جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۷

جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۷

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی‌پاسخ داشته‌ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ملیحه محمدی
نویسنده: ملیحه محمدی
ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟
در این‌گونه موارد دوگانۀ کاذبی درست می‌شود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار می‌ورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک می‌کنم و اکثریت قریب به...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟
تسلط بر دولت یک امر حیاتی برای جبهۀ پایداری در انتخاب رهبر آینده است. جبهۀ پایداری می‌کوشد با تسخیر دولت، تسلط خود را بر تمام ادارات و نهادهای دولتی اعمال...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هواداری از ایران
نویسنده: هواداری از ایران
هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری
تجربه دوره‌های قبل نشان می‌دهد که بلافاصله پس از انتخابات حکومت با افزایش شدید آمار اعدام، واقعیت خود را به مردم گوشزد می‌کند. مردم ایران و جامعه جهانی  باید از...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
بازی ادامه دارد...
شاعرِ شب زندهِ دارِ بی تکلف! صبور باش وُ...نگاه کن، در این شبِ طولانی، هنوز چراغِی روشن است، تحمل کن.
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
با یاد و نام ماندگار مادر ستاره پورجعفر!
مادر عماری از نسل مادران خاوران بود با چهره ای آرام و دوست داشتنی. نام‌اش ستاره بود؛ ستاره‌ای که در آسمان زندگی فرزندانش درخشید و رفت، فرزندانی که جملگی به...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

سکوت نشانه چیست؟

خطاب به اساتید علوم ارتباطات روزگار غریبی است. می گویند آدم ها را در موقعیت های دشوار بهتر می توان شناخت. آری درست می گویند. این نکته را وقتی بهتر می توان فهمید که موقعیت ها پی در پی هم می آیند و می روند و مدعیان خاموشند. روی سخنم (بخوانید انتقادم) در این نوشته مدرسین حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری هستند

روزگار غریبی است. می گویند آدم ها را در موقعیت های دشوار بهتر می توان شناخت. آری درست می گویند. این نکته را وقتی بهتر می توان فهمید که موقعیت ها پی در پی هم می آیند و می روند و مدعیان خاموشند. روی سخنم (بخوانید انتقادم) در این نوشته مدرسین حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری هستند. همان جمع محدود برج عاج نشین که دور خودشان تار تنیده اند و در محافل خصوصی شان خود را پدر و مادر ارتباطات و روزنامه نگاری این مملکت نام می نهند و بر مبنای همین نامگذاری ها برای خودشان دفتر و دستک به پا کرده اند. با شما هستم که چهار سال از عمرم را سر کلاسهاتان آمدم و رفتم اما روزنامه نگاری را از شما نیاموختم، چرا که هر روزنامه ای را باز کردم نامی از شما و نوشته ای از شما در آن نبود. سنگ روزنامه نگاری سایبر را به سینه می زنید اما در صفحات مجازی هم که به دنبالتان می گردم به جز چند سایت و وبلاگ سرد و اخته و بی روح که در پی حفظ موقعیت دست ساز خود هستند چیزی نمی بینم. شما که مدعی روزنامه نگاری علمی هستید شما که پشت سر هم کتاب می نویسید و ترجمه می کنید ـ و خدا را صد هزار مرتبه شکر ـ امکان انتشار آن را هم دارید، پس چرا همان نوشته های علمی تان را به متن جامعه نمی آورید؟ مگر ذات روزنامه نگاری همین نیست. پس چرا دنیا را هم که آب ببرد هیچ واکنشی را از سوی شما برنمی انگیزد؟ نه اینگونه نیست! جسارت می کنم و این حرف را می زنم من که روزنامه نگاری را در میان مردم و از کسانی آموختم که تا به یاد دارم یا در زندان بوده اند(همان مواقعی که شما تحصیلات خود را تکمیل و فوق لیسانس و دکترا، ضمیمه فیش حقوقی تان می کردید) یا مجبور شده اند از وطن خود بروند و در غربت بنویسند، استادان عزیز دکتر شکرخواه ، دکتر محکی ، دکتر توکلی ،پروفسور معتمد نژاد و…به همه شما می گویم؛ نه باور کنید اینگونه نیست که آدم روزنامه نگار باشد و دغدغه مسائل اجتماعی را هم داشته باشد، اما در شرایطی که شهرش و کشورش در آستانه بحران قرار می گیرد پرده ها را بکشد و برای خودش روزمرگی کند، صبح به صبح کیفش را بردارد و در دفتر کارش حاضر شود و در آرامش چای بنوشد و یا دست بالا نیم نگاه تمسخر آمیزی به حیاط دانشگاه بیاندازد و تجمع دانشجویان برای اظهار نظر در مورد انتخابات (که از قضا مسئله ای بسیار مهم و خبرساز هم هست) را با پوزخندی همراهی کند. در همین جریان انتخابات اخیر بسیاری از روزنامه نگاران دستگیر شده و در زندان اند؛ دریغ از یک خط و خبر که از آنها حمایت کرده باشید و حرفی زده باشید. ناگفته نماند در کنار شما هم هستند اساتیدی که نه مانند شما مناصب دولتی دارند که پشتشان به آن قرص باشد و نه اینکه در هر وقت و بی وقتی برایشان مراسم می گیرند و هورا می کشند، اما حضورشان و قلم شان در همین روزهای پر مخاطره دل ما را گرم کرد. محمد آقازاده را می گویم همان که می توانم استاد خطابش کنم چون هر وقت حرفی زد چیزی به من آموخت و آن نتیجه سالها تلاشش بود نتیجه منفعل نبودنش بود. مسعود بهنود را می گویم که هر روز و هر لحظه از آن سر دنیا چشمش به خیابان های ایران بود و با هر گلوله ای که شلیک می شد او هم دست به قلم می برد و خیلی های دیگر که نمی گذارند انفعال فضای مطبوعات ایران را بگیرد. شما فقط خوب حرف می زنید، اما ایران به این حرف ها نیازی ندارد؛ نشان داد که ندارد. همین مردم، همین ها که جلوی گلوله و زیر ضرب نیروهای امنیتی دوربین از دست شان نیفتاد و به حق وظیفه روزنامه نگاری شهروندی را انجام دادند به همه فهماندند که گوششان از این حرف های مفت پر است. از کنج خانه هایتان بیرون بیایید نگاه کنید واقعیت ها را. حداقل جرات کنید و از دولت برآمده تان دفاع کنید. این هم البته بار اولی نیست که این بی واکنشی را از سوی شما می بینم. هزاران اتفاق ریز و درشت در این سالها افتاد و شما سکوت کردید. از هجدهم تیر هفتاد و هشت تا همین کشتارهای امروز نشستید ببینید چه می شود دیدید چه شد؟ زنان و مردان اند که در خیابان ها می میرند، حتما که خبر دارید؟! اما سکوت زجر آور شما چه معنایی می تواند داشته باشد. اینها که می گویم تف سربالاست چرا که همیشه شما را بزرگ خودم پنداشته ام و سعی کرده ام تصوری غیر از این که امروز دارم را داشته باشم اما دیگر نمی توانم به خودم دروغ بگویم. استادان گرامی این را بدانید از زبان من که به اندازه خودم وقایع جامعه ام را می بینم و به اندازه خودم حرفم را می زنم؛ وصی روزنامه نگاری ایران شما نیستید، پدر و مادر روزنامه نگاری ایران زن و مردی هستند که به جرم نوشتن عقاید و نظریاتشان در گوشه زندان اوین انتظار تولد فرزندشان را می کشند. مسعود باستانی و مهسا امر آبادی را می گویم. وکیل و وصی ژورنالیسمی که شما داعیه اش را دارید آنانی هستند که مجبورند به خاطر گذران زندگی خود از این روزنامه به آن روزنامه در به در باشند و هرگز معنای امنیت شغلی را درک نکنند و با هزار اسم مستعار و دوز و کلک حرفشان را به مردم بزنند. اما می زنند؛ این را تعداد روزنامه های توقیف شده و زندان های انباشته از روزنامه نگاران می گوید نه سایت و وبلاگ های شما که یا مدت هاست به روز نشده یا اگر هم شده اند چیزی را می گویند که نگفتنش صد بار بهتر است.
اگر به اسامی فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران دستگیر شده در همین چند هفته اخیر نگاهی بیاندازید متوجه می شوید که بیراه نمی گویم؛ مهندس بهزاد نبوی، فیض الله عرب سرخی، محمد جواد امام، شهاب پور قاسمی، مجید نیری، صادق نوروزی، امیر حسین مهدوی (از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، محمد عطریانفر، هدایت الله آقایی و جهان بخش خانجانی (از حزب کارگزاران سازندگی)، محمدعلی ابطحی (عضو مجمع روحانیون مبارز)، عبدالفتاح سلطانی (عضو کانون مدافعان حقوق بشر)، محمدرضا جلایی پور (سخنگوی کمپین موج سوم حمایت از خاتمی و موسوی)، بهزاد باشو (روزنامه نگار و کاریکاتوریست مطبوعات)، احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی (سازمان دانش آموختگان دفتر تحکیم)، سعید لیلاز (روزنامه نگار)، سمیه توحیدلو (فعال جامعه مجازی)، محمد قوچانی (سردبیر روزنامه اعتماد ملی)، محمد توسلی، عماد بهاور، محسن حکیمی و علوی (نهضت آزادی ایران)، ژیلا بنی یعقوب (روزنامه نگار)، بهمن احمدی امویی (روزنامه نگار)، کیوان صمیمی (روزنامه نگار)، عبدالرضا تاجیک (روزنامه نگار)، مهسا امرآبادی و مسعود باستانی (روزنامه نگار)، مصطفی قوانلو قاجار ،کامبیز نوروزی (دبیرکمیته حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران) عیسی سحر خیز ، محمد علی داد خواه (وکیل دادگستری)، ملیحه دادخواه، سارا صباغیان، بهاره دولو ، امیر رئیسیان، هامون شیرازی و بسیاری دیگر از اهالی مطبوعات و رسانه.
این یک نمونه کوچک آن است. حالا متوجه می شوید که اگر از شما انتظار دارم در این شرایط حضور داشته باشید و قلم خود را به سوی ظلم نشانه بگیرید انتظار بیجایی نیست وظیفه شماست که شاگردتان آن را از شما می خواهد. اگر هم توان رویارویی در این عرصه را ندارید تو را به خدا مفهوم روزنامه نگاری را خدشه دار نکنید و ادعای آن را نداشته باشید. ما هم قول می دهیم باورمان شود (هر چند تلخ و گزنده است)، که این دانشگاه هایی که یک پول سیاه نمی ارزند روزنامه نگار تربیت نمی کنند بلکه فقط گواهینامه پایان دوره تحصیلی می دهند. کلام آخر اینکه وقتی با مردم نباشید در یاد و خاطر آنها هم نمی مانید و فردای آزادی شان جایی را در روزنامه های آزادشان به شما نخواهند داد.

تاریخ انتشار : ۱۹ تیر, ۱۳۸۸ ۱۱:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!

ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟

بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …

چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟

هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری

بازی ادامه دارد…