دولت ائتلافی اسرائیل سرانجام بعد از دە ماە توقف شهرک سازی در کرانە باختری رود اردن، رای بە ادامە آن داد و بدین ترتیب بار دیگر روند شکنندە مذاکرات مابین فلسطینیها و اسرائیلها دچار مشکلات جدی شد. مفسرین یکی از علل ازسرگیری این شهرک سازیها را اهمیت ساکنان اسرائیلی این مناطق در روندهای انتخاباتی درون اسرائیل ارزیابی کردند، و گفتند کە بنا بە اهمیتی کە ساکنان اسرائیلی این مناطق در انتخاباتهای پارلمانی داخل اسرائیل دارند، و بنابر ترس عناصر راست میانە در از دست دادن رای و موقعیتشان، و بنابراین راندە شدنشان از دولت بناچار موافقت خودشان را بە آغاز دوبارە آن اعلام داشتەاند.
از دیرباز از سوی متفکرین گوناگون، دمکراسی مورد نقد قرارگرفتە است. از یونان باستان گرفتە کە در آن افلاطون متفکر بزرگ از زاویە نخبەگرایانە بە این امر دست یازید، تا عصر کنونی از جانب متفکرینی کە دمکراسی را بنابە اهمیتی کە بە ارقام می دهد و نە بە کیفیت، و یا اهمیتی کە این مهم بە اکثریت می دهد، تا بە اقلیت. نقدهایی کە گاها ناظر بر ایجاد حکومتهای دیکتاتوری بودە است، و گاها ناظر بر رفع معایب آن و در جهت گسترش و تعمیق جوانب آن. یعنی اینکە نقد دمکراسی همیشە هدف و قصد نهایی نقدکنندگان را نیز همراە خود داشتە است.
اما نقد شاید همیشە بیشتر از زاویە موقعیت و عوامل داخلی جامعە مورد نظر، خاص و تعریف شدەای صورت گرفتە است، و نە از زاویە مناسبات سیستم منبعث از آن با جهان خارج از خود. نقدی کە بنابر امر جهانی شدن و قوی شدن عناصر بیرونی فاکتورهای امر سیاست و اقتصاد می تواند بە مراتب در شرایط کنونی از اهمیت بیشتری برخوردار گردد. بە عنوان نمونە جنگ میان کشورهای دمکراتیک و غیر دمکراتیک از موارد مورد اشارە می تواند باشد. یعنی اینکە بود دمکراسی در یک کشور و نبود آن در کشوری دیگر می تواند بە یکی از زمینەهای جنگ فرابروید، و بدین ترتیب کشور یا کشورهایی را در آستانە فجایع بزرگی قرار دهد. البتە از یک دیدگاە گستردەتر شاید بتوان گفت کە فارغ از میل زمامداران هر دو طرف، این همانا وجود دو سیستم متفاوت است کە بە امر جنگ فرامی روید، و بنابر جذابیتی کە کشور دمکراتیک در کلیت خود دارد، کشور غیر دمکراتیک را خودبخود مقصر اصلی قلمداد کرد. اما در اینجا سوالی مطرح می شود و آن این است کە چگونە کشوری کە خود دمکراتیک است و وابستە و مجهز بە اهرمهای دمکراتیک چە در داخل و چە در سطح جهان، بە ابزارهای بشدت غیر دمکراتیک روی می آورد؟ بویژە اگر بە این امر مهم هم معتقد باشیم کە ایجاد و تعمیق دمکراسی در سطح جهان هم، همانند روند آن در داخل احتیاج بە یک روند طولانی، حسابگرانە و فرهنگ سازانە دارد.
اما انتقاد دیگری کە می تواند مطرح باشد (و در این مورد اسراییل، امر خانە سازی و از دست دادن رای، نمونە است) همانا روندهای دمکراتیک و انتخاباتی ای می باشند کە نتایج آن در کشوری بر اساس ظلم واضح بە مردمان و کشوری دیگر رقم می خورد. آیا در این صورت هم می توان بە چنین دمکراسی ای نمرە خوب داد، و روندها و نتایج آن را تایید کرد؟ آیا چنین دمکراسی ای کە روندها و نتایج آن تنها بر اساس منافع داخلی رقم می خورد، اساسا می تواند در عصر جهانی شدن، دمکراسی ای نوین باشد؟ یا دمکراسی ای است بر اساس تنها خصوصیات ناسیونالیستی و بشدت ملی گرایانە کە دیگری را تنها بە یمن همین منطق زیر چرخ رای های گران خود لە و لورد می کند؟
دمکراسی در عصر کنونی چنین بە نظر می رسد کە همراە خود باید عناصر جهانشمول را داشتە باشد، و نهادها، سازمانها، احزاب و دولتهای شکل گرفتە در آن باید همیشە نگاهی جدی بە این امر مهم داشتە باشند. نمی توان دمکراسی ای را تایید کرد کە بە قیمت طرد خشن دیگران، دیگرانی کە جز بە ماندن در خانە خود نمی اندیشند، از روندهای دمکراتیک بە عنوان ابزاری برای مطامع ناسیونالیستی خود استفادە می کند. بستر جهانشمول دمکراسی همانا حقوق بشر در کلیت خودش می باشد، و این حقوق هرکس را محق بە زندگی در خانە خود می داند.