خواندن “برائت نامۀ”رفقای گرانقدر ف.تابان و احمد پورمندی از مواضع همراه سازمانیمان آقای نگهدار، تصمیم دیر هنگام مرا برای طرح چالش چندین سالۀ ذهنی خویش تقویت کرد.
من ضمن همراهی کامل با مرزبندی این دو رفیق در ارتباط با مواضع سیاسی فرّخ نگهدارکه در نامۀ یاد شده به بخشی از آنها اشاره است ، جوانب دیگری از پیامد مواضع نگهدار( ازمقطع سال ۵۹ تا کنون) که برای سازمان اکثریت و اعضای دگراندیش آن ایجاد شده ( و همواره مرا رنج داده ) را خلاصه وار بیان میکنم.
با مروری بر بیشتر نقدهائی که طی دو دهۀ گذشته به نظرات راست گرایانه و گاهاً بشدت گمراه کننده آقای نگهدار صورت گرفته، نمیتوان از تأثیرات زیانبار این مواضع به اعتبار، سیاستگزاری و عملکرد سازمان اکثریت چشم پوشی کرد. و این پیامد شوم حتی زمانیکه فرّخ در مقام تصمیم گیری و یا رهبری سازمان نیز نبوده ، چون شبحی بر سر سازمان و فعالین آن سایه افکنده است.
تصوّر نادرست یکی پنداشتن نظرات سیاسی فرّخ و سیاستهای سازمان از سوی منتقدین (و نیز مغرضین سیاسی)، یکی از چالشهای جدی بوده که من شخصاً طی سه دهۀ اخیر با آن درگیر بوده ام. و قابل درک است که پذیرش استدلالِ “نظرات شخصی” برای مخالفین نظری ما آسان نباشد، بخصوص که آقای نگهداراز پذیرش مسئولیت صریح خود درسیاست کجروانۀ حمایت از “خط امام” سازمان در سال ۵۹ وسایرتصمیم گیریهای مُخّرب خود در مقام دبیر اولی و رهبری سازمان در آن مقطع همواره طفره رفته است. درکنارصفت قابل تحسین فرّخ، در تلاش برای استفاده ازهرامکان موجود جهت تبیین و ترویج نظراتش ، من متأسف هستم که اوهنوزشهامت و صراحت پذیرش خطاهای سیاسی گذشته را از خود نشان نداده است.
در جریان کنگره های پنجم و ششم سازمان همراه و همصدا با سایر منتقدین درونی همۀ تلاش خود بکار گرفتیم تا برخورد صریح و بدون امّا و اگررهبری سابق سازمان خصوصاً آقای نگهدار با کج اندیشیها سیاستگداریهای
نابخردانۀ سازمان فدائیان اکثریت درگذشته دردستورکار کنگره قرارگیرد، دریغا که آن هم برآورده نشد.
حال که مردم ستم کشیده و جان به لب رسیدۀ ما برای هموار کردن راه توانفرسای مبارزه در جهت بنای یک جامعۀ عاری از ستم و نا برابری تلاش می ورزد و جای خالی یک نیروی جایگزین دموکراتیک ومتحدبیش ازهرزمان محسوس تر است، بازهم اتکاء به سیاستهای گذشتۀ سازمان عمده ترین عامل امتناع برخی نیروهای سیاسی برای همراهی جدی با سازمان اکثریت است.
حال پس از سی سال از آن سالهای تلخ و با استناد به آخرین نامۀ سر گشادۀ آقای فرّخ نگهدارکه در پی نصیحت دلسوزانۀ رهبر یکه تاز جمهوری اسلامی است، نشان از طی مسیر فرّخ در همان جاده نا هموار حفظ نظام اسلامی حاکم بر ایران دارد. نگارنده، درعین جانبداری ازحقّ اظهار نظر،عضویت وفعالیت ایشان درسازمان ویا هرنهاد دیگری ، اعضای سازمان را نیز به همان اندازه محّق میداند که در پالایش تاریخ سازمان اززخم کهنۀ “سیاست همراهی با رژیم ستمکار جمهوری اسلامی” درسالهای اولیۀ انقلاب، تدبیری اصولی بیند یشند. اقدام عملی و منطقی اعضای سازمان اکثریت دراین بازنگری دیرهنگام ، نه در قالب تصفیه و یا حدف نظرات نا متجانس بلکه در گروتعیین مرزهای روشن و موضعگیریهای به موقع که مانع ازهر گونه ابهام و سر در گمی گردد. تدبیری که نه تنها درراستای ادای مسئولیت در قبال مردم و جنبش چپ ایران، اعادۀ حیثیت از همۀ همرزمانی که دیگر درمیان ما نیستند، بلکه یکی از راههای شناخت و پیشگیری لغزشهای احتمالی آیندۀ در سازمان نیزخواهد بود.
و کلام آحر اینکه من نه بعنوان اتخاذ کننده و نه پیشبرندۀ سیاست زیانباردفاع از”خط امام”، بلکه بعنوان عضوی که سازمان مطلوبش در مقطعی از تاریخ چنان مواضعی داشته شرمگینم وامیدوارم سیاستگذاران فعلی سازمان با تدبیری خردمندانه مانع از بروز چنان کجرویهائی در آینده سازمان گردند.
١۵ژانویۀ ۲۰۱۱