آستوریا، نویسنده گواتمالایی در آمریکای لاتین، بخاطر رمان ضددیکتاتوری “جناب رئیس جمهور” در سال ۱۹۶۶ برنده جایزه لنین و در سال ۱۹۶۷ برنده جایزه نوبل شد. او پایه گذار ژانر ادبی “رئالیسم جادویی” از طریق رمان فوق و نیز رمان “مردهای ذرتی” است.
آستوریا با تاکید بر موضوعات اجتماعی-سیاسی به انتقاد از امپریالیسم آمریکا و دیکتاتوریهای بومی آمریکای لاتین می پردازد. شهرت جهانی او به سبب رمان “جناب رئیس جمهور” بود که سرمشق ده ها رمان ضددیکتاتوری جدید در قاره آمریکای لاتین گردید. این رمان یکی از رمانهای مهم قرن ۲۰ و یک شاهکار ادبی با ارزش است.
آستروس خالق داستان، شعر، مقاله و درام نیز است. او مهمترین نماینده مکتب رئالیسم جادویی است که در نیمه دوم قرن بیست در آمریکای لاتین مرسوم شد. پایه آثار او، فرهنگ و اسطوره های قدیمی سرخپوستان مایا در کشورهای آمریکای لاتین اند. آثار آستوریا ریشه ای خاص در فرهنگ و سنت سرخپوستان کشورش دارند.
آستوریا مدعی است که دیکتاتوری سیاسی موجب مسخ انسان و بی ارادگی افراد جامعه می گردد. او گرچه خالق آثار ادبی با مسئولیت سیاسی است ولی به رد مکتب ادبی “رئالیسم سوسیالیستی” استالینیستها پرداخت. آستوریا با کمک اسطوره شناسی، تضادهای سرمایه داری و اهداف استثماری کنسرنها و کارتلها را نشان می دهد.
وی به مبارزه با سیاست استعماری ای پرداخت که قصد داشت در آمریکای لاتین، کشور گواتمالا را تبدیل به یکی از ایالتهای جنوبی آمریکای شمالی کند. آثار او میان اسطوره گرایی و انتقاد و شکایت سیاسی در چرخش اند.
آستوریا پیشگام ۶ رمان مهم ضددیکتاتوری در آمریکای لاتین شد. او عواقب دیکتاتوری حاکمان سیاسی را از جمله جنایت، خیانت، آدمکشی و ابتذال اخلاق می داند . ۶ رمان نویسندگان زیر مشهورترین رمانهای ضددیکتاتوری ادبیات جهانی در کشورهای آمریکای لاتین اند.
۱- رمانی از مامون ماریا دولا در سال ۱۹۲۶ از اسپانیا، ۲- رمان میگوئل آنگل آستوریا در سال ۱۹۴۷ از گواتمالا، ۳- رمانی از آوگودو روآ باستوس در سال ۱۹۷۴ از پاراگوئه، ۴- رمانی از آلویو کارپنتیر در سال ۱۹۷۴ از کوبا، ۵- رمانی از گابریل گارسیا مارکوز در سال ۱۹۷۵ از کلمبیا و ۶- رمانی از ماریو وارگاس لیوسا در سال ۲۰۰۰ از پرو. آستوریا در رمان “جناب رئیس جمهور” ترور سیاسی را معرفی می کند که راهنمایی برای تقلید رمانهای ضددیکتاتوری شد. در رمان نویسنده اول، دیکتاتوری بنام باندراس، رئیس جمهور یک کشور آمریکای لاتین می شود و به استثمار ساکنین سرخپوست آن می پردازد و سرانجام بر اثر یک شورش مردمی کشته می شود.
در رمان دوم، حاکم دیکتاتور به دلیل کینه شخصی و احساس تحقیر خود توسط مردم، مخالفین سیاسی را شکنجه داده و بقتل می رساند. در رمان سوم یعنی در رمان “من و قادر توانا”، دیکتاتوری در کشور پاراگوئه در قرن ۱۹ با منشی خود پیرامون یک توطئه علیه مردم مشاوره می نماید. در رمان چهارم، روشهای قدرت در یک دیکتاتوری با لباس مدرن ولی با واقعیات آرکائیک نشان داده و یک “چوخ بختیار” عاشق قدرت حکومت می کند. در رمان پنجم، “پائیز پدرسالار”، یک حاکم ظالم در کشوری در حوزه کارائیب، پیش از مرگش از حراج املاک خود به خارجیها با خبر می شود و دچار خشم می گردد. در رمان “جشن و شادی بز نر” از نویسنده ششم، سرنوشت قربانیان و مهره های اطراف دیکتاتور مقایسه می شوند که در سال ۱۹۶۱ قربانی یک ترور سیاسی می گردد.
آقای میگوئل آنگل آستوریا در سال ۱۸۹۹ در کشور گواتمالا از مادری سرخپوست و پدری سفید پوست بدنیا آمد. او در سال ۱۹۷۴ در شهر مادرید درگذشت و در پاریس دفن شد. آستوریا در فرانسه به تحصیل رشته حقوق و فرهنگ مردم پرداخته بود. او در آنجا با مکتب سوررئالیسم اجتماعی-سیاسی آشنا گردید.
آستوریا سالها سفیر کشور گواتمالا در کشورهای مختلف بود و در دوران تبعید در کشورهای ایتالیا، فرانسه و آرزانتین زندگی کرد. او در سال ۱۹۶۵ یکی از پایه گذاران کانون نویسندگان قاره آمریکای لاتین بود و از سال ۱۹۶۶ سفیر کشور گواتمالا در فرانسه گردید.
گرچه ادبیات ایدئولوژیک آستوریا برنده جوایز لنین و نوبل شدند، ولی او خود را این گونه ادبیات نمی دانست. آستوریا با کمک رمان سه جلدی “موزها” خالق رئالیسم انقلابی نیز بود. وی در کتاب “افسانه هایی از گواتمالا” اسطوره های قدیمی را با عناصر رئالیستی و سوررئالیستی ترکیب نمود. او مدعی بود که در جامعه مصرف مدرن سرمایه داری، از طریق مثلا تبلیغات، رسانه ها به خلق اسطوره های جعلی مضر جدید می پردازند.
از دیگر آثار آستوریا، رمانهای “آخر هفته در گواتمالا”، “یک زن دورگه سیاهپوست”، “جغرافیای رویاها” و “سه از چهار خورشید” هستند. رمان سه جلدی “موزها” شامل تریولوژی “توفان”، “پاپ سبز” و “چشمهای مردگان” است. در رمان “مردهای ذرتی” آستوریا به پایه ترکیب مکتب رئالیسم با اسطوره های فرهنگ سرخپوستان قوم مایا در آمریکای لاتین می پردازد.