- انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نیز مانند بسیاری از رویدادهای سیاسی، با همراهی جامعه دانشگاهی و دانشجویی کشور همراه شد و به جرات میتوان نقش آنان را در این رویداد مهم بسیار حیاتی خواند. آنان که با وجود تعطیلی زودهنگام دانشگاهها، از ایفای نقش خود غافل نشدند و با استقبال از نامزدی روحانی، در هر زمانی، به طرح مطالبات خود، به هر شکل ممکن، پرداختند. بابک دربیگی، بیش از یکدهه است که عضویت هیات علمی دانشگاه را داشته و با توجه به منش شخصی و فعالیتهای اجتماعیاش، با مسائل این حوزه از نزدیک آشنایی دارد. در دوران انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نیز از فعالان ستاد حسن روحانی بود. با توجه به نزدیکی وی به تیم روحانی و سابقه دانشگاهیاش، نظرات وی را در قبال مطالبات دانشجویی و دانشگاهیان جویا شدیم.
پس از دوم خرداد شاهد شکوفایی دانشگاه آزاد و کارشناسی رسانه بودیم. آیا پس از پیروزی روحانی با وجود هشتسال سیاستهای به نسبت سختگیرانه، احتمال تغییراتی را در دانشگاهها نیز میدهید؟
تغییرات در دانشگاه عمدتا از سوی خود دانشجویان صورت میگیرد، در نتیجه این تحولات در درجه اول وابسته به اراده دانشجویان است. بههرحال اینبار نیز دانشجویان مهمترین نیروی محرک تغییرات در بهوجودآوردن وضعیت جدید بودهاند، در نتیجه میتوان انتظار داشت که شاهد تغییرات اساسی در فضای دانشگاه باشیم. بیشک موج تغییرخواهی در نخستین نهادی که خودش را نشان خواهد داد دانشگاههاست. البته دولت جدید نیز باید به هر نحو ممکنی حمایت خودش را از این تغییرات نشان دهد، مسلما تغییرات در وزارتخانهها و نهادهای آموزش عالی نشانه مناسبی برای همراهی با موج تغییرخواهی در دانشگاه است. دانشگاه در این هشتسال تحت شرایط مناسبی نبوده و نیاز است نیروهایی که مسبب چنین مسئلهای بودهاند، جایگزین شوند؛ همان نیروهایی که روحانی اعلام کرد که مردم نشان دادند دیگر خواهان ادامه کار آنها نیستند.
با این وصف، آیا ما شاهد فعالشدن دوباره همان تشکلهایی خواهیم بود که در دوران اصلاحات بودند و دوباره شوراهای صنفی تشکیل خواهد شد؟
لزوما همان تشکلها ممکن است نباشند، فاصله بسیاری از انحلال آنها گذشته است و ممکن است دیگر کسی هم علاقهمند به فعالیت به آن شکل نباشد، اما آییننامه تشکلها متاسفانه در این سالها نادیده گرفته شده یا تفسیرهای غلطی از آن صورت گرفته که عملا مانع از فعالیتهای دانشجویی در دانشگاه شده است. قاعدتا دولت تدبیر و امید که خواهان بازگرداندن روال امور بر مسیر قانون است باید تغییراتی در این روندها به وجود آورد که دانشجویان و تشکلهای مستقل هم بتوانند فعالیت کنند. از سوی دیگر در آییننامههای دانشجویی بر تشکیل شوراهای صنفی تاکید شده است، اما عملا در تمام دانشگاهها شوراها منحل شده یا به بهانههای مختلف به تعطیلی کشانده شدهاند. از سوی دیگر آییننامههای دانشجویی هم نیاز به بازنگری برای انطباق با شرایط جدید دارند. همانطور که بنیانگذار انقلاب، امام(ره) فرمودند: دانشگاه باید کارخانه آدمسازی باشد و مقام معظم رهبری هم بارها گفتهاند دانشجویان باید سیاسی باشند، اما در این سالها دیدیم که دانشگاه هویت و کارکرد خودش را از دست داده است و صرفا به آموزشگاهی برای اخذ مدارک دانشگاهی تبدیل شده است. شور و نشاط را باید به فضای دانشگاه بازگرداند و البته در این راه خود دانشجویان باید پیشقدم باشند.
در سالهای اخیر شاهد اخبار ناگواری در زمینه فشار بر دانشجویان بودیم، علاوه بر اینکه تشکلهای منتقد دولت منحل شدند، با فعالان دانشجویی نیز برخوردهای شدیدی صورت گرفت، به راحتی دانشجویان اخراج شدند و در مواردی ممنوعالورود شدند. چه تضمینی وجود دارد که اگر دانشجویان دوباره فعال شوند چنین برخوردهایی صورت نگیرد؟
تحلیل شخصی بنده این است که متاسفانه بعضی از مسئولان دولتی، وقتی با مشکلاتی در اعمال سیاستهای دولت در جامعه مواجه شدند، فشارها بر دانشگاه را افزایش دادند، هم به هیاتهای علمی فشار آوردند تا منتقدان را بازنشسته یا اخراج کنند و هم شروع به قلعوقمع تشکلهای دانشجویی و برخورد با فعالان دانشجویی کردند. مشکل اساسی در آسیبپذیربودن دانشگاه این است که با وجود آییننامههایی که حقوق دانشجویان را لحاظ کرده است، در عمل با یکدستشدن مدیریت دانشگاهها، پناهگاه و پشتیبانی برای دانشجویان فعال باقی نمانده است. در حقیقت در صورتی که مدیریت دانشگاه بنا به صلاحدید خود یا به سفارش نهادهای دیگر، تصمیم به فشار بر تشکلی دانشجویی یا چند فعال دانشجویی را بگیرد، گرچه قوانین تا حدودی حق را به آنها میدهند، عملا دانشجویان نقطه اتکایی برای دفاع از خود ندارند و مغلوب میشوند. متاسفانه حتی تلاشهایی هم در این سالها انجام شد که در خارج از دانشگاه هم امکان رسیدگی به تخلفات مدیریت و کارکنان دانشگاه از طریق دادرسی به دیوان عدالت اداری هم یا میسر نباشد یا کمتر شود. در شرایط جدید، اول، دولت تدبیر و امید، باید دانشگاه را یکی از پشتیبانان جدی خود بداند و تعاملی خوب و همراه با پشتیبانی از همدیگر وجود داشته باشد. مشارکت و اعتماد مردم، سرمایه اجتماعی مهمی است که روحانی به آن اذعان دارد و تمام تلاش خودش را باید برای حفاظت از آن به کار گیرد. دوم آنکه خود دانشجویان برای رسیدن به جایگاه شایسته خود باید مبارزه و راهها را هموار کنند. گرچه کاملا قبول دارم در این مسیر، سختیهایی وجود دارد که باید تحمل و با تدبیر مناسب، مدیریت شوند. سوم آنکه باید دولت مسیرهای قانونی را برای حضور دانشجویان فراهم کند.
روحانی بارها گفته که اساسا با نظارت پیش از انتشار مخالف است حال آنکه در شرایط کنونی در بسیاری از دانشگاهها نهتنها به نشریات دانشجویی مجوز داده نمیشود، آنهایی هم که مجوز گرفتهاند، باید پیش از انتشار مطالب خودشان را به تایید مسئولان دانشگاه برسانند.
بنده تصور میکنم در دولت جدید با نوع نگاهی که شخص روحانی درباره دانشجویان مطرح کرد، نشانههای امیدواری بسیاری برای بهبود وضعیت دانشگاه وجود دارد، البته هیچچیز ازپیشتعیینشدهای وجود ندارد باید همه با هم برای بهبود وضعیت دانشگاه تلاش کنیم و پیگیر باشیم.
دولت اخیرا وجود دانشجویان ستارهدار را انکار کرده است، اما بعضی از دانشجویان محروم از تحصیل معتقدند در سالهای جدید موانع بسیاری برای ادامه تحصیل دانشجویان منتقد بهوجودآمده است، آیا میتوانیم امیدوار باشیم که دانشجویان از جهت ادامه تحصیل آرامشخاطر داشته باشند و مانعی از سوی دولت وجود نداشته باشد؟
به نظر بنده، محرومیت از تحصیل در چند سال اخیر به اشکال گوناگون وجود داشته است، البته اصطلاح فنی آن عوض شده است. در سالهای قبل به صراحت از محرومیت به دلایل نداشتن صلاحیت عمومی صحبت میکردند، اخیرا اصطلاح «نقص مدرک» را به کار میبرند. به نظر میرسد با گذشت بیش از سهدهه از انقلاب دیگر باید تنها ملاک برای برخورداری از امکانات تحصیلی داشتن استعداد و شایستگی علمی باشد. غیرمنصفانه و ظالمانه است که دانشجویان مستعد را صرفا به دلیل دیدگاههای انتقادیشان از تحصیل محروم کنیم. بدون شک دولت جدید باید موضع روشنی درباره ادامه تحصیل دانشجویان اتخاذ کند. بههرحال این دانشجویان فعلی، از درون نظام آموزشی متمرکزی برخاستهاند که تحت نظارت کامل و برنامهریزی نظام جمهوریاسلامی هستند. اگر نخواهیم به دستپروردههای خودمان اعتماد کنیم، به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟
دولت در اواخر کارش با سیاستهای تفکیک جنسیتی ابراز مخالفت کرد، اما همچنان در بعضی دانشگاهها به شدت سیاست تفکیک جنسیتی حتی در سطح کارشناسی ارشد نیز اجرا شد، در پذیرش دانشجو نیز گویا تغییراتی به ضرر حضور دختران انجام شده است، آیا میتوان امیدوار بود که این سیاست کنار گذاشته شود؟
اگر همین دورهای را که سیاستهای تفکیک جنسیتی اعمال شده است ملاک قرار بدهیم، میبینیم که علاوه بر آنکه اساسا ضرورتی برای چنین سیاستهایی وجود ندارد، هزینههای بسیاری را هم بیدلیل بر دانشگاه تحمیل کرده است. براساس اخباری که بنده داشتم، در بعضی از رشتهها شاهد بودیم که مثلا یک کلاس با حضور چهار پسر برگزار میشود و همان کلاس برای دختران به صورت جداگانه با حضور ۲۰ دانشجو تشکیل میشود. خب این وضعیت هم بر کیفیت تدریس اثر میگذارد و هم اینکه ساعات تدریس استادان را دوبرابر کرده است. اعتراضها را هم از همهسو برانگیخته است و دولت فعلی هم حتی دلیلی برای دفاع از این سیاست نمیبیند. دولت تدبیر و امید هم بارها اعلام کرده است که میخواهد شرایط برابر را برای زنان و مردان به وجود آورد و به نظر میرسد که دانشگاه مهمترین عرصهای است که لازم است مورد توجه جدی قرار بگیرد. در عین آنکه فکر میکنم همه نظر و واکنش امام(ره) درباره تفکیک جنسیتی در دانشگاه را شنیدهاند. به نظرم اساسا طرح این نوع مباحث، بیش از آنکه برای دانشگاه مفید باشد، تنها ایجاد حواشی برای آن و بازداشتن از توجه به مباحث مهمتر است. درعینحال بنده به عنوان یک شهروند و یک عضو هیات علمی که سالهاست در دانشگاه حضور دارد، مطالبه جامعه را در جهت تفکیک جنسیتی ندیدهام.
علاوه بر دانشجویان، در چند سال اخیر شاهد بازنشستگی و اخراج بسیاری از استادان باتجربه دانشگاه بودیم. آیا امکان دارد که این سیاست هم متوقف شود و دیگر شاهد بازنشستهشدن اجباری استادان شایسته نباشیم؟
اگر خاطرتان باشد، دولت اصلاحات به دنبال این بود که مدیریت دانشگاهها را بر عهده خود هیاتهای علمی بگذارد و رییس دانشگاه را هم خود اعضای هیات علمی دانشگاه انتخاب کنند؛ گرچه نمیدانم چرا این اتفاق بهطور کامل نیفتاد و در چند دانشگاه هم که این اتفاق رخ داد، بلافاصله پس از تغییر دولت، این سیاست تغییر کرد. اگر استقلال دانشگاه، به همان شکل قبلی حفظ و نهادینه میشد ما شاهد چنین ضرباتی به هیاتهای علمی نمیبودیم. به نظر میرسد دولت آقای روحانی همانطور که از سخنان متعدد ایشان برمیآید، رویکرد کلیاش سپردن امور به نهادهای مختلف و به دنبال کاستن از دخالت دولت در چنین اموری است؛ بهطور مثال وی درباره تشکلهای کارگری و دانشجویی صراحتا بر این موضوع تصریح کرده است؛ بنابراین یکی از سیاستهایی که به نظر میرسد باید دولت جدید به شکلی دنبال کند، همان استقلال دانشگاه و انتخابیکردن روسای دانشگاههاست. البته شاید تحقق این هدف به فرصت نیاز داشته باشد تا کاملا نهادینه شود. از این جهت برای تضمین تداوم حضور استادان سپردن امور به خود دانشگاهیان مهمترین اقدام است، البته باید در مقابل تندرویهایی که در دانشگاه ممکن است از هر سویی در دانشگاه صورت بگیرد و به نهاد دانشگاه لطمه بزند، ایستادگی کرد. مسلما اگر خود هیاتهای علمی بنا بود درباره ماندن یا اخراج استادان تصمیم بگیرند هیچگاه به بازنشستگی و اخراج همکاران ارزشمند خود رای نمیدادند.
اما در هر حال، نباید از یاد برد که همه این مطالبات دانشجویی و دانشگاهی، باید براساس اولویتبندی و با توجه به ضرورتهای مربوط صورت گیرد و از هرگونه تندروی از هر سو خودداری کرد. دولت تدبیر و امید یک فرصت تاریخی برای ما فراهم کرده و همه باید نشان دهیم که توانایی بهرهگیری از این فرصت تاریخی را به بهترین شکل داریم.