25 سال در جستجوی «داد»
در آستانه ۲۵ سالگی فاجعه کشتار هزاران زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی قرار داریم. شاید از نگاه برخی، این ۲۵ سال “چقدر سریع” سپری شدند. اما از نگاه مادران و پدرانی که در پی سالها دربدری در برابر دربهای آهنی زندانها، تنها «یک ساک» نصیب شان شد، و یا همسران و فرزندانی که شوق بسیارشان برای بازگشت عزیزترینشان به خانه، با دریافت «یک یادگاری»، به انتظاری جاودانه بدل شد، هر شب و هر روز از این ۲۵ سال یاد آور ستمی بوده که از جانب جزم اندیشان و دشمنان روشنائی بر آنان وارد شده است؛ بی هیچ گامی برای تسکین این زخم عمیق خانه کرده در دل و یادشان، و با مکر سکوت و تخریب برای زدودن هر اثر از هستی عزیزانشان.
25 سال از این فاجعه بزرگ، مصداق روشن «جنایت علیه بشریت»، می گذرد اما نه جامعه و نه خود خانواده های قربانیان این جنایت، هنوز هم پاسخی به پرسش بر حق شان: “چرا و به چه جرمی؟” دریافت نکرده اند. تجربه این ۲۵ سال نشانگر این واقعیت تلخ بوده است که مقامات جمهوری اسلامی نه تنها قصد پاسخگوئی به این پرسش را ندارند، بلکه برای آنان پرداختن به فاجعه کشتار زندانیان سیاسی، به مثابه عبور از خط قرمزی است برابر با تعرض به ارکان حکومت، و طرح آن، حتی به شکلی سرپوشیده نیز، ممنوع است و شایسته مجازات.
در رابطه با انگیزه حکومت در دستیازی به چنین جنایتی، بسیار مطالب به تحریر درامده اند و برنامه های متعددی، چه به شکل کنفرانسها و سمینارها و چه در مصاحبه ها و مناظره هایی، در اشکال مختلف، مورد بحث و بررسی اپوزیسیون در خارج از کشور قرار گرفته اند. اما جدا از موفقیتهای موردی مانند حرکت اخیر پارلمان کانادا در اعلام این فاجعه به عنوان جنایت علیه بشریت، در مجموع ، این تلاشها، به دستاوردهای بزرگ و قابل اتکائی که براساس آنها بتوان با اطمینان گفت که “علل و ریشه های این جنایت از زوایای مختلف مورد شناسائی و بررسی قرار گرفته اند” ، منتهی نگشته اند.
با احترام به تمامی تلاشهائی که تا کنون در راستای روشنگری در قبال این جنایت صورت گرفته اند، اما پرداختن عمیقتر و همه جانبه تری به این موضوع، ضرورتی است که به دلائل متعددی، باید در دستور کار نیروهای سیاسی و حقوق بشری جامعه قرار گیرد. از جمله این دلائل می توان ضرورت غلبه بر سیاست سکوت از جانب رژیم در داخل کشور و در میان جامعه را، تا «داد» میسر گردد، نام برد. واقعیت این است که به خاطر پیشبرد «سیاست سکوت» از جانب حکومت، جامعه هنوز از ابعاد متعدد این جنایت و تاثیرات مخرب آن بر روان و فرهنگ و رفتار انسانها آگاهی ندارد و همین امر می تواند زمینه را برای تکرار این جنایت، درهر لحظه و تحت هر رژیمی، فراهم سازد. تنها با غلبه بر «سیاست سکوت» و در نتیجه بررسی همه جانبه و آسیب شناسی درست این گونه جنایتهاست که جامعه هوشیار و آگاه، امکان ایستادگی در برابرچنین سیاستهای ضدانسانی را خواهد داشت، و هر گونه امکان دست یازیدن به چنین جنایاتی را از هر حکومتی و با هر نام و نشانی سلب خواهد نمود.
دستیابی به داد نیازمند تدارک است. چندین سال است که شاهدیم گروهی از شخصیتها و سازمانهای سیاسی و حقوق بشری، داد را با شعار «نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم» و گروهی دیگر با شعار «می بخشیم اما فراموش نمی کنیم» تدارک می بینند. پاسخ مناسب به تدارک «داد»، تنها با همت عمیق، همه جانبه و پیگیر اندیشه ورزان و فعالان عرصه های سیاسی، حقوقی و حقوق بشری در همبستگی اکید با بازماندگان قربانیان جنایت حاصل خواهد آمد. چنین باد!
در برابر نام و خاطره تابناک همه آنانی که در راه بهروزی انسانها جان نهادند، سر تعظیم فرود می اوریم و عهدمان را تجدید می کنیم که پیگیر داد بیداد رفته بر آنان باشیم.