۱- ارزیابی کلی شما از امضای توافقنامهی ژنو چیست؟
ـ بە نظر من توافقنامە ژنو را می توان یک توافقنامە تاریخی ارزیابی کرد، تاریخی نە بە این لحاظ کە توانستە یک بار برای همیشە بە معضل میان ایران و غرب (بویژە آمریکا)، در رابطە با مسئلە پروندە هستەای ایران پایان دهد، بلکە از این جهت کە با توجە بە زمینە درازمدت معضل اتمی، پیامدهای اقتصادی آن (بویژە از جانب تحریمها)، و مسئلە خطر جنگ و دشوارتر شدن شرایط زندگی اجتماعی در کشور، زمینە را برای گشودن چشم اندازی دیگر بازگشاید. بە نظر من بعضی از توافقنامەها را باید از لحاظ تاثیرات آنها ارزیابی کرد تا خود مواد مندرجە در آن. کاملا عیان است کە سند ژنو می تواند تاثیرات معین و گاها تعیین کنندەای بر کل اوضاع داخلی کشور و نیز روابط خارجی آن بگذارد. این توافقنامە بە منزلە پیروزی عقلانیت بر شیوە نگرشی بود کە راە پیشرفت را در تقابل محض و تشدید روزمرە آن می دید. اگر دقیق تر و یا کوتاەتر بخواهم بگویم، این سند یک توافقنامە تاریخی است بە لحاظ بعد آیندەنگرانە آن.
۲- تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت این توافقنامه را بر شرایط اقتصادی کشور چگونه میبینید؟ آیا این توافق میتواند زمینهای برای بازگشایی فضای سیاسی کشور باشد؟ یا وضع فعلی ادامه خواهد یافت؟
ـ در کوتاە مدت تاثیرات اقتصادیش را هم اکنون می بینیم: پایین آمدن نرخ ارز در ایران، دورشدن نسبی عصبیت و التهاب روانی در حوزە اقتصاد، و ایجاد امید از جملە تاثیرات کوتاە مدت آن هستند، اما در دراز مدت بە نظر من این تاثیرات را باید از همان حوزە آیندەنگرانەای کە در بالا بحثش را بە میان کشیدیم ارزیابی کرد، اینکە این توافقنامە استارت بهبود شرایط را زدە اما پیشرفت آن منوط بە یک توافقنامە نهائی است کە قرار است روند آن از سال جدید میلادی شروع شود. از دیدگاە آیندەنگری، توافق خود را تثبیت می کند آنگاە کە نهائی شود و بە نظر من این امید وجود دارد. بازگشت شرکت های بزرگ بین المللی بە ایران، برداشتن نهائی تحریمها و بازگشت بە شاخصهای رشد آنگاە قطعی خواهند شد کە توافق نامە نهائی شود و همە می دانیم کە این نهائی شدن بدون مراحل اولیە کە همان توافق اولیە است، غیرممکن می باشد.
البتە در اینجا باید بە یک موضوع مهم اشارە کرد، ما در تمام دوران عمر جمهوری اسلامی (فراتر از فراز و نشیبها)، در حوزە اقتصاد با معضلات عدیدە و مهمی روبرو بودەایم. متاسفانە در کشور ما، عقلانیت اقتصادی در حوزەهای وسیعی از ایدەئولوژی حاکمان متاثر است و اقتصاد امریست برای پیشبرد سیاست و نە بالعکس. و می دانیم کە اقتصاد سالم در نهایت آن اقتصادیست کە نە تنها بە شاخصهای رشد بلکە بە مسئلە حل بیکاری و بازتوزیع ثروتهای اقتصادی ـ اجتماعی نیز توجە نشان می دهد. در کشوری کە شاخص تولید بالاست، اما فقر بیداد می کند، نمی توان از اقتصاد سالم سخنی در میان باشد.
در حوزە سیاست هم باید عرض کنم چنین بە نظر می آید کە آقای روحانی حوزەهای کاری خودش را تقسیم بندی کردە است، و عملا نیز چنین بە نظر می آید. ایشان اول روی مسئلە پروندە اتمی تمرکز کردند و حال کە پیشرفتی نسبی در این زمینە حاصل شدە دەست بە انتشار منشور حقوق مردم زدەاند. و البتە در رابطە با تشدید اعمال خشونت آمیز در ایران از جملە شدت گرفتن اعدامها، انتقادات زیادی علیە ایشان مطرح شدند کە کاملا بە جا بودەاند. روحانی لااقل می توانست از موقعیت خودش استفادە کردە و اعتراض کند، اما ظاهرا در بعضی موارد این وزرا بودند کە این کار را انجام دادند و خودش بیشتر بە سیاست پشت پردە بسندە می کند، سیاستی کە در مورد کارائی آن می توان شک داشت، زیرا کە در عدم حضور اعتراضات اجتماعی و یا یک سیاست علنی از طرف دولت وی، نمی توان زیاد بە پیشرفت چنین سیاستی امیدی داشت. اما باید بە یک مورد توجە داشت، آن هم اینکە حل معضل اتمی ایران، قدمی است در راە تقویت حقوق بشر در ایران، زیرا کە مستقیما می تواند بە بهبود شرایط زندگی مردم منجر شود، دوم اینکە تجربە نشان دادە است کە در غیاب خطراتی از این دست و در صورت تقویت بنیە اجتماعی، شرایط عروج جنبشهای مدنی بیشتر مهیا می شوند و این یعنی تاثیرات معین بر حوزە سیاست.
٣– توافق ژنو، یک توافق شش ماهه است. به نظر شما، این توافق پایدار خواهد ماند؟ چه عواملی میتوانند در تبدیل این توافقنامه به یک توافقنامهی دائمی نقش داشته باشند و چه عواملی میتوانند این مسیر را با مشکل و یا حتی شکست مواجه کنند؟ نقش افراطیهای دو طرف در این زمینه را چگونه میبینید؟
ـ بلە این توافق می تواند پایدار ماندە و بە یک توافق نامە نهائی نیز منجر شود. ببینید در این مورد باید کل روند را بە جای عناصر مجزا دید. ما در بحثی کە در شورای سردبیران کار آنلاین داشتیم شخصا بە این نکتە توجە نشان دادم کە علیرغم مخالفت یا کارشکنیهای فرانسە (در آن مقطع)، روند بە جلو خواهد رفت، و روند بە جلو هم رفت و توافقنامە اولیە امضا شد. آری باید کل روند را دید، و بە نظر من شاخص کل روند این است کە علیرغم همە دشواریها ارادە حل مسئلە شاخص غالب است.
از هم اکنون ایران برای ادامە مذاکرات اعلام آمادگی کردە و دولت روحانی این امید را می دهد کە می توان بە نتیجە نهائی هم رسید، و در طرف مقابل هم علائم مثبت فراوانی دیدە می شود. هم چنین بە نظر من خود توافقنامە اولیە و مواد مندرج در آن می تواند اولین سند و یا دلیل تضمین کنندە پیشرفت این روند باشد. از یاد نبریم کە هر دو طرف راضی از جلسات بیرون آمدند و هر دو طرف مواد مذکور را در جهت منافع خودشان ارزیابی کردند. بە نظر من این مهمترین فاکت برای ایجاد امیدواریست. اما خوب، مسئلە پایبندی بە توافقنامە و عملی کردن آن هم یک طرف دیگر قضیە است و خوشبختانە تا بە حال هیچ کس گلایە یا انتقادی نداشتە است و امید است کە روند هم بە همین منوال پیش برود.
در مورد نقش افراطیها باید گفت کە باز باید بە ایدە کل روند برگشت. خوشبختانە در اینجا دیگر نظر مارکس کاملا می خورد کە از نقش قاطع اقتصاد بر سیاست گفت. وضعیت دشوار اقتصادی در ایران و آمریکا و شکنندگی آن در کل جهان دیگر اجازە جنگ دیگری را در ابعاد بزرگ نمی دهد، و بویژە اگر نقش مخالفت افکار عمومی را هم اضافە کنیم دیگر تصویر کاملتر می شود. البتە این بە معنای خاموشی نهائی افراطیها نیست، اما بە معنای تاثیرات حاشیەای آنان می باشد. خوشبختانە یکی از منطقهای ایدە “کل روند” این است کە این رودخانە اصلی، صدای جویبارهای حاشیەای همسو و گاها متقاطع را هم زیر پوشش خود قرار می دهد، و بیشتر آن صدائی بە گوش می رسد کە رودخانە اصلی نوای آن را سردادە است.