سوال یک- در چه دورانی با نشریه کار شروع به همکاری کردید؟ در چه بخشی فعالیت داشتید و نشریه در آن دوره به چه صورتی اداره می شد؟ وضعیت و امکانات آن دوره نشریه در بخشی که شما آنجا مسئولیت داشتید چگونه بود؟ تصمیمات چگونه اتخاذ می شد؟
سهراب مبشری- همکاری من با کار با دوره دوم کار آغاز شد. در آن زمان تحریریه کار در اتحاد شوروی تشکیل شده بود اما کارهای بخش فنی نشریه در غرب انجام می شد. من و یکی دو رفیق دیگر در بخش فنی نشریه که ماهانه منتشر می شد کار می کردیم. من در آن مقطع عضو تحریریه نشریه هفتگی اکثریت نیز بودم که از اوایل سال ۱۳۶۳ انتشار خود را آغاز کرده بود.
مطالب نشریه کار از آنجا که با تاخیر منتشر می شد، بیشتر بر اعلام مواضع و سمت گیری سیاسی متمرکز بود در حالی که هفته نامه اکثریت با سرعت بیشتری به رویدادها واکنش نشان می داد.
امکانات فنی تحریریه کار به علت پراکندگی کارکنان آن طبعا محدود بود. در آغاز این تلاش هم صورت می گرفت که محل استقرار تحریریه کار لو نرود و حتی احزاب و سازمانهای دوست سازمان هم نمی دانستند که مطالب کار را چه کسی و کجا می نویسد. اوایل، دستنویس مطالب در سفرهای ماهانه یک عضو رهبری سازمان به غرب منتقل می شد و حتی کار تایپ نیز در بخش فنی انجام می گرفت.
تا آنجا که اطلاع دارم دوره دوم نشریه کار که دوره نخست در مهاجرت بود، کمابیش از همان اسلوب و شیوه های دوره نخست پیروی می کرد یعنی پرهیز از ذکر نام نویسنده ها. در جریان تصمیم گیری پیرامون محتوای مقالات کار نبودم اما در مورد اکثریت می توانم ادعا کنم که تحریریه این نشریه از آغاز کمابیش دمکراتیک اداره می شد و کارکنان در تعیین سمت و سوی نشریه نقش داشتند.
سوال دو- وضعیت سیاسی کشور در دوره ای که با نشریه کار فعالیت می کردید، چگونه بود؟ در آن وضعیت نشریه کار به چه شکلی انتشار می یافت( بصورت هفتگی، دو هفته یک بار، ماهانه، آنلاین)؟ خوانندگان نشریه چه کسانی بودند؟
سهراب مبشری- همکاری من با کار در دوره مهاجرت آغاز شد یعنی در سیاهترین سالهای استبداد مذهبی. تقریبا در هر شماره نشریه کار یادی از یک رفیق جانباخته که به شمار قربانیان جنایات رژیم افزوده شده بود می آمد. همان گونه که گفتم، در سالهای نخست، کار به صورت ماهانه و اکثریت به صورت هفتگی انتشار می یافت. انتقال نسخه های کار به داخل کشور و تکثیر در داخل کشور، مستلزم خطر کردن و فداکاری بود. تا قبل از ضربات سال شصت و پنج، تشکیلات داخل کشور نسخه های کار را دریافت و تکثیر می کرد. البته در این دوره، مخاطبان نشریه بیشتر اعضا و هواداران سازمان بودند که لازم بود روحیه آنها در آن سالهای سرکوب و پیگرد شدید، با دریافت کار تقویت شود.
سوال سه- از آن زمانی که شما در نشریه کار فعالیت داشتید تا امروز چه تحوالاتی در نشریه ایجاد شده است؟ ارزیابی شما نسبت به این تغییرات چیست؟
سهراب مبشری: رفقای دیگر به تحولات اشاره کرده اند. نقاط عطف این تحولات را می توان کنگره اول و نیز تبدیل کار به نشریه آنلاین ارزیابی کرد. پس از کنگره اول، رفیق پورمندی مسئولیت کار را به عهده گرفت و همان گونه که خود نیز اشاره کرده است سبک کار عوض شد. مقالات با امضای فردی منتشر می شد. این، تغییری مثبت بود. هم اکنون ما در ارزیابی تاریخ نشریه کار قبل از مهاجرت دچار دشواری شده ایم چرا که کسی مسئولیت مطالب مخرب منتشرشده در سال شصت را به عهده نمی گیرد.
من با توقف انتشار کاغذی کار مخالف بودم اما شاید این مخالفت را بتوان نوعی واکنش احساسی از سوی کسی ارزیابی کرد که دوره ای طولانی از عمر سیاسی خود را بدین گذرانده بود که هر هفته یا هر دو هفته یک بار، نشریه ای را در دست بگیرد که با آن همکاری داشت و بدان به مثابه پرچم جریانی می نگریست که بدان تعلق داشت. فکر می کنم این احساس مشترک همه روزنامه نگاران در سراسر جهان است که در این سالها ناچار شده اند با بوی مرکب تازه روی کاغذ تازه از چاپخانه رسیده وداع کنند.
سوال چهار- در شرایط امروز انتشار نشریه حزبی تا چه حدی ضروری است؟ امروز در عصر ارتباطات، نشریات حزبی لازم است چه سیمایی داشته باشند؟
سهراب مبشری- من هنوز به ضرورت ارگان حزبی معتقدم. شاید لازم باشد فعالیت ارگان حزبی با موضعگیری های سریع سخنگوی سازمان همراه شود و ارگان، این موضعگیری ها را متشر کند. طبعا کسی برای خبر گرفتن به نشریه حزبی مراجعه نمی کند. این هم دیگر ضرورتی ندارد که سازمان اکثریت، دمکرات بودن خود را با تبدیل نشریه اش به تریبون آزاد چپ اثبات کند. تریبون های آزاد چپ وجود دارند و بسیار پرخواننده تر از نشریات حزبی اند.
سوال پنج- چندین سال است که نشریه کار به صورت “کار آنلاین” درآمده است. با توجه به تجربیاتی که در دوره فعالیت در نشریه کار داشتید چه توصیە های برای بهتر شدن نشریە کارآنلاین دارید؟
سهراب مبشری- همان گونه که در پاسخ پرسش قبلی گفتم، به نظر من نشریه کار باید از رقابت با نشریات غیرحزبی منصرف شود و وظیفه اصلی خود را بازتاب دادن مواضع سازمان بداند. شاید لازم باشد سخنگوهای موضوعی تعیین شوند و با سرعت بیشتری در مورد رویدادها اعلام موضع شود. البته ضرورت این کار، اختیار دادن به سخنگو است که در چارچوب مصوبات سازمان، در مورد رویدادها اعلام موضع کند و منتظر تصمیم گیری جمعی یک ارگان نماند.