آقای جرمی رفکین نویسنده این کتاب است. ایشان تا کنون هفده کتاب نوشته اند که موضوع محوری آنها مسائل مربوط به محیط زیست می باشند. آقای رفکین پروفسور دانشگاه و نظریه پردازبرجسته مسائل محیط زیست، آینده نگر و در نظر بسیاری فعالان و روشنفکران، مرجع به شمار می روند. ایشان مشاور بسیاری از موسسات مهم بین المللی و مخصوصا اتحادیه اروپا هستند. مسئولیتهای مهم او اطلاعات دست اول فراوانی از گرایشات و روندهای جهانی درباره محیط زیست در اختیارش می گذارد. همین اطلاعات همراه با قلم روان رفکین، کتابی مملو از اطلاعات مفید در اختیار خوانندگانش قرار می دهد. تمام آنهائی که می خواهند بدانند چه تحولاتی در جهان محتمل هستند و دنیای آینده (لااقل تا ۲۰۵۰) چگونه دنیائی خواهد بود مسلما از خواندن این کتاب بهره می گیرند.
کتاب در نه فصل(در سه بخش ) نوشته شده است. بخش اول کتاب با توجه به مباحث جاری در میان نظریه پردازان محیط زیست، برمبنای اطلاعات و پروژه های موجود نوشته شده اند.
آقای رفکین می گوید انقلاب صنعتی همیشه در پیوند نزدیک با منابع سوخت بوده است. منبع انرژی(غالب) در هر دوره محدودیتها، سطح و نوع صنایع (شدنی) را روشن می کند و به نوبه خود شالوده ساختار اجتماعی و حتی سیاسی را فراهم می آورد. برهمین مبنا ایشان سه انقلاب صنعتی در جهان را مشخص می کند. اولین انقلاب صنعتی دنیا در سده نوزدهم با استفاده گسترده از ذغال سنگ رخ داد. قرن بیستم شاهد دومین انقلاب صنعتی است که با تکیه بر سوخت نفتی اتفاق افتاد. اما گسترش صنعت بر مبنای سوختهای فسیلی جهان را در خطر جدی قرار داده است. دنیای ما به سوی سومین انقلاب صنعتی (ساص) قدم بر می دارد که در آن منبع اصلی انرژی، سوختی پاکیزه و نسبتا پایدار خواهد بود. رفکین می گوید پنج رکن برای تکوین و تکمیل ساص وجود دارند. همچنانکه در فصول مختلف کتاب روشن می شوند این ارکان در طی بررسی های طولانی روشن می شوند و سپس آزمایشهای فراوانی برای شناخت دقیقتر از آنها انجام می گیرند و در همان حال با کمک مالی دولتهای غربی، شرکتهای بزرگ برای طراحی و ساخت ماشینهای مورد نیاز دست به کار هستند. پنج رکن ساص بر این قرار هستند.
رکن اول، گذار از سوخت فسیلی به سوی سوختهای قابل تجدید و پاکیزه است.
رکن دوم، کلیه ابنیه و ساختمانها (اعم از مسکونی، اداری و تولیدی) باید به وسائل تولید انرژی (خورشیدی یا بادی و غیر) مجهز شوند. بنابراین هر ساختمان به نیروگاه کوچکی تبدیل شود که به نوبه خود هم تولید انرژی و هم مصرف انرژی دارد.
رکن سوم، همه ابنیه فوق به وسائل ذخیره کردن انرژی مجهز شوند که بسته به سیکل تولید و مصرف و زمان متناوب، انرژی تولید شده را ذخیره نمایند.
رکن چهارم، ایجاد شبکه های وسیع جهانی برای انتقال انرژی به نحوی که انرژی تولیدی بتواند از یک کشور به کشور دیگر و از یک قاره به قاره دیگرهم منتقل شود. این امر نیازمند ایجاد شبکه های اینترنتی خواهد بود که مردم سراسر دنیا را به هم متصل می کند ولی در این مورد باید توانائی کامپیوتری برای ارزیابی کمبود یا مازاد تولید در هر واحد وجود داشته باشد و بتواند سرویس مناسبی به کل سیستم ارائه دهد.
رکن پنجم، تبدیل وسائل حمل و نقل به خودروهای برقی که انرژی برقی خود را از شبکه برق ( به جای مراکز فروش بنزین) موجود در گوشه و کنار کشورها تامین می کنند.
در نگاه اول ممکن است چشم انداز حاصله از پنج رکن فوق بعید به نظر برسند. اما اگر توجه داشته باشیم که در سی سال گذشته چگونه کامپیوتر، اینترنت و تلفن همراه توانستند از تقریبا هیچ، به ابعاد جهانی کنونی برسند در آن صورت چشم انداز رفکین چندان بعید نیست. در این کتاب، آقای رفکین از برنامه های وسیعی گزارش می دهد که مخصوصا در اروپا و امریکا در تکوین و تکامل همین ارکان پنج گانه در دست هستند و دستاوردهای جدی ای هم داشته اند. با توجه به این برنامه ها و دستاوردهای آنها چشم انداز رفکین ممکن و حتی محتمل می شود. رشد تکنولوژی بادی، تکنولوژی خورشیدی مخصوصا پانلهای گیرنده انرژی خورشیدی و اتوموبیلهای برقی تنها بعضی از زمینه های موفقیتهای بشر در این راه می باشند.
رفکین معتقد است که این دستاوردها باید بیشتر شوند و پیشرفتهای حاصله در این زمینه ها باید با هم جمع شوند، سینرژی این تجمع به فرا رسیدن ساص کمک می کند. علاوه بر این، او می گوید شالوده های ساختاری برای رسیدن به جامعه آینده اهمیت حیاتی دارند. نمی شود تکنولوژی مدرن را بدون این شالوده ها جا انداخت. او اشاره می کند که در قرن بیستم امریکا زیرساختهای مناسب برای رشد صنعتی را به وجود آورد (مثلا شاهراههای مهم که بازار بزرگ نیازمند اتومبیل سازی را فراهم آورد) ولی در قرن کنونی اروپا (اتحادیه اروپا) برنامه های جدی تری برای ساص و مناسب با ساص را در دستور کار قرار داده است.
در بخشهای دوم و سوم (فصلهای چهار تا نه) رفکین به موضوعات نظری می پردازد. در این بخشها او فکر می کند که دنیای آینده به نوعی “سرمایه داری پخش شده” دست می یابد. او دو دسته موضوعات را در این مورد قابل ذکر می داند.
اول اینکه در گذشته (در اولین و دومین انقلاب صنعتی) منبع انرژی در اختیار نخبگان بود. ذغال سنگ و نفت فقط در یک مکان مشخص و معین وجود داشتند که فرصت می دادند شرکتها و سازمانهای مشخصی آنها را در تصاحب خود درآورند و برای استخراج آنها هم دستگاههای عریض و طویلی بر پا کنند. اما در” دنیای آینده” آقای رفکین این منابع در اختیار هیچ فردی نیستند. اشعه خورشید و باد قابل تصرف نیستند و در همه جا وجود دارند و همه مردم می توانند آنها را تصاحب کنند.
دسته دوم موضوعات به خود مسائل تولید بر می گردند. در این مورد او به دستگاههای کامپیوتری سه بعدی اشاره می کند که مشخصات هر کالا را در سه بعد بر می دارند و به راحتی قابل تولید “خانگی” هستند. ازاین دستاورد چنین نتیجه می گیرد که در آینده، زمانی که این تکنولوژی ها تکامل بیشتری بیابند، نیاز به سازمانهای عریض و طویل کنونی از بین می رود. هر کسی می تواند در گاراژ خانه اش هر نوع جنسی را تولید نماید.
او نتیجه می گیرد که بنابراین، به نوعی سرمایه داری پخش شده می رسیم. دنیای ترسیمی رفکین دنیائی است که سرمایه داری در آن وجود دارد.
رفکین با آدام اسمیت پلمیک می کند و می گوید نظرات آدام اسمیت مربوط به دوره قوانین مکانیک بودند، نظریاتی مکانیکی بودند که جمع و تفریق، دخل و خرج ساده را می دیدند ولی مخارج دراز مدت (محیط زیستی) فعالیتهای بشری را در نظر نمی گرفتند. او مایل است که به جای نظریات مکانیکی از نظریات ترمودینامیک بهره بگیرد که طی آن “انتالپی” فعالیتها ( تاثیرات منفی دراز مدت) را در محاسبات به کار می بریم.
بارقه هائی از این دنیا را می توان در دنیای آتی متصور بود ولی من دو تذکر/ سئوال در مورد آنها دارم.
رفکین از حهانی عادلانه تر صحبت می کند چرا که انتظار دارد در آن دنیا، سرمایه داری پخش شده باشد. ولی به نظر من لااقل در دو زمینه چنین پیش بینی ای می تواند مورد سئوال قرار بگیرد. اول، زمینه مهم فاینانس است. ممکن است توان تولیدات اولیه در میان مردم پخش شوند که به هر حال و به نوبه خود جذابیت دارد ولی تمام فعالیتهای بشری منجمله طرحهای سنگینی که در این کتاب بدانها اشاره می شوند نیازمند فاینانس خواهند بود. همانطور که در چند ساله اخیر شاهد بوده ایم بانکها و موسسات مالی هر روزه سودهای سرسام آورتر بدست آورده و قدرت بیشتری در تعیین سیاست پیدا می کنند. رفکین به این مسئله برخورد نمی کند و استدلال قابل درکی را ارائه نمی دهد که قبول کنیم قدرت شرکتهای بزرگ فاینانس کاهش می یابد. نکته دوم در مورد پروسه تولید است. قبول می کنم که با مشخصات روشن و وجود کامپیوترهای سه بعدی می توان تصور کرد که بخش وسیعی از تولید نیازمندی های بشری”خانگی” شوند ولی زمانی که به ۲۰۵۰ فکر می کنیم باید انتظار داشته باشیم که صنایع آن اوقات با صنایع کنونی متفاوت باشند. در آن دوره صنایعی که اکنون پیچیده هستند به صنایع ساده تبدیل خواهند شد ولی صنایع پیچیده همراه سفر به فضا وجود خواهند داشت( مثلا استخراج معادن از کرات دیگر و توریسم فضائی) که به سازماندهی پیچیده و چند لایه نیاز خواهند داشت و بنابراین تمام تولید جهانی به صورت سرمایه دار کوچک که در کنار خانه اش کارگاه تولیدی ای هم دارد نخواهد بود.
دنیای ۲۰۵۰ رفکین فارق از سوسیالیسم است. هنوز دنیای سرمایه داری است ولی بر مبنای تصور “هر چه کوچکتر زیباتر”، باید در مقایسه با دنیائی که در آن زندگی می کنیم زیباتر باشد. اشاره به سوسیالیسم نیازمند برخورد به مالکیت بر وسائل تولید است که رفکین مورد بحث قرار نمی دهد. باید منتظر طرح جدیدی از سوسیالیسم باشیم. طرحی آنچنان جامع و جذاب که موفقیت آن قابل تصور شود. اگر پیچیدگی و مشکلات متصور بر همین طرح رفکین را مقیاس بگیریم باید انتظار داشت که برای طرحهای پیچیده تر و سنگین تر با مشکلات بیشتر و سنگینتری هم روبرو خواهیم بود.
کتاب سومین انقلاب صنعتی را کتابی خوب و مفید یافتم که مطالعه آن ر ا به همه دوستان توصیه می کنم. از دید من کتاب خوب نه تنها به بعضی سئوالات ما حواب می دهد بلکه سئوالهای بیشتر و جدیدتری هم برای ما به وجود می آورد.
مجید سیادت
مه ۲۰۱۵
The Third Industrial Revolution
How lateral power is transforming energy, the economy and the world
By: Jeremy Rifkin
ISBN 970-0-230-11521