بە قول روزنامە آرمان، تالار وحدت، روزی که علی جنتی به طور رسمی از وزارت ارشاد خداحافظی کرد و مسئولیت این وزارتخانه را به سید رضا صالحی امیری سپرد، شاهد لبخندها و اخمها بود.
اما چرا لبخندها و اخم ها با هم؟ شاید بتوان گفت بیشتر باید تنها و تنها از اخم ها گفت، زیرا با سخنانی کە علی جنتی در این روز بە زبان می آورد، چنان عمق فاجعە را در این وزارتخانە کە با فرهنگ کشور در تماس مستقیم است بە نمایش می گذارد کە مو بر تن هر انسان آزادە و شریفی راست می کند. او در سخنان خود از وجود افرادی با سلیقەهای متنوع در حوزە فرهنگ می گوید کە در هیچ حوزە دیگری بە این وسعت موجود نیستند، اما همزمان گروههائی در میان آنان وجود دارند کە توقع دارند فقط و فقط سلیقەهای آنان اعمال شود! او از اتاق های فکر مربوط بە این جریان می گوید کە تمام آنچە کە در کشور منتشر می شود را رصد و مطالعە می کنند و هر جایی که پاراگرافی وجود داشته باشد که با سلیقه آنها همخوانی ندارد، یا عکسی که مناسب با سلیقه آنها نیست و منتشر شده است بلافاصلە شروع به تهیه جزوه میکنند و آن را در اختیار ائمه جمعه قرار میدهند تا نشان بدهند فرهنگ کشور به ولنگاری کشیده شده است. او نهایتا معتقد است کە نمی توان کشور را با یک سلیقە ادارە کرد، و می گوید کە امیدبخشی و نشاط، بخصوص نیاز بە اصحاب فرهنگ دارد.
بی گمان آنچە در این گلایە و یا انتقاد علی جنتی مورد توجە است همانا گروههای فشار و آن دستە از جناحهای درون نظام هستند کە خود را در طیف حجتیەای ها، اصولگرایان، ائمە جمعە، ردەهای ایدەئولوژیک سپاە، بسیج و البتە با پشتیبانی بی دریغ بیت رهبری باز می یابند. نیروهائی کە ستوان فقرات نظام هستند و تاکنون علیرغم تمام فراز و نشیبهای موجود در صحنە سیاسی کشور، آنانند کە حرف آخر را در مورد مسیر تحولات فرهنگی می زنند.
نگاە و اندیشە انتقادی آقای علی جنتی در نوع خود قابل تامل و قابل تحسین است. او در مقام اجرائی یک وزارتخانە کە با بدنە جامعە در تماس است، بی گمان واقع بینانەتر از نیروهائی حرکت می کند کە او آنان را بە انحصارگرائی در حوزە فرهنگ متهم می کند، و چنانکە در حرفها و گفتەهایش مشاهدە می کنیم، برای برون رفت از وضعیت بحرانی موجود، او یک نوع پلورالیسم را در حوزە فرهنگ پیشنهاد می کند تا بتواند جوابگوی نیازهای کشور باشد. اگرچە نفی یک سلیقە از جانب وی، الزاما بە معنای قبول سلایق در یک حوزە مدرن و سکولار نیست. در واقع آنچە کە وی حامل و پشتیبانش می باشد، سلایقی ست کە عمدتا در همان حوزە نگاە دینی و رسمی نظام موجودند، اما انحصارگرایان آن را هم بر نمی تابند. سلایقی کە اگر در سطح لازم و وسیع امکان بروز داشتە باشند موجب شکستن فضای انحصاری در بعد فرهنگ در کشور می شود، امری کە با پلورالیسم نگاە دینی تماس پیدا می کند و بنوبە خود می تواند حاشیەهای بیشتری جهت ابراز وجود تنوع واقعی فرهنگی در کشور فراهم نماید.
اما آیا همین تنوع مورد نظر آقای جنتی، بە فرض اجرای آن، می تواند جوابگوی نیاز جامعە و کشور در حوزە فرهنگ باشد؟ بی گمان نە! اما همین اقدام هم در صورت موفقیت می تواند فضای کشور را بنوعی متحول کند و لااقل تحجر فکری و سلیقە را بە عقب براند. ولی متاسفانە تاکنون نە تنها این امر بوقوع نپیوستە است، بلکە آنچە شاهدش هستیم همانا تداوم انحصارگرائی و تحجر با حاشیەهائی چند از مرکزگریزی می باشد کە امکان چاپ، نشر و نمایش بعضی از آثار هنری را فراهم می آورد.
***
جامعە ایران بشدت نیاز بە یک تحول اساسی در بعد آزادی فرهنگ و هنر دارد. تحولی کە خود را در مختصات مدرن و پسا مدرن باز می یابد کە مشخصە اساسی آن امکان ارائە هنر و فرهنگ در ابعادی ست کە با شخصیت هنر معاصر می خواند. محجرین، سکس و ارزشهای اخلاقی را در حالی بهانە سانسور خود کردەاند کە جامعە ایران بە یمن قدرت سیاسی آنان دچار بحران در حوزە ارزشهاست. تن فروشی، دروغ و اعتیاد حتی بە اعتراف خود مسئولین رژیم در ایران بیداد می کند. آنان نمی خواهند بفهمند کە بخشی از پروسە انسانی کردن محیط زندگی بشری، امکان تماس هنری با همان مقولاتی ست کە می تواند درک ما را از آنها بە مرحلە دیگری ارتقا بخشد، و این تنها در سایە آزادی امکان پذیر است.