مشکل کجاست و رسوایی کدام است؟ چرا هر امر سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی برای ما یکی از دو روی سکه حماسه و فاجعه است؟
در انتخابات اگر جریان مورد نظر ما برنده شود حماسه خلق کردهایم؛ اگر ببازد فاجعه رخ داده ست و همه دستآوردهای پیشین مان نیز برای ابد بر باد است! اینها امور و رویدادهایی هستند که در هر جامعه توسعهیافته یا نیافتهای، فقط معانی مشخص خود را برای همان زمان دارند.در عمل و در ظرف زمان برای ما هم هر رخدادی تأثیرات محدود به تاریخ و حوزه خود را دارد ولی واکنشهایمان آنچنان شورانگیز است که لحظه را به بهشتی ساختگی یا جهنمی سوزان تبدیل کند.
این پدیده فقط شامل انتخابات که بسیار هم مکرر و مسبوق به سابقه است، نمی شود. هر حادثهای برای ما ابعاد ملی و تاریخساز دارد و همه وجوه منافع سیاسی فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد.این روحیهی مدام در فراز و فرود ما، اگر در تدارک پیروزیها مفید باشد در هنگام بروز ناملایمتها قطعاً آسیبرسان است.
این روزها بار دیگر ما در مقطع یکی از این دورههای فرود قرار داریم. فاجعهای رخ داده و همه برسرزنان در سوگ آبرو و هویت ملی بر باد رفتهمان مان نشستهایم که چرا تعدادی از نمایندگان پارلمانی ما که گویا باید ابر انسانهایی دست نیافتنی، تلاش کردهاند تا با خانم موگرینی یکی از مهمترین و توانمندترین زنان معاصر ما عکس یادگاری داشته باشند!
دریغا! آنچه در متن و حاشیه عکسهای یادگاری با خانم موگرینی تأمل برانگیز است، نه اصل این حرکت که غوغای برخاسته از آن در چپ و راست ما، از قلب اصلاحات تا قعر اصولگرایی است. نکات تأسفبرانگیزی هم اگر در کل این داستان هست در همین سمت و بر همین سیاق است؛ در همگرایی خودجوش اصولگرایان و اصلاحطلبان تا هواداران غیرت ملی و حامیان حقوق زنان و حقوق شهروندی برای اثبات نگاه جنسیتی مردان نماینده به خانم موگرینی!
شخصیتی که گرچه زن است و بواسطه محدودیتهایی که در سطح جهان برای زنان وجود دارد برجسته میشود ولی از هر زاویهای آشکار است که او نه بازیگر فیلمهای پورنو و نه زنی شناخته شده به ویژهگی های جنسیتی است. آنچه به او به آسانی و در هر جمعی اعتبار میبخشد این است که زنی ممتاز و تواناست و در صحنه بینالمللی دارای موقعیت و مسئولیتی خطیر، و از آن مهمتر به مجموعهای از دلایل تاریخی حضورش در چنین مراسمی و در چنین شرایطی در میهن ما بسیار مغتنم بوده است. او زنی توانا و نسبتاً جوان است که در دوران نسبتاً مشکلی از موازنات سیاسی جهانی در جایگاه تعیین کنندهای نشسته است و آنچه تا امروز بروز داده است این است که دارد با کلامی مقتدر و متفاوت شخصیت قابل احترامی از خود بروز میدهد. زنانگی و جوانی او البته به موقعیت او ارزش افزودهای میبخشند زیرا هر دو هنوز و امروز و متأسفانه در جهان ما از موانع پیشرفت هستند.
این نگاه جنسیتی از نوعی که ما محکوم میکنیم نیست و درکی مثبت از ویژه گیها و تواناییهای یک انسان است و سرانجام این مجموعهی مختصات میتواند عکس گرفتن با او را برای هر شهروندی در هر مقام و موقعیتی اهمیت ببخشد.
و از سوی دیگر چنین تمایلی برای هر شهروند عادی یا معینی می تواند جذاب باشد یا نباشد؛ کمااینکه آنچنان که از افشاگریها بر میآید، از دویست و چهل نماینده مجلس حدود بیست نفری چنین درکی از موقعیت داشتهاند و باقی لابد یا با آقایان میهمان از رابرت موگابه رئیس جمهور مادامالعمر زیمبابوه تا معاون وزیر خارجهی انگلیس، یا آقایانی دیگر بر حسب اهمیت و اقتدارشان عکس گرفتهاند و یا اصلاً علاقمند به ضبط تصویری زندگیشان نبودهاند که اینهم نه فضیلتی است و نه رذیلتی.
علاوه بر این بدیهات برای من دشوار است که بپذیرم آقایان متعصبین دینی و سنتی یا برادرانی که از مشاهدهی توانایی و شایستگیهای زنان کهیر میزنند، میتوانستهاند پا روی تعصب و غرور خود نهاده و خواهان عکسگرفتن با خانم موگرینی شوند. بر همین روال بسیار معمول و قابل انتظار مییافتم اگر کسانی از این نحل های فکری در درون و بیرون مجلس، بهخصوص در یک جبهه معین سیاسی که ما علاقه به حفظ فاصلهها میان زن و مرد را همواره میان آنان دیدهایم، رگبار سرزنش را به سوی این آقایان میباریدند. اما هیاهوی برخاسته فراتر از این اشارات است و با تمامیت مدعیات شهروندی و مدنیت ما کار دارد.این غوغا باید ما را نسبت به مدعیاتمان و آنگاه واقعیات فرهنگی و اجتماعیمان به تفکر وادارد.
چه رخ داده است؟ جز یکی از آن دست اتفاقات که در گوشه و کنار و مرکز جهان در بازدیدهای رسمی و غیر رسمی مقامات همواره روی میدهند و لبخند تمسخر یا توجهای را نیز برمیانگیزند و به ساعاتی از یادها میروند.
اما ما در غوغایی که به راه انداختهایم از هیچ مبالغهای روگردان نیستیم. مینویسیم: نمایندگان از سرو کول هم بالا رفتهاند! آقایان برای عکس با موگرینی سر و دست میشکستند! تحقیر ملی شدیم…
کارزاری به مدد غیرت و تعصب ما و هو و جنجالهایمان فراهم شد که نماینده مردم شیراز برای گرفتن عکس سلفی با چنین زنی از مردم عذرخواهی کرد! حرکتی که اهانتی غیرمستقیم به این خانم و نقطه ضعفی در رفتار و آداب اجتماعی ما به نظر می آید.
واقعاً چرا؟ شرم و عذر دارد اینکه بخواهی با زن فرهیختهای که به نوعی مقبولیت مدنی و سیاسی دارد عکسی به یادگار داشته باشی؟
آیا وقتی که در مراسم یادبود نلسون ماندلا، اوباما و خانم اشمیت نخست وزیر دانمارک در کنار کامرون و همسر اوباما سلفی گرفتند، علیرغم اینکه موضوع جنبه شوخی و حاشیههای خاص و بهویژه جنسیتی را در کوتاه مدت برای برخی از اهالی شد، ابعادی پیدا کرد که اوباما را وادار به عذرخواهی کند؟
برای مستدل کردن ایراد بیمنطقمان بهانه میآوریم که چرا در میان آنهمه مقامات تمایل به عکس گرفتن فقط با خانم موگرینی وجود داشته است؟ آیا واقعاً مشخص نیست چرا؟ آیا آشکار نیست که هیچ شخصیتی در حد و اهمیت خانم موگرینی انجا نبود؟ شاید اگر پوتین از جمله مهمانان بود میتوانست در ایجاد جذابیت تا حدودی با خانم موگرینی رقابت کند. بگذریم از اینکه بعید به نظر میرسد که از این سلفیها با شخصیتهای دیگر حاضر در مراسم گرفته نشده باشد! نهایت اینکه آن سلفیها جاذبه و حاشیههای لازم برای برانگیختن اذهان آماده ما را نداشته است.
باری آنچه خسران بود و بد بود و ناپسند، نه علاقه برای عکس گرفتن با خانم موگرینی به عنوان یک میهمان خاص، و آنچه قابل اثبات است نه نگاه جنسیتی مردان نماینده به او بلکه اصرار اجتماعی ما به جنسیتی کردن و جنسیتی دیدن این توجه و علاقه بود و ناخواسته دامن زدن به همان نگاه و بینشی که در پی مقابله با آن هستیم.
برای من به عنوان یک زن ایرانی رفتار عمومی این مجلس با خانم موگرینی، به عنوان وجهی از برخورد جنسیتی و عقبمانده نسبت به زنان، نه اصرار تعدادی از نمایندگان برای عکس گرفتن با او که برنامهریزیها برای قرار دادن او در منتهی الیه جایگاهها، چه در هنگام عکسبرداری رسمی و چه در تعیین محل نشستن او در طی مراسم، آزاردهنده بود. در حالیکه توجه مثبت و اهمیت دادن نمایندگان مرد به ایشان که تعداد زیادی از مجموعه آقایان را نیز شامل نمیشد، نشانهی خوبی از روند شکستن تابوهای غلط و الزام توجه به زن و حضور مدنی و انسانی او در هر جمعیت و موقعیتی است.
از این تغییر رفتار استقبال میکنم و معتقد نیستم چون در کشور من زنان در جایگاه مناسب خود قرار ندارند، باید توجه و احترام جامعه ما نسبت به زنان غیر ایرانی را سرزنش و نکوهش کرد. برعکس! اینونه میفهمم که چنین رویکردهایی زمینههای ذهنی و عینی را برای جدی گرفتن شخصیت و تواناییهای زنان کشور من نیز آمادهتر و آسانتر میسازد.