معاشران زحریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه به یاد آرید! (حافظ)
اخیرا مطلبی تحت عنوان “بررسی ابعاد کمپین نه به گرانی” بر مبنای پیشنهاد علی کریمی (چهره ورزشی) انتشار یافت. بررسی و گفتمان پیرامون این پیشنهاد و به همان اندازه نظرات ضد انگیزه ای که پیرامون آن بیان شده، بسیار حایز اهمیت اند و جای درنگ بسیار دارد .
امروز همه دنیا می داند که ملت ما چهل سال گذشته را در یکی از سیاه ترین دوران تاریخ خود بسر برده و موج فقر و بی آینده گی و حق کشی مردم این دیار هر روز ابعاد بیشتری پیدا می کند. حاکمان اشغالگر که درد دیگری جز چپاول و هژمونی طلبی سخیف در دل ندارند و شریعت شان جز دکانی برای سرکوب نیست، نه تنها به هیچ هشداری وقعی نمی نهند، بلکه از همه امکانات ملت بهره برده و به سرکوب ها ادامه می دهند. در این شرایط و در حالی که مبارزین و آزادیخواهان با امکانات محدود خود از هیچ فداکاری دریغ نمی کنند، این ها همه ،حداقل ما را موظف می کند که هر تلاش مدنی را می بایست جدی تلقی کرده و مردم را در راه کسب اعتماد به نفس و احقاق حقوق خویش با امکانات و پتانسیل هائی که در اختیار دارند آشنا کرد.
علی کریمی با پیشنهاد خود در این راه قدمی بزرگ و راه گشا برداشته که انجام آن هیچ مخاطره ای دربرنداشته و هرفردی می تواند این کار را خود آغاز کرده و به دیگران نیز توصیه کند.اما تعجب آن که با وجود انعکاس وسیع و حمایت از آن، برخی به عوض حمایت و روشن ساختن استفاده ازچنین پتانسیلی که دنیای مجازی امروزه در اختیار ما گذارده و فردی در استفاده از آن پیشقدم شده، به عیب جوئی و طرح مسایل فرعی و حتی نامربوط پرداخته اند! گوئی گفتمان انتقادی در بین ما در حد حتما چیزی گفتن و “صرفا عیب جوئی ازهرچیز” به دلایل گوناگون کاهش یافته است. گفتمان انتقادی به ویژه در شرایط اسفناکی که ما اکنون در آن گرفتاریم می بایست بیشتر با برجسته کردن نکات مثبت هر نظر و اقدام هرچند کوچک و بارور تر کردن آن بپردازد.
علت اساسی ادامه حیات این حکومت تحت شرایطی که آمد نیز این نکته است که اپوزیسیون و روشنفکران به عوض یافتن وجوه مشترک حداقل در راه آزادی ایران حداقل از قید ایدئولوژی ای ماقیل تاریخ و همبستگی ملی در همه این سال ها به مسایل فرعی و مطرح کردن خویش از طریق عیب جوئی از یکدیگر و طرح انتظارات حد اکثر (سنگ بزرگ به علامت نزدن) پرداخته اند.
کسانی که به این اقدام علی کریمی ایراد گرفته اند در حقیقت لحظه ای به کنه ابعاد این پیشنهاد فکر نکرده و با ایراداتی مانند شناخت ریشه های گرانی و نرخ دلار و ناتوانی اکثریت در خرید ارز و سکه خواسته و نا خواسته تلاش در ساقط کرن این پیشنهاد از حیض انتفاء کرده اند. جای تعجب بیشتر آن که در این بررسی گفته شده که بسیاری از اقتصاد دانان و کارشناسان اقتصادی نیز با آن مخالفت کرده اند. آنها معتقدند کمپین “نه به خرید”، آدرس گرانی را اشتباه رفته است. آن ها درست می گویند، اما چگونه است که یک نفر از آن کارشناسان حد اقل ضمن تایید این روش و این پتانسیل که این گونه مورد استقبال هم قرار گرفته جرئت نمی کند آدرس صحیح بدهد؟
برخی از کاربران هم که در فضای مجازی این پیشنهاد را را ناکارآمد خوانده و میگویند که دلیل اصلی گرانی کمبود ارز و مواد اولیه است، از قرار این ها را جهت راحتی وجدان خود از بی خیالی در مورد شرایط اسفناک کارگران و قبر خوابانی گفته اند که چنانچه جهت حقوق های عقب مانده خود اعتراض کنند، آن ها را جیره خواران رژیم نه تنها دستگیر کرده بلکه شلاق هم می زنند و آقای احمد علم الهدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه مشهد می گوید که بخاطر کمبود ها و غیره نباید دست به اعتراض زد!
آن کسانی که کمبود ارز و طلا را دلیل گرانی می دانند خوب است اخبار را بخوانند و ببینند که چگونه رژیم با دهن کجی به گرسنگان، رفتن به عربستان را با آن خفت و خواری که بر آنان تحمیل می شود تحت عنوان حج و زیارت دیگر عتبات عالیات به عنوان “برکت”(همانند برکات جنگ و اتمی شدن؟) به مردم حقنه کرده و آن را در زمره کالاهای اساسی دانسته و هزینه آن را با نرخ پائین ارز پرداخت کرده و با بی شرمی آن را به اطلاع عموم نیز می رسانند! یک لحظه به این نکته دقت کنیم که اگر چنین وضعی برای من اتفاق افتد، با این سرافکندگی و شکم خالی، جواب بی خانمانی و فرزند گرسنه را چگونه بدهم؟
از قرار می بایست ما بزودی با گسترش بی عدالتی ها و فسادی هم که در این نظام بر قوه قضائیه حاکم شده به زودی شاهد برده داری علنی نیز در نظام مقدس اسلامی باشیم تا انشاء الله آقایان با این همه فسق و فجور به بهشت بروند! آخر چه کسی این استدلالات فاقد ارزش را در حکومتی که سراپا آلوده به فساد و دزدی و چپاول و ماجرا جوئی است، می پذیرد؟ گوئی این رژیم در از بین بردن اعتماد به نفس و ایجاد ترس در بین حتی کارشناسان ما موفق بوده و در جا انداختن نحوه استدلال خویش که وقوع زلزله را با موی زنان مرتبط کرده و با شهامت از آن دفاع نیز می کند نیز هر روز قله های جدیدی را در فرهنگ ستیزی فتح می کند!
خوب است کسانی که این گونه استدلال ها را رغم زده اند کمی به این نکته فکر کنند که در نهایت، چنانچه بند ناف خود را از قید حمایت و دخالت دولت های خارجی بریده باشند، مهم ترین ابزار دفاع مدنی شناخته شده در تاریخ درآغاز با اقدامات حتی الامکان کم خطر و موثر مردمی در جهت بازیابی اعتماد به نفس و ایجاد همبستگی و باوراندن توان تاثیر گذاری در جهت اقدامات و اعتراضات گسترده تر شروع شده و در نهایت با اعتصابات عمومی منجر به فلج شدن ابزار سرکوب حکومت می شود. کسانی که در سابق فعال بودند واقف اند که در آن زمان که امکان تماس سریع و وسیع امروزی وجود نداشت برای راه اندازی یک نافرمانی مدنی فراگیر می بایست ابتدا بوسیله یک سازمان و با صرف هزینه و زمان زیاد و گاه به بهای جان به اقشار وسیع دسترسی پیدا می کردند. اما امروز با طرح یک پیشنهاد ساده در دنیای مجازی می توان آن همه تلاش را در کوتاه ترین زمان و موثر تر و هزینه ناچیز خلاصه کرده و ملت را بسیج کرد.
علی کریمی با پیشنهاد خود، صرفنظر از این که از خرید و مصرف چه چیزی پرهیز کنیم، راهی را در این تحول تکنولوژی و دسترسی به مردم نشان می دهد که از چندین جهت حایز اهمیت بوده و می تواند در صورت پیگیری منتهی به اوج گیری مقاومتی نفس گیر برای حکومت باشد. علی کریمی در پیشنهاد خود مورد خاصی را مد نظر قرار داده اما چرا ما این کار را حتما باید توجه خود را به خرید ارز و سکه محدود کرده و اصل پیشنهاد را منکر شویم؟ بهتر آن نیست که به عوض تمرکز به آن مورد خاص به اهمیت ابزار تحریم پرداخته و به بحث در مورد این که مگر چند نفر قدرت خرید ارز و سکه را دارند نپردازیم؟
چرا این کار را نمی توان، درمورد کالاهای ضروری که هر روز بی دلیل افزایش قیمت پیدا کرده و ۹۸ درصد مردم از آن رنج می برند، انجام داد؟ چنانچه بخش وسیعی از مردم در آغاز چند روز از خرید کالاهائی که همه مردم و بیش از همه اقشار محروم به آن نیاز داشته (مانند کالاهای فاسد شدنی گوشت و میوه و لبنیات و سبزی و…) خود داری کنند، خواهیم دید که چگونه قیمت ها شکسته می شوند.
واقعیت این است که پخش و توزیع همه کالاها در این مملکت بدون هیچ گونه کنترل در دست عوامل رژیم قرار داشته و آن ها هم با کوچک ترین تنش در بازار فورا قیمت ها را به نفع جیب خود افزایش می دهند. اما هنگامی که چند بار برنامه تحریم توسط مردم مورد اجرا قرار گیرد و کالاهای فاسد شدنی روی دست آن ها بماند، این روش را کنار می گذارند.
از سوی دیگر مردم به مرور متوجه این پتانسیل عظیم مقاومتی و قدرت تاثیر گذاری خویش و همبستگی با یکدیگر و منزوی ساختن سرکوب گران شده و این روند رژیم را به مرور به استیصال می رساند!
آن کسی که با این ایرادات خنده آور گفته است که می بایست ابتدا به دنبال شناخت ریشه های گرانی رفت و یا آن کس که موضوع بهای ارز را در این بحث به میان کشیده، در حالی که هردو می دانند که برادران قاچاقچی و بقیه در این حکومت، صرفا به فکر دزدی و جمع مال و بی خیال نسبت به وضعیت معیشت مردم اند، یا در خواب اصحاب کهف به سر می برنند و یا نمی دانند در کجا زندگی می کنند که پس از چهل سال هنوز متوجه نشده اند که گیرم این دلایل را پیدا کردید، بعد از آن چی؟
اولا این که چه کسی به دنبال پیگیری این مسایل داهیانه می رود وآیا با این کار آیا قیمت ها پائین می آیند و یا این حکومت ظالم فورا به دنبال برطرف کردن موانع می رود؟ تا کنون چند مشکل را از این طریق حل کرده اید؟ از قرار این افراد با این خونسردی و متانت و راه حل یابی اساسا بی خبر از محنت مردم، با ادامه این وضع اسفناک یا مشکلی ندارند و یا خود در آن سهیم هستند وگرنه چرا حتما می بایست در این موارد چیزی بگو یند و اظهار نظر کنند؟
این افراد چنانچه واقعا در پی آسایش و رفاه مردم می باشند بدانند که این نحوه به اصطلاح “گفتمان انتقادی” و نظریات داهیانه جز منفعل کردن بیشتر مردم و رضا دادن به وضع موجود و بی اعتنا به هموطنان مستاصل و خود را شریک جرم کردن، ثمر دیگری نخواهد داشت!
اما در عین حال انتشار “بررسی ابعاد کمپین نه به گرانی” حایز این اهمیت است که نگارنده و کسانی را که این نوشتار را مطالعه می کنند این پیشنهاد علی کریمی را با درودی مشفقانه به او، که در این کار سودی به او نمی رسد، جدی تر تلقی کرده و در راه گسترش این راهبرد خود پیشقدم شویم.
همواره به این بیاندیشیم که ما ۸۲ میلیون نفریم و دشمن حداکثر ۴ میلیون.
سر خدای را که عارف سالک به کس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید (حافظ)