سؤال: آقای چاکرابارتی+ شما یکی از اولین مورخانی بودید که با آنتروپوسن ++ دست و پنجه نرم کرد، یعنی این ایده که ما وارد عصر جدید زمین شناسی شده ایم که در آن انسانها یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر فرایندهای بیولوژیکی و جوی سیاره ما هستند.
جواب: دیپش چاکرابارتی: ما مورخان در این مورد بسیار دیر اقدام کردیم. از زمان کنفرانس ریو سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲، موضوع عدالت در زمینه تغییرات آب و هوا در دستور کار قرار گرفت. اول از همه، اقتصاددانان با خطرات آنتروپوسن و بعداً برخی فیلسوفان نیز برخورد کردند. اما مورخان تا مدتها متوجه این موضوع نشده بودند. در سال ۲۰۰۰،موسسه تحقیقاتی “American Historical Review” از چارلز مایر مورخ هاروارد درخواست کرد تا به نوعی، خلاصه ای از وقایع مهم قرن ۲۰ را جمع آوری کند. مایر در مقاله ای درباره دو جنگ جهانی، درباره ناسیونال سوسیالیسم و فاشیسم، درباره استعمارزدایی، فمینیسم و جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده نوشت، اما در مورد تغییرات آب و هوا هیچ اشاره ای نکرد و حتی یک کلمه هم ننوشت! در واقع، ما فقط طی۲۰ سال اخیر است که از اهمیت آن آگاه شده ایم. اگرچه حقایق از مدتها قبل شناخته شده بود، در اوایل سال۱۹۸۸، جیمز هنسن محقق آب و هوا طی گزارشی مشروح و چشمگیری به کنگره آمریکا اطلاع داده بود که افزایش محتوای CO2 در جو، منجر به گرم شدن کره زمین می شود و نتایج فاجعه باری را به جای خواهد گذاشت.
چرا تاریخ نگاران تا اینقدر دیر اقدام کردند؟
جواب: ادوارد سعید، هومی بابا، استوارت هال و من نیز عمدتاً با استعمارزدایی و جهانی شدن سر و کار داشتیم. فرض ما این بود که مشکلات واقعی در تاریخ بشریت مربوط به مسائل عدالت و نابرابری است، و این مشکلات را تنها با به چالش کشیدن سرمایه داری یا حداقل با یک دولت رفاه قوی سرمایه داری، می توان حل کرد. با وجود اینکه جنوب جهانی از همان ابتدا با تغییرات آب و هوایی دست و پنجه نرم می کرد، اما ما نسبت به مسائل زیست محیطی کور بودیم. در کنفرانس ریو در سال ۱۹۹۲، نمایندگان هندی استدلال کردند که گرمایش جهانی مشکل همه است، اما مسئولیت آن، به طور یکسان به گردن همه نیست. غرب مسئول مصرف بیش از حد آن است. با این کار، نمایندگان هندی مسئله امپریالیسم را به درستی وارد بحث آب و هوا کردند و می گفتند: از این گذشته، این کشورهای صنعتی ثروتمند و سرمایه داری شمال هستند که مسئولیت اصلی بحران آب و هوا را بر عهده دارند.
بسیاری از دانشمندان از آنتروپوسن به نام آغاز دوره جدید زمین شناسی نام نمی برند، بلکه از Capitalocene صحبت می کنند. نظر شما چیست؟
وقتی شروع به مقابله با تغییرات آب و هوا کردم، اصطلاحات Capitalocene یا Plantanocene “عصر مزارع اقتصاد”، برای من بسیار مهم بود. اما در مقطعی این بحث بی ثمر می شود. البته، سرمایه داری ارتباطی بسیار جدی و نزدیک با آنتروپوسن دارد، اما نه فقط سرمایه داری، بلکه به طور کلی ایده توسعه، خواه از سوی یک دولت سوسیالیستی هدایت شود خواه از یک دولت سرمایه داری.
شما این سیاره را به عنوان یک مقوله جدید اومانیستی وارد بحث کردید، تفاوت بین کره زمین و سیاره چیست؟
این سیاره چیزی است که دانشمندان آن را سیستم زمین می نامند. این با آنچه فضانوردان هنگامی که از پنجره به تماشای بیرون می پردازند متفاوت است: کره زمین حوزه ای شبکه ای است که ما از طریق زیرساخت ها و فناوری ها ایجاد کرده ایم: ساختمانی انسانی، و انسان محور. حال وقتی از سیاره صحبت می کنید، وقتی داستان جهانی شدن را می گویید؛ مردم به عنوان قهرمان و به اشکال افسانه ای و دور از دسترس ظاهر می شوند، قهرمان تاریخ سیاره ها چیزی انتزاعی است و پای شان بر روی زمین سخت و صفت و واقعی زمین ما نیست، چیزی کاملاً متفاوت است. یا بهتر بگوییم که واقعیتی است که که زندگی بر روی این زمین حفظ شده است.یعنی حفظ زمین به عنوان مکانی که در آن زندگی امکان پذیر است.
در مورد آن چه می توانیم انجام دهیم؟
خوب، پیشنهادات عملی فوری و آنهایی که به آینده دورتر مربوط می شوند، وجود دارد. برای مثال موارد اخیر،توسط برونو لاتور یا دانا هاراوی، در مورد همزیستی سیاسی جهان انسانی و غیر انسانی صحبت می کنند. آنها در جهت دموکراسی که شامل زندگی غیر انسانی نیز می شود فکر می کنند: مدینه فاضله یک حکومت سیاره ای که پیوندی از همه گونه ها است. برای انجام این کار،ما به یک زبان مشترک نیاز داریم که بتواند با خرس های قطبی، سگ ها، فیل ها و میکروب ها ارتباط برقرار کند.
راه حل عملی برای آرمان شهر شما چیست؟
راه حل عملی این است که دولتها از قدرت فعلی خود دست بردارند. به طور مثال: رودهایی که از یخچال های طبیعی هیمالیا تغذیه می شوند،آب هشت یا نه کشوررا تامین می کنند. اما این یخچال ها همه به عنوان ملک ملی تلقی می شوند، هیچ توافق چند جانبه ای بین چین،هند، پاکستان و بنگلادش وجود ندارد، اما به چنین چیزی نیاز است. بهتر است بگوییم که کرونا به همه نشان داده است که همکاری فرامرزی چقدر اهمیت دارد. برای این کار، دولت های ملی باید بخشی از قدرت خود را واگذار کنند.
سرمایه داری در این میان چه نقشی خواهد داشت، آیا کربن زدایی راه حلی اقتصادی است؟
البته، اقتصادهای سرمایه داری باید تا حد امکان عمیق و در اسرع وقت کربن زدایی شوند.
آیا سرمایه داری از طریق تغییر در اقتصاد بی آب و هوا در آنتروپوسن خود را نجات می دهد؟
من فکر می کنم سرمایه داری تنها می تواند با دور شدن فوری و رادیکال از نسخه فعلی نوع مصرف، خود را نجات دهد، چیزی که اغلب از آن به عنوان سرمایه داری نئولیبرال یاد می شود. این تنوع سرمایه داری که توسط تاچر و ریگان ترویج می شد فرض می کرد که می تواند جهان را، یعنی کره ای را که در آن زیست می کنیم به اضافه جو و منظومه ای را که در آن هستیم را مختص خود کند. تا زمانی که منظور ما از سرمایه داری یک اقتصاد جهانی است که در آن همه در سطح طبقات مرفه در ایالات متحده یا سایر اقتصادهای توسعه یافته مصرف می کنند، سرمایه داری در دراز مدت دوام نخواهد آورد. اما اگر ما سرمایه داری را سیستمی می دانیم که کارآفرینی را با تنظیم اجتماعی فناوری ترکیب می کند و تعهد بزرگی به عدالت اجتماعی و پایداری و تنوع زیستی دارد، باید برای آن تلاش کنیم.
آیا فکر می کنید بهتر است که سرمایه داری خود را به این شکل تجدید کند؟
در حال حاضر چیزی که داریم سیستم سرمایه داری به اشکال مختلف است، چه از نوع آمریکایی، نوع چینی گرفته تا نوع آلمانی یا اروپایی که پیش روی ما هستند. شاید با پیشرفت تاریخ، در گزینه های پساسرمایه داری تغییراتی بوجود آید و به اصطلاح، فضای موجود باز شوند: به این دلیل که سرمایه داری که ما می شناسیم به دلیل بحران های زیست محیطی که بشر امروزی شاهد آن است، شکست خواهد خورد، یا اینکه این بحران ها به نوعی به سرمایه داری کمک می کند تا تغییر کند، که ممکن است کاملاً رادیکال به نظر برسد. دنیای سرمایه داری را تصور کنید که در آن بدون قید و شرط، درآمدی اولیه برای همه وجود داشته باشد، در آن اشکال مختلف از حکومت های دموکراتیک توسعه یافته وجود داشته باشد، و در آن عدالت اجتماعی و محیط زیست مورد توجه همه قرار می گیرد، چنین دنیایی فراتر از آن چیزی است که ما اکنون آن را سرمایه داری نئولیبرال می نامیم.
در آلمان، موسسه ووپرتال بحث رشد پله ای را شکل داد،نظر شما چیست؟
رشد پله ای * احتمالاً مسیری است که می خواهیم طی کنیم. اما بشرباید به طور کلی بیاموزد که بیشتر از آنچه که الگوی مصرفی فعلی ثروتمندان نشان می دهد، زندگی کند. من شخصاً باور ندارم که ما از نظر جهانی در حال ورود به مرحله پس از رشد هستیم. هنوز فقر دسته جمعی در بسیاری از کشورهای جهان مانند هند و چین وجود دارد. برای این که به فقرای جهان، بخش بزرگی از بشریت، مزایای مادی تمدن بشری یعنی فن آوری های نجات دهنده زندگی مانند بهداشت و آموزش را بدهیم به انرژی بیشتری احتیاج داریم. با این حال تاکید می کنم، انرژی، بدون خراب کردن محیط زیست.
چگونه می توان به آن دست یافت؟
ما باید یک اخلاق جهانی برای مراقبت از اشکال دیگر زندگی و همچنین موجودات و فرآیندهای غیر زنده ایجاد کنیم. این راهی طولانی است که اخلاق کفایت می کند و می تواند پس از رشد،اصول راهنمای ما باشد. در هند و شاید در خارج از هند، چهره گاندی در این زمینه مثال زدنی است.
زیرنویس:
+- پروفسور دی پش چاکرابارتی ۷۳ساله در کلکته هند متولد شد. وی یکی از بنیانگذاران گروه تحریریه مجله Subaltern Studies بود. وی در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه آرنولد تویینبی شد که به پاس خدمات مهم علمی و عمومی به بشریت به دانشمندان علوم اجتماعی اعطا میشود. وی در حال تحقیق درباره تاریخ اندیشه های سیاسی در جنوب آسیا و تاریخ فرهنگی ناسیونالیسم مسلمان-بنگالی است. پروفسور دیپش چاکرابارتی از چهرههای برجسته و شناختهشده پسااستعمارگرایی و مطالعات فرودستان است که در دپارتمان تاریخ دانشگاه شیکاگو تدریس میکند. ازجمله آثار او میتوان به کتابهای بحران تمدن، ولایتانگاری اروپا و بازاندیشی در تاریخ طبقه کارگر اشاره کرد.
-++با توجه به همه آلودگیهای دست ساز بشر، از آزمایشهای اتمی گرفته تا انواع مواد شیمیایی و پلاستیکی، انسان دوران ۱۲۰۰۰ ساله زمینشناسی هولوسن را به پایان رسانده و دوران زمین شناسی جدیدی به نام آنتروپوسن را آغاز کردهاست.
بر اساس گزارش گاردین، گروهی بینالمللی از محققان به کنگره بینالمللی زمینشناسی در کیپتاون آفریقای جنوبی توصیه کردند آغاز دوران زمینشناسی آنتروپوسین را رسما اعلام کند، با توجه به این نکته که این دوران از سال ۱۹۵۰ آغاز شدهاست، دورانی که آزمایشهای اتمی لایهای جدید از مواد رادیواکتیو را روی سطح زمین ایجاد کرد. البته موارددیگری از قبیل آلودگی پلاستیکی، دودههای ناشی از نیروگاهها، بتن، و حتی استخوانهای به جا مانده از تکثیر جهانی طیور در آغاز این دوران جدید تاثیرگذار بودهاند.
به گفته کریس راپلی زمینشناس کالج لندن، دوران آنتروپوسن نشانگر دورانی جدید است که مجموع فعالیتهای انسانی در آن بر مکانیزم سیارهای اثرگذار است. از آنجایی که زمین سیستم پشتیبان حیات بشر به شمار میرود، اکنون همه انسان ها خدمه یک سفینه فضایی به بزرگی زمین به حساب میآیند که بر عملکرد این سفینه اثرگذارند. این یعنی بشر در دوران آنتروپوسن درحال بازی با آتش است و هر رفتار بدون فکر و بیملاحظهای میتواند عواقب جبرانناپذیری از خود به جا بگذارد.
*- دانشگاه ووپرتال آلمان Universität Wuppertal، رشد پله ای را مورد تحقیق قرار داد.
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰- ۱۷ آگوست ۲۰۲۱