جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۰
جنبش «زن زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزشهای جهانشمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، بهیمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!
در جمهوری اسلامی, آنقدر دزدی های کلان و رانت و پسر خالگی زیاد و از حد گذشته است که دیگر کسی از مسئولین آن, معنی میلیارد را نمی فهمد !.در واقع هم تحریم ها, برای باند های مافیایی جمهوری اسلامی نعمت است و هم دشمن فرضی که سال ها ست, توپخانه فحش و ناسزای جمهوری اسلامی علیه آن هدف قرار گرفته است تا آقا زاده ها با استفاده از کریدور های امن و حفاظتی که طی ۴۰ سال ساخته و شکل گرفته اند, پول پارو کنند و به دنبال خاصه خرجی های خود باشند, حال, اینکه اقشار فرودست جامعه چه به سرشان می آید، دیگر موضوعیتی نمی تواند داشته باشد.
دولت راستگرا و فناتیک لهستان که با قوانین آزادی های اجتماعی, رسانه های مستقل, با آزادی های فردی و از جمله سقط جنین, دگراندیشان و نیز با دگرباشان مشکل دارد بخشی از برنامه هایش مبارزه و جلوگیری از فعالیت های آن ها است؛ در این میان فرصت را غنیمت شمرده و شروع به مدح و ثنای آمریکا کرده است. واقعیتی است که اغلب دولت های بلوک شرق پس از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد شوروی, به طور چشم بسته خود را به دامن آمریکایی ها انداختند و بیشترین ضدیت خود را با گذشته خود و احزاب کمونیست و دگراندیشان در پیش گرفتند.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بیپاسخ داشتهام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در شرایط مشابه وجود ندارد…
در اینگونه موارد دوگانۀ کاذبی درست میشود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی و تأمین آزادیهای معقول و البته تدریجی بر حاکمیت و حاکمان موجود با محوریت آقای خامنهای است از طریق نافرمانی مدنی و یا درستتر «مقاومت مدنی» خشونتپرهیز. یکی از مهمترین آنها عدم مشارکت در مراسم عقیم انتخابات ادواری است. یعنی همان راهی که بسیاری از جمله موسوی و تاجزاده و مدنی انتخاب کردهاند.
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار میورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک میکنم و اکثریت قریب به اتفاق آنان را کسانی میدانم که دغدغه این آب و خاک را دارند. آنان علیالاصول در تشخیص مشکل کشور، یعنی استبداد مطلقه ولایت فقیه، کنار اکثریت عظیمی قرار میگیرند که از شرکت در نمایش انتخاباتی که با دوگانه کاذب ساخته شده سر باز زدند، هرچند نهایتاً تصمیم دیگری گرفتند.
تسلط بر دولت یک امر حیاتی برای جبهۀ پایداری در انتخاب رهبر آینده است. جبهۀ پایداری میکوشد با تسخیر دولت، تسلط خود را بر تمام ادارات و نهادهای دولتی اعمال کرده تا بتواند از چالش احتمالی در آینده جلو گیری کند؛ به ویژه قدرت اقتصادی و نهادهای اقتصادی دولت بسیار مهماند. این دیدگاه، خود را در جنگ با کفر جهانی تعریف میکند و از هر نوع پیامد مخرب برای کشور ابا ندارد
تجربه دورههای قبل نشان میدهد که بلافاصله پس از انتخابات حکومت با افزایش شدید آمار اعدام، واقعیت خود را به مردم گوشزد میکند. مردم ایران و جامعه جهانی باید از حالا برای مقابله و واکنش مناسب به موج احتمالی اعدامها آماده شوند.
مردم از «روزنهگشایی» و اصلاحات معنادار در درون ساختار عملاً موجود عبور کردهاند و به آن امیدی ندارند. جامعه در مرحلۀ تحولطلبی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار موجود قراردارد…
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.