شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۵
ما بر این باوریم که جامعۀ مدنی ایران زندهتر، پویاتر و فعالتر از آن است که سرکوبها و فشارهای امنیتی خللی در عزم مردم ما برای رسیدن به مطالبات برحقشان وارد آورد. درهمتنیدگی جنبشهای مدنی، اجتماعی و صنفی که در جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» تبلوری خیرهکننده یافت، هموارکنندۀ راه گذاری خشونتپرهیز و مسالمتآمیز از جمهوری استبدادی دینی کنونی به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و چشیدن طعم عدالت اجتماعی است.
روزی که از آن تاریخ تا پایان حکومت پهلوی اگر بخواهیم در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی فقط یک عبارت بکار ببریم که دوست و دشمنِ منصف بر آن بیشترین اتفاق نظر را داشته باشند، آن عبارت چنین است:
محمد رضا شاه پهلوی از عصر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روزی که بختیار را به نخستوزیری گمارد، بطور پی در پی قانون اساسی مشروطیت را زیر پا میگذاشت و آن را رعایت نمی کرد.
شاید هیچ واقعه ای در تاریخ معاصر ایران به اندازه واقعه بیست وهشتم مردادماه ۱۳۳۲ مورد …
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدیتان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموختهاند که نباید به وعدههای حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رایدهنده، دیدهبان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
حال، در روزگار ما و اینجا نیاز به داستانگویی و قصهپردازی نیست. در قعرِ معدن، همیشه واقعهای تلخ در انتظار است!… قصههایی تلخ که میشنویم و خیلی زود فراموش میکنیم!… حکایت مردانی با چشمانِ سُرمهای… و حاکمانی که «سُرمه به گلو کشیدهاند!…»
و آخر آن جوانِ رعنای ورزشکار و خوشتیپ، آن رفیقِ شفیقِ وفادار، آن یارِ مهربان در سفر و کار و تفریح و همهجا، آن مهربان در آشپزی، رانندگی، آوازخوانی… آنکه وقتی مسئولیت کاری را قبول میکرد تا آخر ادامه میداد، شبانه بدنش را پر از گلولههای سرب کردند و فردایش، صبحِ تاریک و روشن، به گورستان تحویل دادند…
وزیر آموزش و پرورش دولت چهاردهم با سکوت در قبال کودکان جامانده از تحصیل، کمبود معلم و فضای آموزشی قرار است چهار سال آینده سکان یکی از حساسترین وزارت خانههای کشور را در دست داشته باشد و تنها برنامه ارائه شده توسط او ترویج دین و تربیت مذهبی کودکان است.
براساس اطلاعات جدیدی که به دست سازمان حقوق بشر ایران رسیده است، یکی از سه مردی که روز دوشنبه ۲۶ شهریور ماه، در زندان مرکزی شیراز به اجرا درآمد، در هنگام وقوع جرم ۱۶ سال سن داشته است. این زندانی که شناسنامهاش به رویت سازمان حقوق بشر ایران رسیده، مهدی جهانپور تیره شبانکاره، متولد ۱۷ آذر ۱۳۸۱ احراز شده است.
در ایران، مرگ کارگران، بر بستر رو به وخامت بحران ژرف اقتصاد سیاسی روی می دهد. بیکاری رشد یابنده و تورم تازنده׳ گذران زندگی اکثر مردم را با دشواری های کمر شکن روبرو ساخته و آنها را ناگزیر به کار های سخت و ناایمن و “چند شغله” کرده است، چرا که حداقل دستمزد حتا پاسخگوی رشد تورم جاری نیست.
ادعای حل مشکل پرستاران با تقلیل به پرداختِ معوقات، در واقع پاککردن صورت مسئله است. مشکلات پرستاران فراتر از پرداخت معوقات است، معوقات بخش کوچکی از مشکلات آنان است…..
این حملهٔ سایبری و مخابراتی در ابعادی وسیع، بدعتگذاری شومی در تاریخ جنگ در جهان است. استفاده از امکانات فنآوری متداول و روزمره در میان همهٔ مردم در سراسر جهان، برای حمله به هستی و تندرستی آنان، بدعتی جنایتکارانه است. هر انسان، هر کودک در هر جای جهان و در هر محیطی، چه در محل کار، چه در محل تحصیل و چه در خانهٔ خود که باید مکان امن زندگی روزمرهٔ او باشد، میتواند آماج این حملات وحشیانهٔ غیرانسانی قرار گیرد. این بدعتگذاری غیرانسانی را باید قاطعانه محکوم و برای توقف تعمیم آن مبارزه کرد.
وحیه پرشور در دفاع از زحمتکشان و آرمان های مردمی موجب محبوبیت شاخص فریبرز بهادری در میان اهالی مسجدسلیمان و یاران او بود. وی که دوران سخت زندان در جمهوری اسلامی را هم با ایستادگی پشت سر گذاشت، در تمام سالهای مهاجرت و دوری از وطن نیز همچنان بر آرمانهای مردمی و عدالت خواهانه پایدار ماند …..
این حملهٔ سایبری و مخابراتی در ابعادی وسیع، بدعتگذاری شومی در تاریخ جنگ در جهان است. استفاده از امکانات فنآوری متداول و روزمره در میان همهٔ مردم در سراسر جهان، برای حمله به هستی و تندرستی آنان، بدعتی جنایتکارانه است. هر انسان، هر کودک در هر جای جهان و در هر محیطی، چه در محل کار، چه در محل تحصیل و چه در خانهٔ خود که باید مکان امن زندگی روزمرهٔ او باشد، میتواند آماج این حملات وحشیانهٔ غیرانسانی قرار گیرد. این بدعتگذاری غیرانسانی را باید قاطعانه محکوم و برای توقف تعمیم آن مبارزه کرد.