در حالیکە ‘علی اکبر ولایتی’ مشاور عالی رهبر نظام، از توصیە خامنەای در گرایش بە شرق می گوید و تاکید می کند کە نباید تحت تاثیر فضاسازی افرادی کە غربگرا هستند و پاریس را از مسکو زیادتر دوست دارند، قرار بگیریم، در مقالەای دیگر در شرق بە قلم شکوفە حبیب زاد، این نویسندە از عدم بدردبخوری تکنولوژی چین و روسیە برای ایران می گوید، و از لزوم جدی گرفتن مذاکرە با اروپا. او می نویسد ” اکنون ٨٠ درصد میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و سالانه هشت درصد از تولید نفت ایران از این میادین قدیمی کاسته میشود. ضریب بازیافت نفت در خود روسیه بدتر از ایران است. چطور میخواهند در ایران کار کنند؟ میادین ایران در حال مرگ هستند و قابل ترمیم هم نیستند و اگر زمان بگذرد، بعد از مدتی، دیگر این نفت قابل استخراج نیست. بنابراین باید ایران با اروپا بهجد مذاکره کند.”
با این حساب اگر موقعیت ولایتی و سخنان خامنەای را برای تعیین آیندە نظام جدی تر ارزیابی کنیم، کە در واقع جدی تر هم هستند، باید گفت کە ایران ظاهرا بوضوح بعد از خروج آمریکا از برجام بشیوە جدی در مرحلە بازنگری در شعار استراتژیک خود، یعنی ‘نە شرقی نە غربی” قرار گرفتە است.
اما آیا می توان چنین داعیەای داشت؟
بقول خود ولایتی، این توصیە خامنەای بە سالهای قبل برمی گردد. یعنی علیرغم این توصیە، باز خامنەای و کل سیستم، در سالهای بعد از این اظهارات، بە انعقاد برجام تن داد و هیچگاە تمایل خود بە شرق را بە مرحلە عمل درنیاورد.
شاید در مرحلە فعلی هم، ولایتی دارد از سخنان خامنەای استفادە تاکتیکی برای فشار بر جبهە اروپائیان می کند. اما باید گفت کە علیرغم تکرار سخنان خامنەای و تاکید ولایتی بر آن، کل داستان نشان می دهد کە تا چە حد یکی از شعارهای هویتی نظام جمهوری اسلامی می تواند تابع متغییرهای پراگماتیستی قرار بگیرد و اثبات گر این حقیقت باشد کە شعارها هم بوضوح تابع اصل ماندگاری نظام اند.