نکتۀ اول: عدم حضور اکثریت رایدهندگان در ۳ انتخابات گذشته و به خصوص انتخابات اخیر، پیام اصلی مردم ناراضی را به هر آن کس که حداقلی از عقلانیت را دارا باشد رسانده است
نکتۀ دوم: بخشهای بزرگی از کسانی که رای داده و ندادهاند در رابطه با خواستههای انسانی برای یک زندگی معمولی اهداف و آرمانهای مشترک دارند ، متاسفانه برخی افراد و رسانهها در هر دو طیف سعی نموده و مینمایند که با دوقطبی کاذب و خائن و مزدور قلمداد کردن همدیگر به اهداف خود برسند.
نکتۀ سوم: با توجه به مباحث مطرح شده در مقالات و مطالب رسانههای نوشتاری و شنیداری شاهدیم که بخشی از نیروهای سیاسی به جای تحلیل واقعبینانه فقط در فکر اثبات تفکرات خود میباشند
نکته چهارم : در دور دوم انتخابات دو رویکرد میتواند همچنان در دستور نیروهای سیاسی و مردم باشد: شرکت یا عدم شرکت! به نظر می رسد عدم شرکت در چهار انتخابات اخیر حرف اصلی را ثابت نموده است.
در نظر داشته باشید که عدم شرکت در این دوره میتواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی اینچنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته یکی از اصلیترین پیامدهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر حاکمیت بوده است، در چنین شرایطی، دوستان و عزیزانی که با عدم شرکت موافقند باید توضیح دهند برای بعد از تحریم و عدم مشارکت چه برنامهای دارند.
به نظر نگارنده، شرکت مشروط در این مرحله و رای به آقای دکتر پزشکیان با همۀ کمبودها و نواقص، با توجه به تغییرات به وجود آمده در منطقه و جهان که نشاندهندۀ شرایط نسبتاً مناسبی برای احیای مجدد برجام و تنشزدایی است، اقدام درستی است. بر خلاف تبلیغ و نظر مخالفین شرکت، اختلاف مواضع جلیلی و پزشکیان بسیار زیاد است، آنان که میگویند تغییر رییس جمهور هیچ تفاوتی در زندگی مردم ندارد، به این مورد مشخص پاسخ دهند که آیا زندگی مردم ایران در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی با همۀ مشکلات و ایرادات که توانست دلار را در این ۸ سال تقریبا در حدود ۱۰۰۰ تومان ثابت نگه دارد و حقوق یک کارگر که ۲۰۰ هزار تومان در ماه بوده است ، ۲۰۰ دلار ارزش داشت، بهتر نبود؟ در حالی که در شرایط فعلی حقوق ده میلیون تومانی همان کارگر فقط ۱۵۰ دلار ارزش دارد.
نکتۀ پنجم: انتخابات یک تاکتیک سیاسی است، دوستانی که معتقدند باید در این مرحله انتخابات را تحریم کرد لازم است به این نکته توجه کنند که تحریم انتخابات در عمل سبب روی کار آمدن جناح تندرو میگردد و این مردم ایرانند که باید تا زمانی که دوستان ما برنامههای خود را برای بعد از تحریم ارائه دهند با عواقب این انتخاب با گوشت وپوست خود روبهرو گردند. این عزیزان که در اعتقاد اکثریت آنان به دموکراسی و حقوق بشر تردیدی نیست، بهتر است به این راهبرد توجه کنند که تحریمکنندگان دور اول انتخابات را به دادن رای مشروط دعوت کرده و با توجه به اختلاف فاحش مرحلۀ اول و دوم آرای پزشکیان، نوعی رفراندوم دیگر برگزار کنند.
در خاتمه لازم است تاکید شود که همانگونه که بارها گفتهایم و گفتهاند بخش اعظم موافقین و مخالفین شرکت نیروهای متحد در گذار به دموکراسی میباشند.