خروج ترامپ از برجام و بدنبال آن خروج و امتناع شرکتهای بزرگ اقتصادی از حضور در بازار ایران، تنها بە این دلیل سادە کە نمی خواهند سود کلان را قربانی سود خرد کنند، می تواند بار دیگر بهانەای باشد برای ارزیابی رابطە میان اقتصاد و اخلاق.
فارغ از همە ندانم کاری ها، سیاست های بشدت مخرب جمهوری اسلامی و عدم پایبندی اش بە سادەترین مفاهیم علم اقتصاد در ادارە نرمال یک کشور، اما خروج شرکتها از ایران نشان داد کە اقتصاد و از جملە از نوع سرمایەداری آن، کە بشدت وابستە بە سود است، هیچ ارتباطی با مرز اخلاق ندارد و حاضر است حتی استقلال، سروری و کیان کشورهای مادر خود را هم نادیدە بگیرد تنها بر اساس برهان ‘سرمایەگذاری ـ سود’, و یا آنچنانچە مارکس می گوید ‘سود ـ سرمایە ـ سود”
حال کە دولت های مخالف سیاست ترامپ سعی در حفظ استقلال سیاسی خود دارند و سعی می کنند از طریق حکم سیاسی، از منطق روابط اقتصادی خود با جهان دفاع کنند، با معضلی در داخل خود کشورهای خود روبرو شدەاند کە آن هم معضل ‘تعارض سود و اخلاق’ است، کە اخلاق همانا در این بخش در مفاهیمی مانند استقلال سیاسی و خودمختاری رای معنا می شود. یعنی در مفاهیم کانتی از اخلاق.
اما اقتصاد، باز در گستردەترین معنای خود بە سوی بی اخلاقی جریان دارد. و این چنین است کە می شود حتی تمام تاریخ استعمار و نئواستعمار را هم بازخوانی کرد. یک بازخوانی کە خود را تا عصر گلوبال هم تسری می دهد و عرصە اقتصاد را بکلی اخلاق زدائی می کند. و بدینسان اقتصاد کە می بایستی بە حکم اهمیت بنیادینش برای ادامە حیات انسان، اخلاقی ترین پدیدە می بود، بە غیراخلاقی ترین بدل می شود.