شرایط جامعە ایران بشدت پارادوکسال است. می شود بە همان اندازە کە مسئلە انتخابات موضوع اذهان باشد، بە همان نسبت هم نباشد. می شود بە همان نسبت کە خواهان شرکت در آن شد، خواهان تحریم آن هم شد! در یک جامعە پارادوکسال همە چیز امکان پذیر است.
پس می توان از دریچە دیگری وارد بحث انتخابات هم شد. از دریچە عدم جدی گرفتن آن منظور است. و بنابراین، این سئوال مطرح است کە آیا واقعا مشکل مردم ایران انتخابات ریاست جمهوری، و مسئلە رای دادن یا رای ندادن است؟ آیا اگر رای بدهیم یا ندهیم فجایع موجود در جامعە ایران بسوی حل شدن می روند؟ آیا نمی توان گفت کە درست بە همان اندازە رای دادن یا ندادن، گذشتن از کنار انتخابات، بدون اینکە بە رای یا عدم رای فکر کنیم، یک موضع پاسیف کە درست بمانند عدد صفر میان منفی و مثبت قرار گرفتەاست، یکی از مواضع مطرح می تواند باشد؟
همە می دانیم اگر بفرض وجود کاندیدائی میانەرو یا اصلاح طلب اگر رای بدهیم، وضعیت کمی بهتر می شود؛ اما فرق آنچنانی نخواهدکرد، زیرا اصل قدرت جائی دیگر است. ولی این کمی بهتر شدن هم خود فرجیست. لااقل مطبوعات بهتر نفس می کشند، مناسبات با جهان خارج عادی تر است، سرمایەگذاری در کشور می شود، نهادهای مدنی فعالتراند؛… البتە اگر در کنار تندروهای داخلی، کسی مثل ترامپ هم پیدا نشود و همراە با موشک پرانی و از دیوار سفارتخانە مردم بالارفتن، همە معاهدات لرزان را یک شبە کن فیکون کند.
اگر هم شرکت نکردیم حاکمیت با مردمی کە اطرافش هستند، از معتقدان بە اصولگرایان گرفتە تا نیروهای امنیتی و سپاهی و تمام کسانی کە بە نوعی ریششان در گرو حاکمیت است، بالاخرە کسی را سر پست ریاست جمهوری می آورد کە از همە بە او نزدیکترند. بە این ترتیب چرخ پاستور هم خواهد چرخید.
اپوزیسیون تحریم گرا هم از طرف دیگر، خوشحال از عدم شرکت مردم، گویا شکست دیگری را بە حاکمیت تحمیل کردەاست و دیگر تا سرنگونی راە چندانی باقی نماندەاست. اگرچە انگیزە تحریم، قبل از اینکە در اثر خواست تحریم باشد در فضای کشور وجود دارد و اقشار وسیعی را در برگرفتەاست. اپوزیسیونی هم کە تشویق بە شرکت کردەاست بە امید تحولی در حاکمیت چشم براە حوادث آیندە می ماند. شاید سرانجام فرج بزرگتری حاصل شود.
پس چە رای بدهیم و چە رای ندهیم وضعیت نسبتا همان است کە هست. لااقل در کوتاە مدت و میان مدت. با این حساب، با توجە بە اینکە تغییر آنچنانی حاصل نمی شود بنابراین مشکل، شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست، بلکە مشکل آنجاست کە چیزی بە اسم انتخابات در کشور وجود دارد و هر چند سال یکبار یقە حاکمیت و مردم را می گیرد و در هر صورت از آنان ناجوانمردانە تقاضای واکنش دارد.
اگر انتخابات مشکلی را حل نمی کند و تنها بحث بر سر یک واکنش اجباریست، پس آن را زیاد جدی نگیریم، حول آن بحث کنیم، بنویسیم و تحلیل کنیم، زیرا پدیدەای است کە وجود دارد و جامعە را متاثر می کند، اما بعنوان پدیدەای کە می تواند وضعیت را در کشور، حال بە هر سمتی بشدت متحول کند، ننگریم. بهای خودش را بە آن بدهیم. بە اندازە قد و قوارەاش و بە اندازە میزان تاثیرش.
این بویژە در رابطە با اپوزیسیون مطرح است، اپوزیسیونی کە سالهاست بە نام مردم، از همان اوائل بەقدرت رسیدن حاکمیت، سخن گفت، اما هیچگاە بە اندازە کافی مورد توجە و مرحمت همان مردم قرار نگرفت. اپوزیسیونی کە خون داد، زندانی کشید، بە تبعید رفت، و هزار بدبختی دیگر، اما همان مردم بە گاە تمامی بلایائی کە بر سر اپوزیسیونش آوردند از کنار آن گذشت و جانانە از مدافعان خود دفاع نکرد. و شاید هم اساسا بە مدافعی معتقد نبودند و ما بیهودە اصرار بر آن داشتیم! مثال بیاوریم: بجز خانوادەهای داغدار اعدامیان سال ۶٧، آیا کسی از همان تهران بزرگ روزی برای اظهار همدردی با خانوادەها بە گلزار خاوران رفت؟ آیا بودند فراتر از خانوادەها کە نگذارند خون جوانان وطن قبل از آنکە در خاک خشک و محو شود، بوی گلی را عاشقانە در کنار خود سر کشد؟
اما همان مردم بە گاە انتخابات (بر خلاف خاوران)، یا حضور دارد و یا تحریم می کند؛ یعنی مسائل حاکمیت برایش مهم اند، برای همین موضع می گیرد حال چە مثبت و چە منفی.
ای اپوزیسیون عزیز و گرامی! لطفا کمی بهوش باشید. از دریچە انتخابات با مردم ارتباط برقرار نکنید، نگوئید شرکت کنید یا نکنید، بگوئید خود دانید دوستان، درست بمانند تمامی این سالها کە بە راە خود رفتید و صدای اپوزیسیون در شما طنینی نداشت. لطفا بە مردم بگوئید کە اما بە یاد داشتەباشند کە در هر صورت چوبش را خودشان خواهند خورد و خودشان مسئول. فردا نگویند اگر شرکت می کردیم و دفاع می کردیم احمدی نژادها پیروز نمی شدند، نگویند اگر شرکت نمی کردیم تا حالا حاکمیت رفتەبود. و بعد نگویند تقصیر اپوزیسیون بود. نە خودتان مسئولید. اپوزیسیون تنها وظیفە دارد ببیند، فکر کند، تحلیل کند و ارزیابی کند راههای گوناگون را؛ اما شرکت یا عدم شرکت دست خودتان است. ما دیگر دوست نداریم در خاورانی دیگر بخوابیم و همسایەهایمان در همان نزدیکی ما را از لیوانی آب محروم کنند، اینکە نکند گزمگان بیایند و دنیا بر سرشان خراب شود.
پس مشکل انتخابات از آنجائیکە زیاد مهم نیست، مشکل مردم است، نە اپوزیسیون. بگذاریم خودشان تصمیم بگیرند. در پدیدەای کە وضعیت را چنان تغییر نمی دهد بگذاریم خودشان راە را انتخاب کنند. شاید بە این ترتیب بهتر عمل کنند و شاید برای یکبار در تاریخ کشور هم شدە اینقدر بر سر و کول آن دیگری کە اسمش اپوزیسیون است، نزنند. دیگر نمی گویند گولمان زدند، می گویند خودمان خودمان را گول زدیم. دیگر نمی گویند بە ما چە کە آن راە را انتخاب کردند، خوب نمی کردند!
و این چنین شاید برای اولین بار در تاریخ کشور این مسئلە درک شود کە عمل سیاسی مستقل چە مسئولیت سنگینی دارد.