غرب با پدیدە رشد ناسیونالیسم مواجە شدە است. بسیاری، یکی از علل اساسی این پدیدە را موج مهاجرت بە این کشورها ارزیابی می کنند. علتی کە می شود آن را در فرم فاکت از جملە بوضوح در سخنرانی های ترامپ، راستهای افراطی فرانسە، دمکراتهای سوئد (نژادپرستان) و نیز پدیدە برگزیت مشاهدە کرد. بە بیانی دیگر می شود گفت کە روندی در غرب درصدد است از طریق ناسیونالیسم بە جنگ پدیدە مهاجرت برود.
اما پدیدە مهاجرت، بویژە در سالهای اخیر، معلول جنگهای برافروختە شدە توسط غرب در خاورمیانە و شمال افریقا و نیز رشد اسلام سیاسی بودە است. دو پدیدە کە غرب خود نقش مستقیمی در برافروختن و ایجاد آنها داشتە است.
می توان گفت کە سیاست تعرض از طریق نیروی نظامی و از طریق کمک بە گروههای جهادی در کشورهای خاورمیانە، در خود اروپا از طریق رشد ناسیونالیسم جواب گرفت. و اکنون ارزشهای دمکراسی لیبرال غربی، بواسطە رشد ناسیونالیستها با خطر مواجە شدەاند.
البتە تلاش این است کە از طریق پایین کشیدن فتیلە جنگ در خاورمیانە، کمک مالی بە ترکیە برای جلوگیری از عبور مهاجرین از این کشور در مسیرشان بە طرف اروپا، و نیز حفظ برجام، از رشد بیشتر ناسیونالیسم و راست افراطی در غرب جلوگیری بعمل بیاورند. اما مشکل اینجاست کە ناسیونالیسم در آمریکا، با انتخاب ترامپ، بە کاخ سفید راە پیداکردە و دارد عملا سیاستهای خود را بویژە در عرصە جهانی بە پیش می برد. پس غرب لیبرال، از درون دچار مشکل و انشقاق شدەاست. ناسیونالیسم، عملا غرب را از درون دوپارە کردە است.
فیلسوفان بسیاری از عدم توانائی بشر در پیش بینی آیندە گفتەاند. از جملە هیوم کە حتی تکرار برآمدن خورشید از شرق را ضمانتی برای برآمدن مجدد آن در صبح فردا نمی دید. و شاید سیاستمداران غربی می بایست بیشتر بە این منطق هیومی توجە نشان می دادند کە پدیدە مجاهدین افغانی در دهە هشتاد را نمی توان با همان منطق در قرن بیست و یکم در کشورهای دیگر هم، حال بشیوە دیگر، ادامە داد. اگرچە ریشە مهاجرت مداوم افغانی ها در زمان حال نیز از همان دوران نشات می گیرد.
جنگها و تروریستها، خورشید سیاهی بودند کە با خود بعدها موجهای مهاجرت بهمراە آوردند، اگرچە سالیان سال در ابتدا از چنین مهاجرتهائی در این ابعاد خبری نبود.
و هیوم چە راست گفت!