مورخین سیر اندیشه، یوسف پرودن را آغاز اندیشه آنارشیسم مدرن در غرب میدانند. از زمان او طبقه کارگر را پرولتاریا نامیده اند. کتاب پرفروش او یعنی ” مالکیت دزدی است ” حمله ای به ستون های نظم حاکم آنزمان یعنی مالکیت و حاکمیت بود. او غیر از کمونیسم و کاپیتالیسم، نظام آنارشیسم را فرم سوم اداره جامعه معرفی نمود. انگلس پیرامون کتاب فوق گفته بود که آن عمیق ترین اثر فلسفی است که در زبان فرانسوی تاکنون نوشته شده است. تولستوی عنوان کتاب ” جنگ و صلح ” خود را از آثار پرودن گرفت.
پرودن پیرامون زنان و یهودیان عقایدی ارتجاعی داشت. او میگفت جای زن در آشپزخانه است و باید گوش بفرمان مرد باشد. پرودن حاکمیت مردهای اروپای مرکزی را در خانه و خانواده تبلیغ می نمود. تروتسکی او را رابینسون کروزه سوسیالیسم نامید. ده سال بعد از مرگ پرودن کتاب ” پورنو کراتی یا زنهای زمان مدرن ” از میان آثار او انتخاب و منتشر گردید. در مورد اینکه آیا پدر آنارشیسم یک اندیشمند راستگرا، فاشیست، و مرتجع طرفدار زمین و خون بود ؟، هوادارانش اشاره میکنند که آنزمان متفکران و هنرمندانی مانند نیچه، گوته، مارتین لوتر، واگنر، شوپنهاور، و برادران گریم نیز دارای اینگونه افکار بوده ند.
از جمله بیانات پرودن که بصورت جملات قصار، شعار روز شدند / آنارشی، نظم است ،- مالکیت، دزدی است، – و خدا زشتی است، بودند. آنزمان مارکس، هرتسن و باکونین از جمله مطالعه کنندگان آثار انقلابی پرودن بودند. پرودن میگفت که عدالت اجتماعی پایه آزادی است و زندگی یک تجربه و آزمایش است. او علت از خودبیگانگی کارگران در جامعه صنعتی را نیز توضیح داد و میگفت که تقسیم کار و سیستم پولی موجب رفاه سرمایه دار و فقر مالی و روحی کارگران میشود. در سال ۱۸۴۸ با روی کارآمدن لویز ناپلئون، پرودن دستگیر و به سه سال زندان محکوم گردید. گرچه در گفته های پرودن تضاد و تناقض بیشمار ملاحظه میشود، او توانست ولی علایق محافل اجتماعی و روشنفکری را به سه مقوله دولت، مالکیت، و اتوریته جلب کند. زمانیکه پرودن در سال ۱۸۴۰ کتاب مالکیت خود را به آکادمی پاریس تحویل داد، کسی واژه آنارشیسم را نمی شناخت، ولی ۲۵ سال بعد، در زمان مرگ پرودن، جنبشی وجود داشت که با افتخار این واژه دشنام گونه را عنوان معرفی خود نمود.
گرچه پرودن، باکونین، هرتسن، و مارکس بعدها به راههای گوناگونی رفتند و مارکس دشمن سرسخت تئوری آنارشیسم شد، ولی هر ۴ اندیشمند پرسیدند که چگونه فقر و نارضایی پرولتاریا، مامان زایمان جامعه ای نو میشود و راههای درست کدامند ؟ در سال ۱۸۴۰ صفت آنارشیست دیگر مترادف هرج و مرج و بی قانونی و بی نظمی نبود. آنارشیستها میگفتند که دولت طبقاتی و تقسیم نابرابر کالا، منبع هرج و مرج در جامعه است. گرچه امروزه گروهی او را پدر سندیکالیسم آنارشیستی می دانند، گروه دیگری او را پدر جامعه شناسی مدرن و یکی از نظریه پردازان مقوله های فدرالیسم و جنبش تعاونی بشمار می آورند. پرودن آنزمان دگماتیسم مارکسیستی را پیش بینی نمود و خطر روی کارآمدن یک دیکتاتوری کمونیستی را گوشزد نمود. بعد از مرگ او در سال ۱۸۶۵ جنبش چپ اجتماعی میان دو گروه سوسیالیسم دمکراتیک و سوسیالیسم اتوریته تقسیم گردید.
امروزه اشاره می شود که آنزمان در آرزوی انقلاب، آتش در قلب آنارشیستها شعله می کشید. آنان می گفتند برای جلوگیری از حاکمیت زورگویی جدید، باید آزادی پایه عدالت اجتماعی گردد. پرودن می گفت: نه بر اثر تقسیم غیرعادلانه مالکیت، بلکه در ذات مالکیت، ریشه قدرت و زورگویی وجود دارد، چون آن خود دزدی است. او توصیه میکرد که انسان باید آزاد باشد تا بتواند میان کمونیسم و آلترناتیو دیگر، یکی را انتخاب کند و فرد باید در خدمت علائق و منافع جامعه باشد. شعار آنارشی، نظم است، موجب معروفیت پرودن بعنوان پدر آنارشیسم مدرن گردید. پرودن چون روش مبارزه سیاسی پارلامنتاریستی را بورژوایی ومخالف پرولتریا می دید، گفت به محض اینکه وارد مجلس فرانسه آنزمان شد، متوجه گردید که رابطه اش با تودهها قطع شده. این یک تجربه فلسفی برای آنارشیسم برای همیشه گردید .
از جمله آثار پرودن در زمان مرگ، ۴۰ عنوان کتاب، ۴ جلد مکاتبات با مبارزان اجتماعی، و ۱۱ جلد یادداشتهای گوناگون بودند. دو کتاب مشهور دیگر او، ” اعترافات یک اتوپیست ” و ” حضرت موسی ” است که آنزمان جایزه ای فرهنگی گرفت. پرودن ناشر روزنامه ای با تیراژ ۴۰۰۰۰ نیز بود که آنزمان یکی از پرخواننده ترین نشریات اروپا بود .
غیر از پرودن، از جمله انقلابیون دهه ۴۰ قرن ۱۹، آلکساندر هرتسن، مارکس، و میشائیل باکونین بودند که در باره دیالکتیک هگل بحث میکردند و به طرح سئوالات استراتژیک انقلابی می پرداختند. گرچه هر سه نظرات گوناگونی داشتند ولی آشنای مشترکی بنام پرودن و کتاب مشهورش ” مالکیت ” داشتند .مارکس یکی از مهاجران سیاسی دهه ۴۰، خود را آنزمان ” ژورنالیست سیاسی ” میدانست. پرودن در محافل سوسیالیستی با چارلز فوریه، سوسیالیست تخیلی آشنا گردید. امروزه اشاره میشود که پرودن یک آنارشیست تجربه گرا میان فلسفه و آزمایش، مشهوریت و زندان، امید و شکست، بود. چون پرودن یک فیلسوف سیستماتیک نبود، او مورد انتقاد شدید مارکس ؛ فیلسوفی با انظباط و مخالف هرج و مرج فکری، قرار گرفت .
پیره یوسف پرودن میان سالهای ۱۸۰۹-۱۸۶۵ در فرانسه زندگی نمود. او اصل و نسبی معمولی و فقیرانه داشت و در مسائل نظری، خودآموز بود و از نظر شغلی سالها کارگر چاپخانه بود. کله شقی و لجاجت او را بدلیل اجداد کوه نشین اش میدانند. وی در سالهای کار چاپ، با آثار آته ایستی آتشینی آشنا گردید. وی گرچه استراتژی های مختلفی را آزمایش نمود ولی هیچگاه یک تاکتیک گرای کار آزموده نبود .
بعد از مرگ او، پرودن گرایی در کشورهای آلمان، انگلیس، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، مکزیک، و روسیه، یک جنبش عمومی شد. امروزه باکونین را از جمله شاگردان او و مارکس را یکی از مخالفان سرسخت او بحساب می آورند. مارکس در رابطه با کتاب ” فلسفه فقر ” پرودن، کتاب ” فقر فلسفه ” را نوشت و مدعی شد که پرودن در تئوری اجتماعی مبارزی غیرعلمی است. پرودن در جواب مارکس نوشت که او در هر زمینه ای پیش از مارکس در باره مسائل اجتماعی اندیشیده است.
استالینیست ها در دانشنامه های خود پرودن را یک آنارشیست و سوسیالیست خرده بورژوا معرفی نمودند که در کتاب شاهکارش یعنی کتاب مالکیت، سرمایه و زمینداری را دزدی میداند. آنها ادامه میدهند که آنارشیستها در مقابل کمونیستها، نماینده یک جامعه ایده آلیستی فردگرایانه هستند که در آن تولیدکنندگان کالا، بدون جریان پول، و وام بانکها، بدون سود است، آنارشیستها در مخالفت با هرگونه اتوریته، مخالف مبارزه طبقاتی سازماندهی شده و یک قدرت سیاسی پرولتری هستند، مارکس کوشید تا در کتاب فقر فلسفه اهداف اتوپیستی و ارتجاعی آنان را افشا کند، ناتوانی و بی اعتباری پرودن گرایی بعنوان یک ایدئولوژِی خرده بورژوایی دوران بحران در جامعه بورژوایی تا زمان حال اثبات شده است .
—————–
Proudhon , Pierre – Joseph 1809 – ۱۸۶۵