اقتصاد مقاومتی، یکی از آن اصطلاحات اقتصادی ـ سیاسی مختص بە نظام جمهوری اسلامی است کە قبل از آنکە حامل دیدگاهی روشن در مورد چگونگی پیشبرد اقتصاد و حل مسائل و مشکلات آن باشد، حامل یک دیدگاە سیاسی است بر اساس نظرات اسلام انقلابی و مقاومتی. یک دیدگاە سیاسی کە هدفش پایداری حاکمیت و ادامە حیات آن است و نە حل مشکلات اقتصادی کشور و مردم. کە البتە چونکە اسلام بعنوان یک دین هیچگاە دارای یک سیستم نظری در مورد اقتصاد نبودەاست، بسیار مشکل می توان رئوس اساسی این نوع اقتصاد را برشمرد.
اما با توجە بە تجربە ما از چگونگی زمامداری دارندگان قدرت در ایران، می توان در رابطە با مختصات چنین اقتصادی بە نتایج زیر رسید:
ـ سپردن اقتصاد بە نیروهای اسلام انقلابی، یعنی بە دست سپاە و اصولگرایان. پس فرم بلافاصلە رانتی می شود. بنابراین اقتصاد مقاومتی با نیروهای حامل و دارندە آن تعریف می شود و نە با ماهیت آن،
ـ درونگرائی اقتصادی و بریدن از خارج،
ـ با توجە بە اینکە این بریدن اساسا امکان پذیر نیست، پس گرویدن بە آن کشورهائی کە با غرب و بویژە آمریکا رقابت دارند در دستور قرار می گیرند، یعنی کشورهائی مانند روسیە و چین.
ولی مشکل گرویدن بە کشورهائی مانند روسیە و چین می تواند همان امنیت و پایداری مورد نظر حاکمیت را هم با خطرات جدی روبرو کند. زیرا کە در جهان کنونی، بخش مهمی از امنیت از طریق روابط اقتصادی و حضور منافع کشورهای دیگر در داخل کشور دیگر تامین می شود. و حتی درون گرائی هم در صورت تحقق آن با خود همین مشکل را بە همراە می آورد. یعنی بە فرار بیشتر سرمایە و یا عدم ورود سرمایە منجر می شود. کە این یعنی اینکە روش بە نقض غرض می انجامد.
از طرف دیگر، اقتصاد مقاومتی کماکان بە یک مشکل اساسی نمی تواند جواب بدهد، و آن هم مشکل سرمایەگذاری در ایران از جانب سرمایەگذاران خارجی است. معلوم نیست کە اگر اقتصاد درونگرا شود، چگونه سرمایە برای سرمایەگذاری در صنایع ایران مهیا می شود!؟ معلوم نیست کە اگر اقتصاد بشیوە رانتی بە سپاە سپردە شود، چگونە سرداران سپاە سرمایە لازم را تهیە می کنند؟
پس اقتصاد مقاومتی تنها یک ادعای توخالی است. جمهوری اسلامی اگر می خواهد بە معضل گرانی، تورم و بیکاری پاسخ دهد کە ورد زبان نامزدهای انتخاباتی نیز شدە است، چارەای بە جز بازکردن مرزهای کشور و گسترش روابط با خارج ندارد. امری کە روحانی بسیار بر آن تاکید می کند. و این هم تنها در صورتی میسر است کە از لحاظ سیاسی و استانداردهای رایج بین المللی، سیستم نظام عرفی شود. بە بیانی دیگر باید ایدەهای انقلابی ـ اسلامی خود را بە کناری گذاشتە و در عمدەترین خطوط خود با طرفهای اقتصادی هماهنگ و هم جنس شود.
اما خامنەای، سپاە و اصولگرایان این را نمی خواهند. آنان از طرفی می خواهند از مزایای اقتصادی رابطە با خارج بهرەمند شوند، اما در سیاست راە خود را بروند! و این همانی است کە آمریکا می خواندش ‘”نقض روح برجام”.
چنین بە نظر می رسد کە با توجە بە مشکلات عدیدە اقتصادی کشور (بیکاری چهل درصدی، تورم، بحران در صنایع تولیدی، فلج شدن سیستم بانکی و نیاز حیاتی کشور بە سرمایەگذاری خارجی)، دیگر جمهوری اسلامی بە جائی رسیدە است کە بە مانند سابق امکان مانور ندارد. کفگیر بە تە دیگ خوردەاست. اقتصاد چنان برجستە شدە است کە همە ایدەهای انقلابی رژیم را بە کناری نهادە و دارد خواستە خود را بدون رودربایستی مطرح می کند. عجیب نیست کە در بحبوحە همە بحرانهای منطقەای کە حاکمیت خود را در آن گرفتار کردە است و بخش مهمی از سرمایە ملی را در خود هیولا آسا می بلعد (بحران سوریە، یمن، عراق و…)، خامنەای و همە طرفداران ایدە اسلام انقلابی از اهمیت اقتصاد و مشکلات آن می گویند.