مندرج در سایت روسی زبان: www.owl.ru*
نسل کشی جنسی، تنها نامی است که می توان به این کشتار دسته جمعی و وحشتناک و تراژیک داد. این رقم، تنها با تعداد کل تلفات منازعات مسلحانه قرن بیستم که به اعتقاد تاریخ نگاران، خشن ترین قرن درطول تاریخ بشریّت بود، قابل مقایسه است. برای نخستین بار “مرکز کنترل دمکراتیک نیروهای مسلح” که در ژنو مستقر است، رسیدگی به این مسئله را دردستور کار خود قرار داد. این مرکز، نهادی است بین المللی، و سال هاست که برای رسیدن به جهانی امن تر، در تلاش و مبارزه است.
در اعلامیه ای که از طرف این نهاد و با عنوان ” زنان و دنیای نا امن” انتشار یافته است، می خوانیم: ” جامعه جهانی با بی تفاوتی، ناظر قتل حوّا است.” هنگامی که در فاصله بین سال های ۱۹۹۳ و۲۰۰۳، تعداد منازعات مسلحانه “حاد” )منظور منازعاتی هستند که تعدادکشته ها رقمی بالای ۱۰۰۰نفر را شامل می شود( تا ۸۰ درصد کاهش داشته اند، نبرد روانه زنان بمراتب حشن تر و هلاکت بار تر گشته است.
داده های آماری، آشکارا گواه بر آن دارند که نزدیک به ۲۰۰ میلیون دختر و دختربچه ازآمار جمعیتی “محو” شده اند. در پشت کلمه “محو”، یکی از هولناکترین جنایات بر علیه بشریت خود را استتار کرده است. این جنایت به شکل کشتار سیستماتیک زنان که قربانیان قتل وگرسنگی و فقرو انواع تبعیضات می شوند، خود را نشان می دهد. برای بسیاری حکم مرگ ، بدون حق اعتراض، حتی پیش از به دنیا آمدنشان صادر می شود.
دانشمند هندی و برنده جایزه نوبل درعلم اقتصاد، آمارتیاسن که ازدست اندرکاران تهیه این اعلامیه بود، براساس داده های سازمان ملل متحد و دیگر سازمان های معتبرجهانی، دراین رابطه می گوید: “حداقل ۶۰ میلیون دختربچه پس از اعلام این که قرار است دختر به دنیا بیاید، در نتیجه کودک کشی و یا سقط جنین های اجباری، مورد «حذف» قرار گرفته اند.”
در کشور هایی مانند چین، کره جنوبی، هند و کشورهای شمال آفریقا، قتل دختر بچه ها، عملی است متداول؛ برای نمونه در جریان یکی از آخرین آمار گیری های جمعیّتی در چین، نسبت تعداد پسران به دختران ۱۱۹ به ۱۰۰ بود، در حالی که از نظر بیولوژیک این نسبت بایستی ۱۰۳ به ۱۰۰ باشد. مشابه این مسئله درهند نیز اتفاق می افتد. به گفته مسئول دولتی آمار جمعیّت، درطی دو دهه اخیر در این کشور چند میلیون سقط جنین به دلیل نارضایتی از جنسیت جنین، صورت گرفته اند.
“حکم نابودی بر اساس نوع جنسیت” حتی پس ازرسیدن به دوران بلوغ نیز به اجرا گذاشته می- شوند. همه ساله نزدیک به ۳ میلیون زن و دختر، فقط به دلیل زن بودنشان به قتل می رسند. بیش از ۸/۲ میلیون زن به بیماری ایدز، و۱۲ میلیون زن به مالاریا مبتلا هستند. ضمنا ۵۰۰۰ زن را که همه ساله در به اصطلاح “سانحه آتش سوزی در آشپزخانه” می سوزند، نیز نباید از قلم انداخت. این قبیل “سوانح” معمولا از جانب خانواده شوهر و به دلیل عدم رضایت شان از جهیزیه عروس ، سازماندهی می شوند.
از کامبوج و تایلند گرفته تا به ایالات متحده آمریکا و سویس، خشونت خانگی امری است متداول. ۴۰ تا ٧۰ درصد قتل های زنان در سراسر جهان، توسط شوهران و یا نامزدها صورت می گیرند. در این عرصه کشور های اسلامی در مقام اول قرار دارند؛ ۴٧ درصد از آمار قتل زنان در کشور مصر، به زنانی تعلق دارد که توسط خویشاوندان و با هدف “پاک نمودن” لکه ننگ که در نتیجه تجاوز به این زن، دامنگیر خانواده شده است، بقتل رسیده اند.
در پاکستان روزانه ۳ زن با هدف “پاک کردن ننگ”، بقتل می رسند، و طبق اظهارات یکی از فعالین جنبش زنان، ناهید محبوبه الهی، در اکثر موارد، قاتل مورد مجازات قرار نمی گیرد، زیرا که پلیس این گونه قتل ها را ” دعوای خصوصی” ارزیابی نموده و از انجام تحقیقات جدّی خودداری می کند.
در سال ۲۰۰۵ نیز همچون گذشته، از هر۵ زن یک نفر قربانی تجاوز جنسی می شود. این رقم تنها به کشورهای در حال توسعه مربوط نمی شود؛ تعداد زنانی که در سال جاری مورد تجاوز قرار گرفته اند بالغ بر٧۰۰ میلیون نفر است، که در ایالت متحده آمریکا به تنهایی شامل بر ۵ میلیون نفر است. ما با وخامت آشکاری نیز در عرصه تجارت “بردگان سکس” روبرو هستیم، که از٧۰۰ هزار تا ۲میلیون نفری را در بر می گیرد که همه ساله به کشورهای دیگر فروخته می شوند. این رقم به نسبت ۵ سال پیش افزایش ۵۰ درصدی داشته است.
آمار مرگ به دلیل آسیب دیدگی شدید ارگان تولید مثل، نیز افزایش شدیدی داشته است: ۶۰۰۰ زن در روز (بیش از ۲میلیون نفر در سال). در کشورهایی که فقط برای مردان امکانات درمانی فراهم هستند، ۶۰۰ هزار زن به هنگام زایمان جان می بازند؛ همین تعداد انسان در سال ۱۹۹۴ در جریان قتل عام روآندا در بقتل رسیدند، تراژدی روآندا یک بار اتفاق افتاد، اما این دیگری هر سال تکرار میشود.
به اعتقاد مرکز”کنترل دمکراتیک نیروهای مسلح”، علت وضعیتی چنین فاجعه بار و تکان دهنده را باید در عدم وجود “قدرت سیاسی و اقتصادی زن” جستجو نمود. زنان در حالی که بیش از دو سوم جمعیت دونیم میلیاردی را شامل می شوند، مجبور هستند که با کمتر از ۲ دلار در روز گذران زندگی نمایند، ضمن آن که ۶۶ درصد آنان قادر به خواندن و نوشتن نیستند. علی رغم مبارزات دهها ساله برای حقوق زنان، زنان فقط صاحب ۱درصد از کره زمین هستند و فقط ۱۴درصد کرسی های پارلمانی و ٧ درصد پست های وزارت را در اختیار دارند.
* منبع اولیه این مقاله Corriere della Sera و نویسنده آن خانم آلکساندرا فارکاس است.