چندصباحی پیش رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان نخستین نشست خویش رابا فعالان عرصه اطلاع رسانی برگزار نمود. این نشست بهانهیی شد تا خبرگزاری منتسب به سازمان تبلیغات اسلامی با شور و شعفی کودکانه مدعی شود که این اقدام سنت شکنی بود. آنچه که نگارنده بر آن لختی تامل می کند ناظر بر همین سنت شکنیست.
اجلال قوامی
۱- روزنامهنگاری در این مرز و بوم داستان غمانگیزی دارد، و غمانگیز بودن آن از جهات مختلف قابل درد دل کردن و بیان است. با فضای مساعد برای کار جمعی و فعالیت حرفهیی فرسنگها فاصله داریم تا بتوانیم بهطورجدی و حساب شده پیش برویم. با فقر مطلق کار حرفهیی در حوزه ژورنالیسم کردی مواجه هستیم، و حداقل اصول این حوزه از سوی ما مورد غفلت جدی واقع شده است. در ندای گروس آمده ایم که از موضع و امکان این رسانه به همه عقاید و سلایق با رعایت قوانین سرویس بدهیم و عقیدهیی غیر از عقیده خودمان را تحمل کنیم، و اجازه دهیم آنها هم از حقوق خودشان دفاع کنند. سعی کردهایم خط قرمزها را رعایت کنیم چرا که خط قرمزهای نوشته، نانوشته، مقطعی و موردی وجود دارد که زمانی خط قرمزهای درستی است و گاهی خط قرمزهای سلیقهیی و گاه حتی توهمی است. به هر حال تلاش کرده ایم تا جایی که مقدور است خط قرمزها را رعایت و از طرفی برای خوانندگان مطالب نو و متعدد از دیدگاههای گوناگون عرضه کنیم. سفرهیی رنگارنگ بچینیم که همه کالاهای آن تازه از مزرعه چیده شده باشد.
۲- چند صباحی پیش رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان نخستین نشست خویش رابا فعالان عرصه اطلاع رسانی برگزار نمود. این نشست بهانهیی شد تا خبرگزاری منتسب به سازمان تبلیغات اسلامی با شور و شعفی کودکانه مدعی شود که این اقدام سنت شکنی بود. آنچه که نگارنده بر آن لختی تامل می کند ناظر بر همین سنت شکنیست.
اقدام به برگزاری این نشست در استانداری کردستان در نوع خود باید پذیرفت که واقعا سنت شکنی بود چرا که نماینده محترم در ذهنیت و ضمیر خویش،خود را برخاسته ازآرای مردم نمیداند، و به نوعی خود را وام دار و مدیون دولت میداند. سنت شکنی بود چرا که اعوان و انصار این نماینده محترم را دو خبر گزاری منتسب به نهادهای دولتی تشکیل می دهند، و جالب آنکه بنر نصب شده در محل یاد شده مزین به لوگوی برخی نشریات اقماری این جریان بود، و به نوعی همان نگاه خودی – غیر خودی در این بنر تداعی شده بود. سنت شکنی بود چراکه مصاحبه کننده محترم نزول اجلال فرمودند و جماعت خبرنگار را به حضور خویش پذیرفته و منت نهادند، و جماعت رعیت را بنده نوازی فرمودند. سنت شکنی بود از آنجا که سخنان یکی از همکاران را قطع و از وی خواست در نشست بعدی ادامه سخنانش را بگوید چراکه باید به دیدار استاندار برود، اما جالبتر اینکه موفق به زیارت استاندار نیز نشد چرا که اندکی پس از اتمام این نشست استاندار راهی دیدار با یکی از هفتهنامهها شد و نماینده محترم ناکام از این دیدار شدند. آیا براستی شان و جایگاه نماینده آنقدر تنزل یافته است که اینچنین برخوردی با وی صورت گیرد. خدا را بر رعیت رحمت آورید، و جای این نرمتنان گزافهگوی را به سخترویان بدهید که با شما درشتی کنند، و با خلایق نرمی، با شما سردی کنند و با خلایق گرمی.
شما برای نام نیک این جهان و پاداش کالای آن جهان به عین عنایت بنگرید از محبت دوستی برنجید که بد را حسن و خار را سمن و عیب را کمال و زشتی راجمال مینماید، آنچنانکه مهرنویسان با شما کردند.
کو دشمن شوخ چشم چالاک تاعیب مرا به من نماید
جامعه را چون کودکی که تر و خشکش کنند میپنداریدکه پستانک به دهانش بگذارید.
خدایی نکنید بل خدا را در میان آورید.
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد