پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۷

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۷

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!
حال پیش‌بینی می‌شود که جلیلی گل خورده در مناظره‌ی اول و ناک‌دان شده در مناظره‌ی دوم، و در عمل شکست خورده در منظر افکار عمومی، در انتخابات روز جمعه عاقبتی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: عیسی سحرخیز
نویسنده: عیسی سحرخیز
در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!
این انتخابات به مانند هر انتخابات دیگر در نظام‌های سرمایه‌داری به این معناست که تنها زمانی به مردم «حق انتخاب» داده می‌شود که از میان ستمگران یکی را «انتخاب» کنند...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
نویسنده: ۹ زن چپ محبوس در اوین
بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
«همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» که انتخابات در مرحله نخست را تحریم کرده بود، کماکان معتقد است که حل مشکلات کشور در ارتقاء حرکت‌های اعتراضی به سطح ابرجنبش سراسری...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران

گره‌گاه سوریه، معضل پناهجویان و خطر تروریسم داعشی

حتی پس از شکست نظامی داعش کادرهای مجرب داعش وجود خواهند داشت. زمانی القاعده و داعش و زمانی سازمان‌های جديدتری به وجود خواهند آمد.

با فرارسیدن سال ۲۰۱۶ میلادی و علی‌رغم افزایش تنش بین ایران و عربستان سعودی، امکان آرامش بیشتر و شاید صلح در سوریه، بیش از هر زمان دیگر در پنج سال گذشته فراهم آمده است.  ورود نیروی نظامی روسیه در جنگ داخلی سوریه، انگیزه ای برای تسریع کوشش برای یافتن راه حل و مصالحه موثر بود. پس از آن دو موضوع، دو فاکتور، یافتن راه حل در سوریه را تسریع بخشیده اند.

معضل پناهندگان سوری و خطر تروریسم از نوع داعشی، آن دو مقوله ای‌اند که ضرورت یافتن راه حل برای جنگ سوریه را به مسئله عاجلی تبدیل کرده اند. جنگ سوریه، هم به مثابه منبع اصلی پناهندگان و هم به عنوان خاستگاه قدرتمند داعشی‌ها تشخیص داده شده و غرب به این نتیجه واقعی دست یافته است که هر گونه کوششی برای رفغ مشکل پناهندگان و خطر تروریسم داعشی یا لااقل تخفیف محسوس آنها، به ختم جنگ سوریه گره خورده و بدان نیاز دارد.

 روشن شده است که پناهجوئی و تروریسم رابطه تنگاتنگی با سرنوشت سوریه دارند. بهتر بگوئیم تا زمانی که مسئله سوریه حل نشود هیچ راه حلی برای امواج پناه‌جویان و جود نخواخد داشت و مسئله تروریسم هم هر روزه بزرگتر و حطرناکتر می شود.

در ماه دسامبر ۲۰۱۵ تعداد پناهندگانی که در طی این سال به اروپا پذیرفته شده بودند از مرز یک ملیون نفر گذشت. این سئوال در ذهن اکثر رهبران اروپائی وجود دارد که  پذیرفتن این ابعاد از پناهندگان  تا چه حد ممکن است. فشار عظیم این موج نه تنها اقتصادی است بلکه تمام ساختارهای اجتماعی و رفاهی اروپای غربی را هم زیر فشار شکننده ای قرار داده است. در سال گذشته سوئد بیش از صد و شصت هزار پناهنده را پذیرفته ولی در سال جاری بالاخره – و بالاجبار – دروازه های خود را بروی پناهندگان بیشتر بسته است. حتی خانم مرکل که به درستی مهمترین سیاستمدار مدافع پذیرش پناهندگان بوده، اکنون به فکر افتاده و  جهت ممانعت از تداوم امواج پناهندگان، حاضر شده در بسیاری برنامه های برون مرزی خود دستکاری کند.

در همین اوان موج جدید تروریسم داعشی به راه افتاد. ترور پاریس مخصوصا در اذهان تمام اروپائی‌ها اثر گذاشت و رهبران امریکائی و اروپائی را به یافتن راه حلهای جدید وادار کرد. اینکه تروریستهای پاریس همگی تبعه فرانسه و بلژیک بودند خطرناکترین جنبه این تروریسم به شمار می رفت. این جهادیست‌ها، زبان و قواعد زندگی کشورهدف را می دانند و به راحتی در محیط اروپائی حرکت می کنند. اگر تعداد انگشت شماری از این تروریستها بتوانند بیش از صدنفر را بکشند پس اگر هزاران تروریست تعلیم دیده و جنگ آزموده به اروپا برگردند چه به پا می کنند.

بر طبق خبر شبکه تلویزیونی الجزیره (۸ دسامبر ۲۰۱۵) در ژوئن ۲۰۱۴  تعداد خارجی هائی که در صفوف داعش می جنگیدند ۱۲۰۰۰ نفر تخمین زده می شد. این رقم در سال ۲۰۱۵ به ۳۱۰۰۰ نفر (دو و نیم برابر ) افزایش یافته بود ( که ۶۰۰۰ از اینها تونسی بودند). به عبارت دیگر هزاران جوان مسلمان که پاسپورت فرانسه، انگلیس و آلمان را دارند هر روزه به تعلیمات نظامی بیشتر و تجربه غنی‌تر جنگی، دست می‌یابند. با توجه به تفکر “شهادت” که در صفوف این جنگجویان رایج است، می توان خطر آنها برای امنیت اروپا را حدس زد. دول اروپائی کوشیده اند که جلوی پیوستن جوانان بیشتر به صفوف داعش را بگیرند ولی همچنانکه آمار فوق نشان می دهند این کوشش موفق نبوده است و هر روزه تعداد بیشتری به سوی دروازه های شهادت پرواز می کنند.

با توجه به این نگرانی هاست که غرب (امریکا و اروپا) تصمیم گرفته اند منبع اصلی هر دو را – جنگ داخلی سوریه را –  بسوی خاتمه سوق دهند. اگر روسیه به صحنه سوریه وارد نشده بود شاید غرب هنوز هم تعلل به خرج می داد و این دست آن دست می کرد. ولی غرب نمی تواند، شاهد رشد تاثیر روسیه باشد، باز هم کنار گود بنشیند و انتظار داشته باشد که سطح کنونی نفوذ آنها در خاورمیانه دست نخورده باقی بماند.

 اگر روسیه محاسبات جنگ سوریه را تغییر نداده بود فرصت باقی می ماند که بکوشند مسئله سوریه را با شکست رژیم اسد حل کنند. این فرصت دیگر وجود ندارد و با دخالت مستقیم روسیه و ایران، سرنگونی بشار اسد به آینده نا معلومی افتاده است. غرب نمی تواند موج بعدی پناهندگان در بهار و تابستان آینده و همچنین خطر رشد تروریسم داعشی را تحمل کند. آنها نیازمند راه حل سریعتری هستند که در شرایط کنونی فقط از طریق مصالحه باز هم بیشتر با اردوی مخالف – رژیم اسد در همکاری روسیه و ایران-  ممکن است. این روزها غرب حاضر شده امتیازات بیشتری بدهد.

 درمورد کنار گذاشتن اسد تغییر موضع داده اند و آقای جان کری به وضوح تمام این مسئله را اعلام کرده است. ایران را در مذاکرات بین المللی (در مورد سوریه ) دعوت کرده و شرکت داده اند. کنفرانس بین المللی سوریه را برای ژانویه برنامه ریزی کرده اند.غرب مایل است در مدت بسیار کوتاهی – مثلا تا شش ماه آینده – به نوعی آتش بس در سوریه دست بیابند. البته این هدف برای بسیاری از کارشناسان مربوطه یک خوش بینی غیر واقعی است ولی سناریوی کلی روشن است. غرب حاضر است امتیازات فراوان بدهد . طرح کلی غرب اینست که درهم شکستن داعش و دیگر نیروهای تروریست را ارجحیت بدهد. غرب مایل است که نیروهای غیر دولتی سوریه نیروی خود رابه شکستن داعش گسیل دهند و در عمل همپای نیروهای رژیم اسد به جنگ با داعش بپردازند. بزرگترین مشکل غرب در اقناع خود مبارزین سوری است. آنها که چهار سال با اسد جنگیده و در این راه تلفات و مشقات فراوان را تحمل کرده اند به سادگی حاضر به چنین مصالحه ای نخواهند بود ولی انتظار غرب اینست که اگر پشتوانه مالی و تسلیحاتی آنان از آنها گرفته شود دیر یا زود به این فشار غربی تن خواهند داد.

 در این مورد مسلما فشارهای فراوان در پشت پرده به عربستان سعودی و قطر وارد شده اند. نفت عربستان دیگر اهمیت استراتژیک گذشته را از دست داده است. فشار واقعیات زمینی هم کمک کرده اند و بنابراین امریکا با راحتی بیشتری به شیح نشینهای عرب فشار  می آورد. در نتیجه این فشارها بود که عربستان سعودی میزبان کنفرانسی از سران نیروهای عملا موجود در جنگ شود. دو نکته به هم پیوسته موضوعات اصلی کنفرانس عربستان بودند. اول اینکه چه نیروهائی را باید “معتدل” نامید و بنابراین به میز مذاکره دعوت کرد. موضوع دوم اینکه نیروهای دعوت شده را قانع کرد که حاضر شوند به پای میز مذاکره با اسد بروند. در هر دو زمینه مشکلات فراوان وجود دارد. تعداد سازمانها ی مستقل به عبارتی بیش از هفتاد است و اکثریت قریب به اتفاق آنها با اسم و رسم “اسلامی” اعلام موجودیت کرده اند.   بالاخره اکثر سازمانها به این برنامه رای مثبت دادند. مهمترین آنها “احرارالشام” وجیش الاسلام” هستند که پس از داعش و “النصره” بزرگترین و جدی ترین سازمانهای مقاومت به شمار می روند.

در هر صورت به فاصله کوتاهی از این توافق، آقای ظهران علوش رهبر کاریزماتیک “جیش الاسلام” در یک حمله هوائی کشته شد. امید براین بود که آقای علوش بتواند بقیه نیروهای سوری را به دور  هم جمع کند. این واقعه ضربه سنگینی بود و با کشته شدن او نیروهای مقاومت یکی از پرقدر ت ترین رهبران خود  را از دست داد ولی هنوز هم امکان برگذاری نسبتا آبرومندانه کنفرانس وجود دارد. این واقعه یکی از چاله هائی بود که بر سر این برنامه غربی ها قرار دارند. در ظرف چند هفته اخیر دو واقعه دیگر شاهد مشکلات متعدد و گوناگونی هستند که هنوز بر سر راهش وجود دارند و می توانند در آینده نیز برنامه غربیها را به سکندری خوردن بیاندازند.

از یک طرف دولت ترکیه رشد قدرت کردها را می بیند . دولت ترکیه با سرنگون کردن هواپیمای جنگی روسی اعلام کرد که حاضر است به ریسکهای فراوانی برای دستیابی به اهداف خود، دست بزند. ترکیه مایل بود که پای ناتو را به میان بکشد و امیدوار بودند که با زدن هواپیمای روسی این برنامه غرب را به هم بزنند چرا که ستون اصلی این برنامه توافق با اردوی مخالف – روسیه و ایران و رژیم اسد – بود. به نظر می رسد که تاکتیک ترکیه در مقابل مدیریت خوب غرب و اردوی مخالف نتوانست جلوی سیاست غرب را بگیرد.

از طرف دیگر عربستان با اعدام شیخ نمر، ایران را به تله انداخت.  ایران توانسته بود عربستان را در یمن به تله انداخته و به مخمصه انداخته بود. ولی در این مورد ایران بود که با حماقت فراوان همانگونه که ریاض مایل بود عمل کرد. از نظر مراجع بین المللی مهم نیست که ریاست جمهور و دولت او در این ماجرادست نداشته و مخالفش بودند. آتش زدن سفارت عربستان فرصت مناسبی به عربستان و دیگر شیوخ عرب داد که چوب لای چرخ این برنامه بگذارند.

هنوز معلوم نیست که این حماقت ایران تا چه اندازه به برنامه صلح در سوریه ضربه می زند. هنوز معلوم نیست که این برنامه با چه دست اندازهای دیگری روبرو می شود. ولی به نظر می رسد  که غرب چاره ای نخواهد داشت که با اسد کنار نیاید مسئله بر سر اینست که این پشتک وارو زدن را چگونه توجیه کنند، چگونه این موضوع را به مردم خود (و جهان) و به شیوخ عرب بفهمانند. با این حساب آینده برنامه غرب ناروشن است اما شبیه این مشکلات و در واقع مشکلات جدی تر از این در زمینه توافق هسته ای با ایر ان بر سر راه غرب نهفته بودند و با تمام اینها به نظر می رسد که سیاست غرب (در واقع سیاست اوباما) در آن مورد تدریجا راه حل خود را پیدا کرد. مگر دو سال پیش ممکن بود حضور نیروهای نظامی ایران در عراق و سوریه را تصور کرد؟ ولی امروز – به خاطر وقایعی که اتفاق افتاده اند – حضور نظامی ایران نه تنها منفی به شمار نمی رود بلکه مورد تایید ضمنی غرب نیز قرار می گیرد.  در این مورد هم باید انتظار مشابهی داشته باشیم. می دانیم که خاورمیانه دوران پرالتهاب گذار از یک نظم به نظم جدید را پشت سر می گذارد. می دانیم که در سطح بین المللی روش سیاسی اوباما – آرام ولی مداوم و پیگیر- دارد به دنیا معرفی می شود.

 به همین دلائل   فکر می کنم غرب منتظر لحظه مناسب باقی بماند. آنها منتظر واقعه یا وقایعی هستند که – به خاطر آن – پشتک وارو زدن آنها قابل هضم شود. به عبارت دیگر فاجعه سوریه ادامه خواهد یافت. تا زمانی که فاجعه آنقدر بزرگی رخ دهد که بتوانند این نوع همکاری با اسد را قابل قبول کنند.

سیاست کنونی غرب اینست که در حد امکان ضربات جدی تری به داعش وارد کنند و بتوانند در عرصه بین المللی امتیازات هر چه بیشتری در این مورد کسب نمایند.     

شاید اینجا فرصتی باشد که به سیاست مناسب نسبت به داعش هم اشاره ای داشته باشیم. پیشنهادی شده است که باید با داعش تماس برقرار شود و داعش را بطور کلی به مثابه واقعیتی بپذیریم.

 فکر می کنم داعش از دو زاویه برجسته و شناخته شده است. زاویه اول بی رحمی و برخورد غیر انسانی داعش است. داعش به تمام دنیا اعلام جنگ داده است و می گوید با وحشی گری تمام سیاست خود را به پیش خواهد برد. باید با این جنبه غیر انسانی داعش برخوردی بدون بروبرگرد داشته باشیم. باید با تمام توان خود در سرکوب اینگونه وحشی گری شرکت کنیم و از این زاویه، داعش را شکست دهیم. می خواهیم و باید بخواهیم  اینگونه تر وریسم کور و غیر انسانی شکست بخورد و نتواند اهرمی برای هیچ حرکت سیاسی باشد.

امروز فرصتی به وجود آمده که شکست داعش بمثابه شکست یک سازمان افراطی و تروریستی ممکن و قابل دسترسی است و نباید این امکان را با تاکتیکهای نامناسب کمرنگ کنیم.

اما در عین حال،  داعش عارضه ای از خشم جوانان سنی عرب می باشد. فکر می کنم سیاست مناسب باید این دو جنبه بارز داعش را از هم جدا کند. شکست نظامی داعش مسلما به ختم خشونت و تروریسم  نمی انجامد چرا که هنوز ریشه های خشم جوانان عرب، ریشه هائی کاملا قابل فهم و در عین حال قابل رفع (یا تخفیف) هنوز حضور دارند. فقدان دموکراسی، فقر و بیکاری جوانان عرب عوامل دراز مدت خشم آنهاست. عوامل دیگری، منجمله جنایات اسرائیل و کمکهای غرب به اسرائیل عواملی هستند که غرب می تواند در تخفیف آنها نقش داشته باشد و بالاخره رشد سیاسی شیعیان (در ایران، عراق و لبنان) در تحریک جوانان سنی نقش دارد که باز هم بسته به سیاستهای رهبران شیعی قابل تخفیف است.

حتی پس از شکست نظامی داعش کادرهای مجرب داعش وجود خواهند داشت. زمانی القاعده و داعش، و زمانی سازمانهای جدیدتری به وجود خواهند آمد. خشم جوانان عرب باید به رسمیت شناخته شود ولی  نباید انتظار داشت که تروریسم داعشی به زودی محو خواهد شد. حتی سازمان کنونی داعش هم می تواند ادامه بیابد و بالاخره حتی “خلافت اسلامی” هم می تواند به نحوی از انحا ادامه بیابد. مهم اینست که باید همگان – منجمله جوانان خشمگین عرب – بفهمند و قبول کنند که تروریسم کور کنونی نمی تواند راه حل باشد. در هر صورت، حتی کنار آمدن با داعش این جنبه خشونت کور را نمی زداید. بدون برخورد مستقیم با ریشه های خشم نمی توانیم انتظار رفع اینگونه حرکات غیر انسانی را داشته باشیم.

 

تاریخ انتشار : ۱۷ دی, ۱۳۹۴ ۱۰:۳۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ناک‌دان شدن سه‌شنبه، ناک‌اوت شدن جمعه!

در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمی‌کنیم!

بیانیه «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات» پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!