فارغ ازاین مطلب که انتخابات ۱۴۰۰ چه تاثیری در سرنوشت کشور ونیز احیانا روند انتقال رهبری به نفر بعدی خواهد داشت و فارغ از این که باید در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد یا نه با توجه به آرایش نصف و نیمه ای که فعلا از کاندیداهای مدعی ریاست جمهوری شکل گرفته نکاتی را در میان میگذارم:
یکم، جبهه اصلاح طلبان که از سردی تنور انتخابات در این دوره مطلع اند ومی دانند که مطرح ترین کاندیداهای احتمالی تایید صلاحیت شده خود نظیر اسحاق جهانگیری و یا حتی عباس آخوندی امکان بسیار کمی برای رای گرفتن از مردم دارند. لذا دست به رویا پردازی برای راضی کردن جواد ظریف و حسن خمینی برای شرکت کردن در انتخابات زد که این نقشه با نهیب رهبری به سید حسن خمینی ونهی کردن وی از کاندیداتوری و نیز افشای فایل صوتی ظریف نقش بر آب شد.
دوم، جبهه اصلاحات می خواست پیش از بخشنامه شورای نگهبان از میان تمام کاندیداهایی معرفی شده از سوی احزاب اصلاح طلب در فرآیندی دموکراتیک کسی را که دارای بیشترین رای می باشد به عنوان کاندید نهایی جبهه اصلاحات معرفی نماید. اما پس از بخشنامه شورای نگهبان این مسئله مسکوت ماند و نهاد اجماع ساز یا همان شورای عالی اصلاح طلبان از تمام کاندیداهایش خواست تا در دو روز باقیمانده به وزارت کشور بروند وثبت نام کنند. به نظر می رسد این بخشنامه شورای نگهبان برای اصلاح طلبان مصداق «عدو سبب خیر شود» شده و نهاد عالی اصلاحات احتمالا کاندیدای نهایی خود را پس از تایید شورای نگهبان اعلام خواهد کرد که به نظر میرسد تصمیم درستی است.
سوم، اصول گرایان با شرکت حداقلی مردم و تنور سرد انتخابات و کاندیدا شدن ابراهیم رئیسی خود را پیشاپیش برنده انتخابات می دانند چرا که شورای نگهبان هم با گذاشتن فرد و یا افرادی ضعیف مقابل ابراهیم رئیسی به کمک اصول گرایان خواهد آمد واین پشتیبانی داور وخریده شدن داور پیش از بازی ونیز چیدن تیم حریف توسط داور به زعم آنان پیروزی اصول گرایان را تسهیل خواهد کرد.
چهارم، به نظرم شورای نگهبان مانند سال ۸۴ عمل خواهد کرد و سعی میکند کاندیداهای متعدد اصللاح طلب را که فاقد قدرت رای آوری باشند روبروی رئیسی قرار دهد. طرفه این که خیال این شورا از نارضایتی و عدم شرکت بدنه اجتماعی اصلاح طلبان در انتخابات راحت است و در این رهگذر کرونا هم به عنوان امداد غیبی “نرخ عدم مشارکت” را بالا خواهد برد تا تکلیف گرایان با رای دادن به آقای ابراهیم رئیس السادات که احتمالأ در هیئت “مبارزه با فساد” و”حمایت از محرومان” با شعار یارانه یک میلیونی برای هر ایرانی ظاهر خواهد شد و پاستور را از آن خود کنند.
پنجم، به نظرم “نماینده وضع موجود نبودن” و “قوم گرایی” و”پوپولیسم ” فاکتورهای مثبتی در این دوره برای رای آوری خواهند بود. اسحاق جهانگیری در نظر توده های مردم فاقد فاکتورهای سه گانه پیش گفته است. زیرا بعنوان کسی که که ۸ سال معاون اول رئیس جمهوری بوده نماینده وضع موجود است. همچنین رای قومی را هم باخود نخواهد داشت و شعارهای پو پولیستی هم نمیدهد و داغ اتهام مالی برادرش مهدی جهانگیری را هم با خود حمل میکند و نمیتواند در غیبت قابل توجه آرا طبقه متوسط آرای طبقه پایین را جایگزین آن کند و لذا هماورد خوبی برای ابراهیم رئیسی نیست.
ششم، به نظرم شاید تنها یک امکان وجود داشته باشد و آن هم هماوردی مسعود پزشکیان نائب رئیس قبلی مجلس با ابراهیم رئیسی است چرا که آذربایجانی است و ممکن است آرای قابل توجهی ازآذری زبانان را که حدود یک سوم از جمعیت ایران را تشکیل می دهند به خود اختصاص دهد. ازسوی دیگر پزشکیان مانند اسحاق جهانگیری در اذهان مردم نماینده وضع موجود شناخته نمیشود و می تواند با شعارها و برنامه هایی منسجم در حمایت از محرومان بخش زیادی از آرای طبقاتی را که رئیسی روی آن ها سرمایه گذاری کرده از آن خود کند. حمایت همه جانبه جبهه اصلاحات در سراسر کشور شاید بتواند وی را راهی پاستور کند. به نظرم ثبت نام مهرعلی زاده که وی نیز آذری زبان است شاید با برنامه حمایت از پزشکیان این کار را کرده باشد.
هفتم، پیش بینی بد بینانه من این است که شورای نگهبان اسحاق جهانگیری و لاریجانی را تایید صلاحت و پزشکیان را رد صلاحیت کند. چرا که محافل پشت پرده امنیتی و اطلاعاتی چنین پتانسیل و امکانی را در پزشکیان می بینند و احتمالا به شورای نگهبان گرا خواهند داد. امیدوارم این اتفاق نیفتد. علی لاریجانی در مقابل رئیسی کاندیدای رای آوری نیست و اصلاح طلبان هم برنامه ای برای حمایت از وی ندارند مگر این که درتنگی قافیه گیر کنند و یا این که رئیسی نیاید و آقای خامنه ای هم گوشه چشمی به آمدن علی آقای لاریجانی داشته باشد. یک هفته باید صبر کرد و دید که شورای نگهبان چه آشی برای انتخابات ریاست جمهوری خواهد پخت.
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰