شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از تاریکترین و از منظر عواقب منفی و مصیبتبار آن از سنگینترین و تلخترین روزهای تاریخ صد سال گذشتهٔ ایران برای میهن و مردم ماست. در روز ۲۸ مرداد ائتلافی از کشورهای امپریالیستی آمریکا و انگلیس و عمّال آنان از یک سوی و محمدرضاشاه پهلوی جوان و نیروهای طرفدار و پشتیبان و متحد او از سوی دیگر علیه ارادهٔ مردم برای تأمین استقلال، آزادی و پیشرفت ایران و حاکمیت نمایندگان مردم کودتا کردند. با پایان جنگ دوم جهانی و برکناری رضا شاه بازهای مهمّ و امید برانگیز در تاریخ معاصر میهن ما آغاز شد که یکی از بزرگترین دستآوردهای تاریخ ایران در یک صد سال گذشته، یعنی بریدن دست غارتگر انگلیس از نفت ایران و تأمین ملی شدن منابع و صنعت نفت ما را در پی داشت. کودتای ۲۸ مرداد نقطهٔ پایانی جابرانه بر این مقطع تاریخی گذاشت، امید مردم را تبدیل به یأس کرد و به جای اراده و منافع مردم و میهن، منافع بیگانگان و دشمنان ایران را در میهن ما تأمین نمود.
آقای روحانی در دوره اول ریاست جمهوری خود “قانون شهروندی” را با های و هو به مجلس داد. ریاست جمهوری در حالی این لایحه را به مجلس می داد که ده ها روزنامه نگار، وکیل مجلس، اهل قلم و دیگر اندیشان در زندان بودند! و بدتر از همه چه تعریف تمجیدهایی از طرفداران مجیز گوی اصلاح طلبی بود که گوش فلک را کر می کرد. از این میان هیچ کس از به این اصطلاح اصلاح طلبان نپرسد که قانون گذاران هیچ کشوری نمی آیند برای ملت خود قاعده و دستور روزمره زندگی اعلام کنند، چه بخورند، چه بپوشند، کجا بروند و کجا نروند! حال نوبت لایحه شفافیت رسیده است!
حشمـت اللە فلاحت پیشە، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاسی خارجی در گفتگو با ایلنا، تلاش کرد سخنان روحانی در خصوص بستن تنگە هرمز را تصحیح کند. او گفت “جمهوری اسلامی ایران بنا ندارد در بازار نفتی دنیا تلاطم ایجاد کند و به هیچ عنوان این رفتارها در تاریخ مناسبات سیاسی و دیپلماتیک ایران جایی ندارد؛ مطرح کردن این موضوع از سوی رئیسجمهور در واقع هشدار به آمریکاست منتها آنها این هشدار را درست ترجمه نمیکنند فقط مطرح میکنند تحریم ایران آثار منطقهای خواهد داشت.”
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
از آنجا که در ایران هیچ گونه نظارت بیطرفی بر شمارش آرا وجود ندارد، حکومت هر رقمی را که دلش میخواهد اعلام میکند. در هر صورت، حتی اگر آمار حکومت را هم بپذیریم، حدود ۶۰ درصد از مردم واجد شرایط در این رایگیری شرکت نکردهاند و این هشداری بزرگ به حکومت است.
بر خلاف اصولی مثل عدالت و آزادی، همبستگی تا قبل از میانهی قرن نوزدهم، یعنی کمی پیش از آنکه به شعار جنبش کارگری تبدیل شود، مفهوم سیاسیِ پرطرفداری نبود …
دختران، زنان و پسران و مردان با نه به حجاب اجباری و پذیرش حجاب اختیاری نشان دادند که از این به بعد این ما هستیم که ذهنی، روحی، عقلی و احساسی خودمان را تنظیم می کنیم و می سازیم، من نوعی ما می شویم. حق انتخاب و تصمیمگیری در هر سطحی را حساب شده داریم. به توی متجاوز آخوندی و مذهب افراطی ضد بشریت، ضد عقل، ضد احساس و ضد علم نه می گوییم.
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بیپاسخ داشتهام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در شرایط مشابه وجود ندارد…
در اینگونه موارد دوگانۀ کاذبی درست میشود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی و تأمین آزادیهای معقول و البته تدریجی بر حاکمیت و حاکمان موجود با محوریت آقای خامنهای است از طریق نافرمانی مدنی و یا درستتر «مقاومت مدنی» خشونتپرهیز. یکی از مهمترین آنها عدم مشارکت در مراسم عقیم انتخابات ادواری است. یعنی همان راهی که بسیاری از جمله موسوی و تاجزاده و مدنی انتخاب کردهاند.
مردم از «روزنهگشایی» و اصلاحات معنادار در درون ساختار عملاً موجود عبور کردهاند و به آن امیدی ندارند. جامعه در مرحلۀ تحولطلبی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار موجود قراردارد…
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.
رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کمتوقع داشت. بیادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایماش آرامبخش جمع رفقایاش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق بهمعنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمانمان، سازمان البرز و ما!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهرههای متحجر و تاریکاندیش جمهوری اسلامی و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمنتراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بینالمللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامهدهندۀ حتی افراطیتر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.