جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳

جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳

بهار در راه است
خودت گفتی وعده مان بهار ... بهار در راه است، دل من در انتظار توست ...
۲۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
مادر صلح: روی سخنم با شما مسئولین کشور است!
زندگی شرافتمندانه و در آرامش و امنیت و رفاه حق مردم است و مسئولیت احقاق این حق، هم اکنون بعهدۀ شما مسئولین است که تا فرصت هست، نام نیکی از...
۲۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
Grußwort an die Partei Die Linke zum Erfolg bei den Bundestagswahlen
Wir sind davon überzeugt, dass diese Errungenschaften erheblich verbreitet und ausgebaut werden können. Das Erstarken der Alternative für Deutschland, die in Teilen durch ein rechtskräftiges und unanfechtbares Urteil des Oberverwaltungsgerichts...
۲۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: Politisch - Exekutives Gremium
نویسنده: Politisch - Exekutives Gremium
موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!
ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری...
۲۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
خط فقر در بهمن ۱۴۰۳ برای یک خانواده ۴ نفره ۶۰ میلیون تومان
محاسبات بر طبق جداول زیر نشان می دهد که حداقل هزینه زندگی یک خانواده ۴ نفره ماهیانه ۶۰ میلیون تومان در بهمن ۱۴۰۳ می باشد. در محاسبات خط فقر، در...
۲۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حمید ترابی
نویسنده: حمید ترابی
روز جهانی زن، روزی برای برافراشتن آوای برابری‌طلبی زنان ایران و جهان!
از زمان بنیان‌گذاری و تعیین یک روز یک جهانی از سوی جنبش رادیکال سوسیال دموکراتیک جهانی و با پرچم‌داری رفقای برجستهٔ زن، به منظور جلب توجّه به تبعیض همه‌جانبه و...
۲۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
آن زن
یکی از غروب‌های اواسط ِتابستان که هوا داشت تاریک می‌شد؛ درست هنگامی که دختران ِخانه مشغول تمیز کردن لوله لَمپا، شیشه‌های فانوس و چراغ توری بودند؛ اورا دیدم که از...
۲۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

برای این که فراموش نشود، نباید بخشید!

در مفهوم فاجعه ملی، درنگ بیشتری باید کرد تا پیش از همه دریافت که این یک نوع کشتن ملت بود. در این کشتار، آن تنوع گسترده ایی که ملت ایران از نظر جنسیت، سن و نسل، تبار ملی- قومی، نوع باورمندی های فکری یا دینی، و ... دارد به روشنی قابل رویت است.

آنچه که در زیر میاید چکیده سخنانی است که در مراسم زنده داشت یاد قربانیان فاجعه ملی کشتار سال شصت و هفت ایراد شد. این مراسم، روز دوم سپتامبر در شهر برلین و به همت واحد برلین سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت برگزار گردید. ***   با احترام به نام و یاد قربانیان آن فاجعه عظیم، در این وقت کوتاه به درنگ بر پنج نکته بسنده می کنم. – نکته نخست، در باره کیستی مدعیان این پرونده جنایی است. فاجعه کشتار زندانیان در تابستان شصت و هفت، نه بی پیشینه است و نه بی امتداد بعدی. و خاوران نیز، بیش از آنکه گورستانی باشد برای خیل قربانیان آن لحظه اوج جنون قتل عام، و یا پیش از آنکه گور دستجمعی جانباختگان کشتار جمعی آن تابستان خونین شناخته شود، یک نماد تاریخی است. تاریخ کشتار حکومتی کشتار پیشه، و نماد بی رحمی حکومتی ولایی، که نمی توانسته بی رحم نباشد و نمی تواند که مخالف نداشته باشد و مخالف خود را نکشد. این حکومت، کشتن را از همان آغاز که بر اریکه حکومت نشست آغاز کرد و تا همین اکنون که زهوار تخت قدرتش رو به پوسیدگی دارد کماکان در کار جنایت است. این حکومت، نامزد و همسر، فرزند ونوه، مادر و پدر، و خویشاوند و آشنا کشته است؛ عضو و هوادار این یا آن اندیشه و تشکل سیاسی را به قتل رسانده است؛ از ایرانیان، در طشت خون جان ستانده است؛ و به هستی کل بشریت تعرضی خونین کرده است. پس، مدعیان پرونده جنایی کشتار زندانیان سیاسی مرداد- شهریور سال شصت و هفت همانهایی هستند که علیه جنایت های همه طول عمر این رژیم هستند: بازماندگان قربانیان، تشکل ها و مجامع سیاسی ایی که قربانیان در پیوند با آنان بوده اند، مردم ایران و بشریت. همه اینها در پشت این پرونده قرار دارند و دقیق تر، می باید که قرار بگیرند. هر یک از این چهار مولفه، حوزه عمل خود ویژه و مسئولیت خاص خود را دارند که باید همدیگر را تکمیل کنند. اشتراک عمل آنان در این عرصه اما، مقدمتاً مشروط است به پذیرش تفکیک مسئولیت های هر کدام از آنان در پیگیری هم آن جنایت و هم هر جنایت دیگر این حکومت مرگ آفرین.   -نکته دوم، چگونگی برخورد است با کیستی متهم. اگر در رسیدگی حقوقی بدرستی اصل بر تبرئه است مگرآنکه خلافش اثبات شود، در اینجا محرز بودن جنایت حتی رعایت این رویه را بی معنی می کند. آمران و عاملان جنایت، خود در پی وضو گیری با خون، بازماندگان قربانیان را فراخواندند و به آنها گفتند که: آری!کشتیم شان، وسایل و وصیت نامه شان را تحویل بگیرید و بروید و هیچگونه هم دم نزنید. در این مجازات مرگبار، هیچ محکمه ایی در کار نبوده است. در بدوی ترین محاکمات و حتی در دادگاه های صحرایی زمان جنگ هم رعایت اصل تفهیم اتهام، یک حداقل است که در اینجا از آن خبری نبود. در آن تابستان خونین سه یا چند سئوال را پیش روی انسان های دست بسته گذاشتند بی آنکه به بسیاری ازآنها بگویند که زنده ماندن یا کشته شدنشان، بسته به نوع جوابی است که آنها به سئوالات خواهند داد. در واقع، حکومت نقشه کشیده بود برای قتل زندانیان سیاسی با توسل به تاکتیک جنگی فریب آنان تا که کشته شوند. آن چند سئوال نه برای به اصطلاح “تصحیح” اسیر در جهت تغییر موضع آن و نه بخاطر تغییر راه و مرام اش، بلکه تنها و تنها در خدمت یک تصمیم سیاسی روشن حکومتی ها برای “حل مسئله زندانیان سیاسی” بوده است. هم از اینرو، دربرخورد با این جنایت حکومتی، توضیح موضوع از زاویه جنگ منافع جناح های جکومتی، یک خود فریبی سیاسی بزرگ، یک زمینه سازی برای سیاست تنظیم رفتار از معبر جناح ها و مهم تر از همه، فاصله گیری از اخلاق است. چنین مواجهه هایی با موضوع را برعهده تاریخ نگاران بگذاریم. حرف ساده و در عین حال مبنایی این بوده واست که جمهوری اسلامی هزاران نفر را قتل عام کرد فقط برای آنکه می خواست آنان از بین بروند.همین. و مجرم، تنها شخص آیت الله خمینی نبود که رهبر، سمبل و مظهر جمهوری اسلامی بوده است، بلکه هر آنی را هم که در همان زمان مسئولیتی در این حکومت داشته است شریک جرم می دانیم. کل سیستم و همه گردانندگان وقت سیستم مجرم اند وهرمسئول حکومتی هم در حد خود. تنها آن کس و کسانی از این حکومت شریک آن قتل عام ها شناخته نمی شوند که نخواستند به سهیم ماندن در شرکت سهامی کشتار تن در دهند ودر برابر آن سکوت کنند. همچون آن انسان اخلاقی شریف – زنده یاد آیت الله منتظری. آن کشتار، شناسنامه این حکومت است و حتی اکنون هم هر کس که با جمهوری اسلامی است، ازآن جنایت میراث می برد. حافظ اصلی این میراث، البته حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی است که امروز به همان راه سفاکانه ادامه می دهد. اما آنکه هم ارزشمندانه از دل این حکومت برای ندا در دادن آزادی برخاسته و ضرورتاً با حاکمیت فعلی درافتاده است، نمی تواند بدون تعیین تکلیف با این میراث شوم ، یا با سکوت در برابر آن جنایت محرز و بد تر از اینها “دوران طلایی” خواندن دهه جنایت شصت، اعتماد و اعتبار پایدار کسب کند. در تسویه حساب با حکومت استبداد و جنایت، چگونگی مواجهه با فاجعه ملی سال ۶۷ یک ملاک شفاف برای تعیین عیار آزادیخواهی است.   -نکته بعدی این است که، بازگشایی و باز نگهداشتن پرونده کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ می باید یک پروژه سیاسی فهمیده شود. پروژه ایی در خدمت استراتژی برای رسیدن به آزادی و دمکراسی. این کشتار، بر بستر استبداد و برای حفظ استبداد صورت گرفت و پس، رسیدگی حقوقی به آن، باید که در خدمت پایان دادن به استبداد و بستن راه های برگشت استبداد به ایران باشد. طبعاً و بی هیچ تردیدی نقطه عزیمت هر انسان در بلند کردن صدای اعتراض اش به این قتل عام، می باید که اتیک و اخلاق باشد، اما برای متضمن مقصود کردن انگیزه اخلاقی و حتی حفظ آن در گوهره اصلی اش می باید به اعتراضی که خود ذاتاً سیاسی است فرم پروژه سیاسی داد وآنرا به برنامه و نقشه عمل سیاسی در مواجهه با حکومت استبدادی فرارویاند. سایه شوم فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی، علیرغم گذشت بیست و اندی سال از آن، جامعه ایران – جامعه شیار خورده توسط استبداد حاکم را- همچنان زیر سنگینی خود دارد. اعتراض به آن کشتار مهیب و از طریق آن، اعتراض به کشتار های پیش از آن تابستان خونین و قتل و اعدام های بعد آن که تا به امروز همچنان ادامه دارد، یک پروژه سیاسی کارا در افشاء و منزوی کردن مستبدان و چهره استبداد است. نتیجه بخشی این پروژه یک امر قطعی است زیرا حمایت هروجدان شرافتمند ایرانی و غیر ایرانی را با خود دارد و یا که خواهد داشت. روندی که در این زمینه جریان دارد، یعنی فراروئیدن این اعتراضات به سطح تحرک های سیاسی، در سمت بدل شدن به پروژه های سیاسی متعدد پیش می رود. اینرا باید دریافت، به آن سمت و سوی آگاهانه تر و میدان تاثیر فراخ تری داد و به پروژه اتحاد پروژه ها متحول اش کرد.   -چهارمین نکته در ادامه نکته سوم است و آن، فهم اینکه این پروژه سیاسی، خصلت ملی دارد. دقیق تر، می باید که در همین خصو صیت اش شکوفا شود. در مفهوم فاجعه ملی، درنگ بیشتری باید کرد تا پیش از همه دریافت که این یک نوع کشتن ملت بود. در این کشتار، آن تنوع گسترده ایی که ملت ایران از نظر جنسیت، سن و نسل، تبار ملی- قومی، نوع باورمندی های فکری یا دینی، و …دارد به روشنی قابل رویت است. در این کشتار، وجدان ملی ایرانی آسیب تاریخی دید. دهشت این کشتار، امر وجدانی هر شهروند است و یا که باید باشد و خواهد هم شد. درخواست رسیدگی به این جنایت، استعداد آنرا دارد که به یک پروژه ملی در ایران بدل شود. و نکته اینجاست که بازماندگان قربانیان و نهاد های حقوق بشری ایرانی و اپوزیسیون دمکرات حکومت جمهوری اسلامی با برافراشته تر کردن پرچم خواست رسیدگی به جنایات تابستان ۶۷ و کار هدفمند بر روی آن – یعنی کار پروژه ایی- می توانند و می باید آنرا به کارزاری بین المللی و در سطح بشریت بدل کنند. بین المللی شدن موضوع این فاجعه و در پرتو آن هر فاجعه انسانی دیگری که حکومت جمهوری اسلامی در طول عمر خود مرتکب شده است ، خود البته دروازه ایی است برای هرچه بیشتر ملی شدن این فاجعه! به دیگر سخن، دیالکتیک قضیه در اینجا چنان است که حد ملی شدن موضوع تابعی می شود از میزان بین المللی شدن آن. و سخنان آخر در این باره آنکه، اولاًهر اعتراض به این جنایت ولو آنکه آمیخته به این یا آن نیت و قصد محدود سیاسی هم که باشد و از این یا آن کژ فکری و کجروی هم که رنج ببرد، در تحلیل نهایی می باید که در خدمت پروژه ملی فهمیده شود. و ثانیاً، آنچه را که تاکنون انجام گرفته است می بایست که درعین قدرشناسی از آن هنوزهم بسیار ناکافی تلقی کرد و بر ضرورت ارتقاء سطح کار و اشتراک مساعی بیشتر در راستا وخدمت این امر ملی هر چه بیشتر پای فشرد. -و در پنجمین نکته، که پایان بخش این سخنان است می خواهم در باره ایده “می بخشیم و فراموش نمی کنیم” مکثی داشته باشم. این ایده را باید حاصل یک توازن قوای سیاسی معین درزمان و مکان مشخص از یک جامعه تلقی کرد که لابد ضرور افتاده و رهگشای آن جامعه بسوی آشتی ملی ممکن و پایان دادن به دیکتاتوری و جنایت شده است. و به این اعتبار، البته که می توان به ان استناد کرد و از آن الهام هم گرفت. اما فرارویاندن آن به سطح یک فلسفه سیاسی و معتبر برای هر زمان و هر مورد و تزریق آن به جان جوان جنبش درخواست رسیدگی حقوقی به واقعه فاجعه ملی تابستان ۶۷، نه تنها سخت گمراه کننده است که موجب انفعال در مبارزه علیه فاجعه و فاعلان آن نیز هست. فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی را ما نه فقط حق نداریم فراموش کنیم که موظفیم مانع از فراموشی اش شویم و برای آنکه نیروی محرکه برای انجام این وظیفه را در خود داشته باشیم می باید که نبخشیم! نه اینکه انتقام کشی در کار باشد و پیشه کردن تقاص قبیله ایی. همه می دانند که بخش های بسیار وسیعی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در برنامه و مانیفست های خود خواهان لغو حکم اعدام هستند، “جرم سیاسی” و محاکمه سیاسی افراد بخاطر نظر و عقیده را رد می کنند و برای محاکمه جنایتکاران نیز بر تحقق شرایط دادرسی عادلانه تاکید دارند. پس اگر نمی بخشیم برای هدف آزادی و دمکراسی است و بخاطر تضمین استقرار فرهنگ و هنجارهایی در جامعه، که در پی پایان دادن به خشونت و قتل انسان هاست. به این دلایل است که ما نمی بخشیم. اما آنکس که می بخشد، دیگر انگیزه ایی برای فراموش نکردن ندارد و نخواهد داشت. او فراموش خواهد کرد زیرا که راه فراموشی را بر می گزیند، آنرا تئوریزه می کند و مسیر تمکین به جنایت را هموار می کند. و بخشیدن هایی از ایندست، اگر از روی ساده نگری نباشد، مسلماً – و در عمده حالت اش- کاملاً هدفمند هستند و در پی منظور سیاسی خاص. و اینرا هم ناگفته نباید گذاشت که حتی زمانی هم که جامعه بخاطر هدف و فرهنگ دمکراسی نیازمند نرمش هایی در برخورد با آمران و عاملان باشد، باز حق بازماندگان قربانی برای دادرسی و اعاده داد محفوظ است. هیچ کس، حتی همه جامعه هم نمی تواند که حق خصوصی بازماندگان را نفی کند. نه! نباید بخشید تا که حرکت برای محاکمه آمران و عاملان آن کشتار ها از نفس نیفتد و نفس بیشتر بگیرد. آخر هنوز از اعتراف به ستم هم، خبری نیست.    

تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور, ۱۳۹۰ ۷:۲۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
ظریف

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

ما باور داریم که این دست‌آوردها قابل تعمیم و گسترش بسیار بیش‌تری‌ست. قدرت‌گیری حزب آلترناتیو برای آلمان که بخش‌هایی از آن به حکم قطعی و غیر قابل اعتراض دادگاه اداری عالی آلمان «راست‌گرای افراطی قطعی» می‌باشند، وظیفهٔ حزب شما در مقابله با آن را به نیاز مبرم روز تبدیل می‌کند. ما اطمینان داریم که حزب چپ آلمان با تکیه بر انسجام کنونی خود و با توجّه به نیروی جوان و پویای موجود در آن، توان آن را دارد که با عزم سوسیالیستی در این مبارزه نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بهار در راه است

مادر صلح: روی سخنم با شما مسئولین کشور است!

Grußwort an die Partei Die Linke zum Erfolg bei den Bundestagswahlen

موفّقیّت انتخاباتی چشم‌گیر شما، نشانهٔ نیاز جامعهٔ آلمان به نیروی چپ صلح‌دوست و مدافع حقوق بشر است!

خط فقر در بهمن ۱۴۰۳ برای یک خانواده ۴ نفره ۶۰ میلیون تومان

روز جهانی زن، روزی برای برافراشتن آوای برابری‌طلبی زنان ایران و جهان!