به خواستهای مردم تن دهید، تهاجم نظامی به مناطق کردنشین و خشونت در کشور را متوقف کنید!
رویارویی حکومت ولایی با جنبش مصمّم و پرتوان «زن، زندگی، آزادی» که در سرتاسر کشور وسعت یافته و ادامۀ سیاست سرکوب خونین به جای هرگونه پاسخگویی به خواستهای مردم، بر شعلهٔ اعتراضات افزوده، و اینک همدلی تکوینیافتهٔ عمومی طوفان اعتراض سراسری را برانگیخته و لایههای هر چه بیشتر اجتماعی را در حمایت از این مبارزه به میدان آورده است.
ارکان حاکمیت و در رأس آن رهبری نظام که اراده و امیال خود را ورای اراده و خواست مردم ایران میشمارند، تن به برآورده کردن خواستههای اولیهٔ لغو قوانین سیاه ضد حقوق زنان (یا حتی پذیرش ضمنی آن) و برچیدن بساط گشت ارشاد و دیگر نهادهای بگیروببند و مأمور اعمال محدودیت برای زنان کشور و خواستههایی که در روند پیشرفت جنبش ایجاد شدند، مانند مجازات آمرین و عاملین جنایات، آزاد کردن همهٔ دستگیرشدگان و اجرای خواستهای دانشجویان ندادند و نمیدهند. رهبری نظام و دستگاه حاکمه حتی پاسخگویی به خواستهای فوری مربوط به مطالبات طبقهٔ کارگر و دیگر زحمتکشان و مزدبگیران و نیز اقشار محروم که با تشدید نابسامانی اقتصادی کشور دامنه میگیرد را به زعم خود، ریزش ستون اقتدار حاکم شمرده و همچنان از گردن گذاشتن به واقعیت و پذیرش خواستها و پذیرش ارادهٔ قاطبهٔ مردم سرباز میزنند. حال آنکه تا کنون توهم تثبیت اقتدار آنان پس از یکدست کردن ظاهری قوا در سال گذشته، به زبونی در برابر نهضت مردمِ به میدان آمده بدل گردیده است.
آنان به جای بهره بردن از فرصتی که شاید هنوز برای جاری کردن مسالمتآمیز ارادهٔ مردم باقی مانده باشد، عزم جزم کردهاند که با سرکوب هر چه شدیدتر، سلطهٔ حکومت ضدمردمی خود را که اینک اعتراض جهانی نیز علیه آن به میدان آمده، تداوم بخشند. در این راستا ارکان نظام ولایی جمهوری اسلامی نشان دادهاند که برای تحمیل حکومت خود بر مردم، از اعمال هیچ سطح و دامنهای از خشونت علیه مردم مسالمتجو، خشونتپرهیز و مطالبهمحور میهن عزیزمان اکراه ندارند.
اما اوضاع دیگر به گذشته برنخواهد گشت. با فروبستن همهجانبهٔ هرگونه روزنههای اندک امید در مردم برای تغییر در اوضاع کشور و اصلاح امور، فریاد نخواستن کلیت نظام روز به روز طنین بالاتری میگیرد. و این چنین است که اینک بر خواستهای پیشگفته خواست رفتن حکومت نیز افزوده شده است.
در این میان از فاجعهبارترین رفتارهای حاکمیت سیاستی است که اکنون در مناطق کردنشین کشور دنبال میکند و نمونهٔ کوچک آن را پیشتر در بلوچستان انجام داد. حکومت به جای گفتگو با مردم شهرهای کردنشین دست به لشکرکشی زده و تنها با زبان گلوله و کشتار و سرکوب با آنان سخن میگوید. مردمی که سالها سیاستهای ضدمردمی حاکمیت در منطقه، وجودشان را در بیزاری از ارکان حکومت اسلامی لبریز ساخته است، در پی جنایت وحشیانهٔ کشتن مهسا (ژینا) فریاد اعتراض و دادخواهی خود را بلند کردند و در حالی که همهٔ مردم ایران با آنان همصدا شدند، یک بار دیگر، از جانب حکومت، به جای هر پاسخی، با تهاجم وحشیانه مواجه شدهاند.
مردمی که در قبال هیچ مطالبهٔ خود پاسخی مسئولانه نمیشنوند، به اعتبار تجارب تلخ ۴۳سالهٔ خود و همهٔ تعدیات و تضییقات متحملشده، جانشان به لب رسیده و ندا سرمیدهند که ما این حکومت را نمیخواهیم. و حکومت این بار نیز به جای پاسخگویی، راهجویی و جستجوی امکان گفتگو، زمینه برای هرگونه مصالحه با مردم را بسته است و به جای آن نه تنها دست به کشتار مردم بیدفاع در شهرهای زخمدیدهٔ کردستان خونین میزند، بلکه یگانهای نظامی سرکوبگر سپاه پاسداران خود را به مناطق کردنشین کشور اعزام میکند.
در همین حال، در روزهای گذشته جمهوری اسلامی با ادامهٔ دسیسهٔ توطئهخوانی جنبش و وابسته نمایاندن آن به دشمنان ایران، دست به حملات مکرر به مقرّ احزاب کرد ایران و اقامتگاههای خانوادههای آنان در منطقهٔ اقلیم کردستان عراق زده است. این در شرایطی است که حزب دمکرات کردستان ایران، به عنوان پرنفوذترین احزاب کرد و نیز دیگر گروههای کرد مؤکداً تصریح کردهاند که پیشمرگههای آنان دست به هیچ اقدام و عملیات مسلحانهای در خاک میهن نزدهاند.
توطئهٔ پلیدی که نشانههای آن در رفتار اخیر قوای سرکوب مشاهده میشود، میتواند به فجایع بزرگی منجر گردد. تاکنون همهٔ تحریکات و تهاجمات خونین و کشتههای بسیاری که بر روی دست مردم گذاشتهاند، برای ایجاد مقابلهٔ مسلحانه بینتیجه مانده است. حال اگر قصد موذیانهٔ رژیم بر این باشد تا روند جنبش سراسری کشور را با ایجاد التهابات سنگین در این منطقه تحتالشعاع قرار دهد، بعید نیست که لشکرکشیهای اخیر طرح نقشهٔ تهاجماتی سنگین و کشتارهای وسیع با بهانه و انتصاب گرایش جداییخواهانه علیه جنبش بر حق مردم ایران را به دنبال داشته باشد.
ما با استقبال از سیاست مسئولانهٔ احزاب کرد، ادعاهای منسوخ حکومت را محکوم میکنیم. ما به جمهوری اسلامی نسبت به حمله به خاک کشوری همسایه به هر بهانه و دلیل هشدار میدهیم. مردم ما با همسایگان همتبار دیرین خود سرِ جنگ ندارند. منافع مردم و میهن ما در همکاری، هماندیشی، همگرایی و حسن همجواری با تمامی همسایگان سرزمینی و همسایگان منطقهای ایران است.
جمهوری اسلامی مؤکداً لاف اقتدار مردمی نظام را میزند. حکومتی که به اقتدار مردمی خود باور دارد، فرزندان مردم را نمیکشد، قلب و مغز آنان را هدف گلولههای جنگی خود قرار نمیدهد، جوانان و فرهیختگان آن را هزار هزار به صلابه و شکنجهگاه و زندان نمیکشاند و نمیاندازد و به جان و شأن آنان تعرض نمیکند، به ساحت مردم توهین و آن را مخدوش نمیکند. حکومتی که به اقتدار مردمی خود باور دارد، به رأی آزادانه و برابرحقوق مردم متکی است و راه را بر حق انتخاب مردم نمیبندد.
باور ما بر آن است که نه تنها منافع مردم و میهن ما با منافع حکومت ولایی و استبدادی جمهوری اسلامی همخوان، یکسو و دارای خصایص مشابه نیست، بلکه مردم ایران و حکومت جمهوری اسلامی، خواست، آرزو، اهداف، منافع و عزم متنافر دارند. و هر روز که میگذرد مردم ما با اشراف و با صدای رساتری مخالفت خود با نظام جمهوری اسلامی را فریاد میزنند.
ما باور عمیق داریم که سرنوشت محتوم میهن ما به دست توانمند ایرانیان آزادیخواه، برابریطلب و عدالتپژوه تعیین خواهد شد!
شنبه، ۵ آذر ۱۴۰۱ (۲۷ نوامبر ۲۰۲۲ میلادی)
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)