شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۱۸

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۱۸

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

جامعه ایران به کجا؟

در داخل و پیرامون حاکمیت با توجه به شکافهای ایجاد شده چند راه حل مطرح است: برد نهائی اصولگرایان و ایجاد حاکمیت بلامنازع آنان، صعود اصلاح طلبان به پست ریاست جمهوری و پس راندن اصولگرایان، ایجاد یک دولت ائتلافی از جناحهای مختلف و یا سرانجام این که حاکمیت نتواند به چنین تغییراتی نائل آید, و بالاخره در اثر بحرانهای درونی خود و لزوم تغییر در کلیت جامعه، کل نظام از هم بپاشد.
 

بعد از اعلام نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران که در محافل سیاسی به کودتا تشبیه شد، شرایط سیاسی در داخل ایران و دولت جمهوری اسلامی می رود که بحرانی تر شود. این بحران که ابتدا خود را در تظاهرات خیابانی مردم و اعتراض اصلاح طلبان نسبت به نتایج انتخابات نشان داد، هم اکنون در روند خود عمق بیشتر یافته، چنانکه در روزهای اخیر ما هم شاهد اعلام موضعگیریهای مختلف از جانب افراد و جناحهای مختلف بودهایم، و هم شاهد ادامه اعتراضات مردمی. به عنوان نمونه خاتمی، موسوی و کروبی خواهان دخالت مراجع مذهبی در اعتراض به روند بازداشتها شدند که در پی آن دو تن از این مراجع با دادن اعلامیه از بازداشتیان اخیر حمایت به عمل آوردند، چند روز پیشتر از آن هم خاتمی خواهان اجرای رفراندوم شده بود. از طرف دیگر بیش از شصت و پنج تن از اعضای مجلس خبرگان و نیز دویست و پنج تن از نمایندگان مجلس در اعلامیههای متفاوتی از ولایت خامنهای دفاع کردند.
از هم اکنون چهار تن از وزرای پیشنهادی احمدی نژاد به برکنار شدهاند، که تحلیلگران آن را نشانه تشتت و شکاف در میان نیروهای اصولگرا ارزیابی کردهاند. البته در این اثنا به طرق مختلف اعتراضات مردمی ادامه داشته، و وضعیت در شهرهای بزرگ و بویژه تهران هنوز ناآرام است. رژیم با گسیل نیروهای امنیتی خود به خیابانها زندگی مدنی مردم را با میلیتاریسم عریان و خشنی آغشته است.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی و جامعه به کل وضعیت مبهم و ناروشنی را در مرحله فعلی از سر می گذرانند. مبهم و ناروشن بدین معنا که در هر دو زمینه، روندهای سیاسی علیرغم حدت و شدت خود هنوز افقهای حل خود را نگشودهاند، و وضعیت حالت برزخ آسائی به خود گرفته است. مردم و همه نیروهای سیاسی کشور از خود می پرسند که بالاخره وضع به کجا خواهد رفت؟ جامعه در کل و البته همراه خود جمهوری اسلامی را نیز از گذشته برکنده است، و بنابر منطق طبیعی تغییر و تحول، همه نقاط ایستا را نیز علیرغم جان سختی خود در مقابل گفتمان “تغییر، آری یا نه؟” قرار داده است.
در داخل و پیرامون حاکمیت با توجه به شکافهای ایجاد شده چند راه حل مطرح است: برد نهائی اصولگرایان و ایجاد حاکمیت بلامنازع آنان، صعود اصلاح طلبان به پست ریاست جمهوری و پس راندن اصولگرایان، ایجاد یک دولت ائتلافی از جناحهای مختلف و یا سرانجام این که حاکمیت نتواند به چنین تغییراتی نائل آید و بالاخره در اثر بحرانهای درونی خود و لزوم تغییر در کلیت جامعه، کل نظام از هم بپاشد و جامعه ایران وارد دوران نوینی از تحول سیاسی رادیکال شود، که البته با توجه به عدم حضور عامل ذهنی تحول یعنی نیروی سیاسی آلترناتیو، این مرحله می تواند بسیار پیچیده باشد.
تمام روند رویدادها چنین نشان می دهند که ظاهرا هیچکدام از جناحهای درون و پیرامون حاکمیت قادر به حذف همدیگر نیستند. جناح اصولگرا علیرغم در داشتن نیروهای امنیتی هنوز نمی تواند از آن در سطح وسیع و لازم استفاده کند، و روند حوادث هم نشان می دهند که مردمی نیز که بدانها رای دادهاند مردمی فعال برای دفاع از ریاست جمهوری منتخب خود نبوده و نیستند. اصلاح طلبان که این بار بخش بزرگی از جامعه را در کنار خود دیدند، علیرغم پشتوانه مردمی خود هنوز قادر به شکستن مقاومت اصولگرایان نیستند، زیرا که بر اهرمهای قدرت (چه مراکز سیاسی و آمر، و چه نیروهای امنیتی) اتوریته لازم را ندارند، و بنابراین شکاف درون حاکمیت در چنان سطحی نیست که وزنه ترازو را در سطح لازمی به نفع آنان سنگین کند. ظاهرا ایجاد دولت ائتلافی نیز امکان پذیر نیست، زیرا که همزیستی چندین ده ساله جناحها به جائی رسیده است که دیگر حفظ آن در فرم یک قوه مجریه واحد ممکن نیست. یعنی بودن دو جناح در دولت (قوه مجریه) امکان ناپذیر است. در واقع باید جناحی حضور دیگری را در دولت بپذیرد، و به عنوان اپوزیسیون، خود را برای دوره دیگری آماده کند، که این البته احتیاج به آن دارد که هر دو طرف بازی دمکراسی محدود انتخاباتی را میان خود بپذیرند؛ امری که جناح اصولگرا این بار به شدت آن را نقض کرده و زیر پا گذاشته است.
شاید عدم افق تئوریکی و عملی روشن برای این سه آلترناتیو باشد که وضعیت کنونی را در حالت میانگینی قرار داده است. شاید همین مسئله باشد که همگان را به نوعی به پیشه کردن سیاست انتظار و البته همراه با ارائه فعالیتهای خود واداشته است. شاید عدم آمادگی کامل جامعه ایران برای فرارفتن از دولت احمدی نژاد باشد که فشار از پائین را برای تحول لازم در بالا با مکث و یا عدم فشار لازم مواجه کرده باشد. اما در واقع چنین وضعیتی نمی تواند پایدار باشد. بحران در سیستم سیاسی کشور، بحرانی نیست که جامعه آن را برای همیشه برتابد. چنین امری بنابراین خود به خود جامعه را به بحرانهای آتی سوق خواهد داد. بحرانهائی که در کلیت خود زیاد پیش بینی پذیر نیستند، اما در همان حال می توانند برگهای جدیدی را از روند حوادث بگشایند.
اما اگر از بعد جناحهای درون و پیرامون رژیم به مسئله بنگریم، احتمالا همین امر موازنه نیرو در میان دو طرف در یکسره کردن روند تحولات باشد که رفسنجانی را به آن واداشته است که اخیرا در سخنان خود به نوعی به مدارای کلامی با خامنهای برخیزد، و اظهار امیدواری کند که وی برای حل وضعیت بحرانی کنونی اقدام کند، یعنی در واقع خامنهای با بازگشت به مقام رهبری خود (به عنوان فردی فراجناحی) و کاربرد عقلانیت ویژه دورانهای بحرانی، سنگ ایستای وضعیت کنونی را به غلطان وادارد، و حالت کیش بازی شطرنج کنونی را به حالت قبل برگرداند. اما با توجه به موضعگیریهای قبلی خامنهای آیا این امر امکان پذیر است؟ یا رفسنجانی با این سخنان خود می خواهد نشان دهد که اوست که نهایتا قدرت معنوی لازم را در تصویر راهکارهای آینده در اختیار دارد؟
لنین می گفت که یکی از شرایط انقلاب آن است که حاکمیت نتواند به مانند قبل به حاکمیت خود ادامه دهد، که یکی از نشانههای آن همانا عدم یکپارچگی و هماهنگی فکری و سیاسی حکومتگران و تعمیق آن می تواند باشد. جمهوری اسلامی تا حدود زیادی به چنین مرحلهای رسیده است. اما همگامی بخشی از آن یعنی اصلاح طلبان با بخش معینی از خواستههای مردم، به عنوان یکی از دلایل موجود هنوز ما را از خواست تحولاتی که منجر به تغییرات اساسی در جامعه گردد، دور نگه داشته است. جامعه ایران هنوز نمی تواند و یا نمی خواهد که امکانات حکومتی را برای تحولات رفرمیستی دور بزند. اما اگر امکان تحول رفرمیستی که هم اکنون به اوج حدت خود در تناقضات درون حکومتی رسیده است، نتواند به سرانجامی برسد، نتیجه چه خواهد شد؟ آیا جامعه ما قدم در راه آفرینش عوامل دیگر تحول خواهد گذاشت؟

تاریخ انتشار : ۷ مرداد, ۱۳۸۸ ۱:۱۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک