سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۲ آذر, ۱۴۰۴ ۱۴:۰۸

یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۸

از مصدق تا آلنده: چرا چپ «جنوب جهانی» نمی‌تواند مبارزه‌ی ضد‌امپریالیستی را نادیده بگیرد؟
تجربهٔ دولت‌هایی چون مصدق و آلنده، و نیز طیفی از اندیشه‌ها از فانون، سعید و امبمبه تا والرشتاین، فرانک، امین و سوئیزی، همگی بر یک واقعیت مشترک تأکید دارند: مبارزه...
۲ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
از وال‌استریت تا کویینز« Queens»، سیاست مردمی و درسی برای چپِ ایران؟
در سیاست آمریکا، کمتر سیاست‌مداری را می‌توان یافت که مسیرش نه از دانشگاه‌های نخبگان، بلکه از جلسات مستأجران و اعتصاب رانندگان آغاز شده باشد. زهران ممدانی یکی از معدود استثناهاست....
۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
چین کی فرو ‌می‌پاشد؟ بازسازی شناختی غرب در برابر چین: فراتر از توهم فروپاشی و سیاست تهدید
ترجمه و تلخیص از مجله جنوب جهانی: چالش واقعی در حفظ وضعیت موجود نیست؛ بلکه در پرورش انعطاف‌پذیری فکری است. وقتی سرعت تغییرات جهان از سرعت درک ما پیشی می‌گیرد،...
۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جنوب جهانی
نویسنده: جنوب جهانی
براه قله ها
به کریم صالح، عضوی از گروه پر توان “کیوان” از شهرستان نهاوند که یکی از رکورد داران و فاتحان ۳۱ قله مرتفع در ۳۱ استان کشور می باشد. در آن...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
مشکلات داغ ایران، کمبود آب حادتر می‌شود
برگردان از ا. م. شیری: استفادۀ بهینه از تجربۀ دیگران را به حاکمیت اسلامی اکیداً توصیه می‌‌کنم. بعنوان نمونه، «پروژۀ عظیم آبرسان قذافی»، «بر خشکسالی هم غلبه می‌کنیم» و «پلاتفروم...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: ا. م. شیری
نویسنده: برگردان: ا. م. شیری
نگاهی به قطعنامه 2803 شورای امنیت سازمان ملل در باره طرح ترامپ برای غزه
محسن نجات حسینی: در طرح ترامپ به کورسوئی از امید برای تشکیل دولتی فلسطینی‌ اشاره شده است آنهم پس از پافشاری چند کشور عضو اتحادیه اروپا و برای دلخوشی کشورهای...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
بومیان دیجیتال چه آینده‌ای برای ایران می‌خواهند؟
مریم فومنی: «برای من ایران ایدئال، جامعه‌ای است که در آن کسی به خاطر بر زبان راندن آنچه فکر می‌کند و به آن اعتقاد دارد، نمیرد. خنده‌دار است، اما واقعاً ایران...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مریم فومنی
نویسنده: مریم فومنی

جایی در اتاق کوچکم

به مناسب «هشتم مارس» و به خواهران و مادران در بندم

یادم هست کسی را که يکبار این کلمه را با شهامت گفته بود که «من زن هستم»، سالها نگاهاش میکردند، روزها کسی با او حرف نمیزد ولی هرچه فکر کردم دلیلش را نفهمیدم. یادم هست که چند دختربچه بودیم که همهی ما رؤیاهای مان را روی کاغذ مینوشتیم تا بزرگ که شدیم به آنها برسیم، ولی نمیگذاشتند نوشتههای ما ن را بخوانیم

آنها همه جا هستند، مردانی عبوس با گونههای آماسیده، دستانی زمخت و نگاههایی سمج . مادرم میگفت پیش از من هم آنها  را میدیده است . آنها همه جا هستند؛ روی چادرهایی که بوی ما را میدهد و با نفسهایشان ، دستهایمان را تبآلود میکنند. آنها همهجا هستند در اتاقهای خوابمان ، روی میزهای مطالعهمان، میان صفحاتی که در مانیتور کامپیوتر گشوده میشود و هربار که چشممان به یکی از آنها میافتد، در همان نگاه اول متوجه میشویم که دوست دارند همهی آنچه را که دوستشان داریم و متعلق به ماست از ما بگیرند .

سالهاست که بیوقفه تلاش میکنند تا دست بکشیم و آنها بتوانند راحت بخوابند، ولی ما دست نمیکشیم و درست وسط جملههایشان از قلم نمیافتیم . خیلی وقت است که میخواهند دور خانههایمان حصار بکشند و دستهایمان را بر روی درهای گلیشان ببندند. از باغچههای خانههای ما میترسند و میخواهند به زور هم که شده پردههای اتاقمان را بکشند.

ما در نگاه شان چشم میشویم و روی زمینهای خالی دست میکشیم. آنها همهجا بودهاند. حتی زمانی که من کودکی بودم، چشمهایشان را خوب به خاطر میآورم که مدام میخواستند گره روسریام را محکم تر کنند . نمیگذاشتند که راحت در حیاط مدرسه مان لی لی کنم و یک بار تا میآمدیم حرف بزنیم ما را کنار میزدند. آنها همه جا بودند و به ما گوشزد میکردند که ما زن هستیم! و من میدانستم که زن هستم و باید زن باشم و دوست داشتم که مثل همهی آنها نباشم و زنی باشم که از میانشان برخیزم و با صدایی رسا بگویم : «هستم».

یادم هست کسی را که یکبار این کلمه را با شهامت گفته بود که «من زن هستم»، سالها نگاهاش میکردند، روزها کسی با او حرف نمیزد ولی هرچه فکر کردم دلیلش را نفهمیدم. یادم هست که چند دختربچه بودیم که همهی ما رؤیاهای مان را روی کاغذ مینوشتیم تا بزرگ که شدیم به آنها برسیم، ولی نمیگذاشتند نوشتههای ما ن را بخوانیم .

خوب یادم هست که چقدر مادرم برای دیدن رؤیاهایم گریه میکرد ولی آنها نمیخواستند که هیچ کس رؤیاهای مان را ببیند و یا تعبیرش کند. آنها میگفتند که شما زن هستید و رؤیاهای تان را باید پنهان کنید. ما همیشه پنهان شده بودیم: میان کلمهها، میان آدمها، میان مکانها، همیشه جایی برای پنهان کردن ما وجود داشت. حالا که بزرگ شدهام و میتوانم رؤیاهایم را بلند، بلند از روی کاغذ بخوانم و وقت کم میآورم و باز هم آنها را میبینم . همهشان را دیگر خوب شناختهام انگار آنها هم با من بزرگ شدهاند. انگار هنوز مراقب من هستند و باید به خاطر بیاورم که هنوز فراموشم نکردهاند. و امروز هم آنها هستند. همانهایی که نگذاشتند در کوچههایمان لیلی بازی کنیم، همانها که دستمان را میگرفتند و به کنج خانه میبردند تا موهای بافته مان را هرچه زودتر قایم کنیم .

آنها را میبینم هنوز که با دها نهای باز آمدهاند. حرفی نمیزنند سالهاست که حرفی نمیزنند و فقط چشمهایشان را به بدنهایمان میدوزند، به دهانهایمان که مبادا حرفی بزنیم. حالا هم که بزرگ شدیم باز هستند، باز میخواهند پنهانمان کنند. این بار نمیگذارند که درخیابانها باشیم. آنها از آمدن ما به خیابانها میترسند و مدام با دستهایشان، انگار که میان یک بازی باشیم ما را هُل میدهند؛ بارها زمین خوردیم و بلند شدیم و باز میرویم در خیابانها که مثل روزهای کودکی لیلی بازی کنیم . آنها را خوب میشناسم همانهایی که آن طرف تر جلو پنجرهها ایستادهاند تا مبادا پردهی خانه مان به کناری رود .

خوب یادم هست که چقدراز خواهرانم را در اتاقهای تودرتو زندانی کردند، چه قدر از خواهرانم را دور از ما نگه داشتند بی آب و غذا. آنها همیشه از ما میترسیدند. خوب یادم هست که یک شب مادرم چقدرترسید. آنها گاه گاهی بدون اجازه به خانههایمان میآمدند. آنها نیمهشبها، در خوابها و کابوسهای مان بودند و مادرم مدام گریه میکرد و خواهرم وحشتزده از حضورشان ناخنهایش را میجوید. آنها هنوز هم هستند، و هرشب که میخوابیم بی اجازه به خوابهای مان میآیند تا رؤیاهای مان را هم با خود ببرند. آنها حتی نمیگذارند من ، مادرم، و خواهرانم خواب ببینیم، ولی ما عادت کردهایم که پنهانی خواب ببینیم و بعد، پنهانی از خواب های مان حرف بزنیم و هنوز من نشستهام با این که هر روز صبح و بعدازظهر گاه و بیگاه حضورشان را در کنارم حس می کنم و هنوز پشت پنجره نشستهام و من هنوز مینویسم. مادرم گفت بنویسم و اسمهایی را که میدانم بنویسم و حرفهای پنهانیام را بنویسم و فراموش نکنم آنها همیشه هستند و همیشه نخواستند که ما باشیم .

همیشه گرههای روسریهای مان را محکم کردهاند و همیشه جایی حذف مان کردهاند و ما باز سبز شدیم و از قلم نیفتادیم . حالا هم اینجا هستم گوشهای از اتاقم و عکسهای خواهرانم را می شمارم و نور اتاقم را بیشتر میکنم و باز به عکسها نگاه میکنم، همانهایی که آنها از ما ربودهاند، همانهایی که با چشمها و دستهایی بسته، با روسریهای گره کرده باز هم حرف میزنند و میتوانم از این فاصله ی دور ببینم شان که چقدربزرگ شدهاند، انگار هیچ وقت کودک نبودهاند. جای آنها خالی است و روی سلولها قد میکشند و من نور اتاقم را بیشتر میکنم، مادرم دیگر نمیترسد و پرده را میکشم انگار یادم رفته باشد که آنها بیرون پنجره منتظر ما ایستادهاند. نگاه میکنم از پنجره به بیرون میبینم که به پنجرهام سنگ میزنند و نمیشکند و من نمیشکنم و مینویسم شاید … این اتاق امنترین جای من و خواهرانم باشد حتی وقتی که آنها از بیرون همچنان به ما چشم دوخته اند.

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند, ۱۳۸۹ ۹:۴۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

از مصدق تا آلنده: چرا چپ «جنوب جهانی» نمی‌تواند مبارزه‌ی ضد‌امپریالیستی را نادیده بگیرد؟

از وال‌استریت تا کویینز« Queens»، سیاست مردمی و درسی برای چپِ ایران؟

چین کی فرو ‌می‌پاشد؟ بازسازی شناختی غرب در برابر چین: فراتر از توهم فروپاشی و سیاست تهدید

براه قله ها

مشکلات داغ ایران، کمبود آب حادتر می‌شود

نگاهی به قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل در باره طرح ترامپ برای غزه