کتاب با گفت وگوی زنده یاد پروانه اسکندری آغاز شده است. او در این گفت و گو تاکید کرده است که: «نخستین واکنش نسبت به مسئله حصر آزادی های زنان از سوی ما، حزب ملت ایران انجام شد. من مقاله ای نوشته ام بنام انقلاب را داغ ارتجاع نزنید. این مقاله باعث شد کار معلمی را که عاشقانه دوست داشتم از دست بدهم. ما واکنش نشان دادیم ولی کل جماعت سیاسی آنقدر سرگرم مسائل دیگر بودند که خطر را به معنای واقعی لمس نکردند».
شیرین عبادی حقوق دان و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ نیز در پاره ای از گفته های خود در باره فمنیسم اسلامی مطرح کرده است که «به چیزى به نام فمینیسم اسلامى شخصا اعتقاد ندارم. زیرا اگر منظور از فمینیسم اسلامى این است که چون زنهاى ما مسلمان هستند یک نوع خاصى از فمینیسم و برابرى براى خود مىشناسند که این هدفى است بیهوده، این حرفى است نابجا. زیرا که فردا هم که زنان بودایى مىگویند که چون ما بودایى هستیم ما فمینیسیم بودایى داریم ما جور دیگرى مىخواهیم زندگى کنیم یعنى چه؟ یعنى ما نسبیتهاى فرهنگى را در مفاهیم بینالمللى وارد کردیم که مىدانیم تا کجا مىتواند برود و خطرناک باشد.»
در این کتاب ۴ گفت وگوی با مهرانگیز کار، حقوق دان و پژوهشگر مسائل زنان ارائه شده است. او در این گفت و گو بر این عقیده است که «به علت بحران های سیاسی که در این سال ها وجود داشته زنان ایرانی بطور کلی امیدشان را از سازمان های سیاسی به مفهوم خاص کلمه از دست داده اند که بتوانند درباره حقوق آنها کار بکنند. یعنی دیگر حاضر نمی شوند زیر پرچم های سیاسی قرار بگیرند».
نیره توحیدی، پژوهشگر نیز تاکید کرده است که «باید مواظب باشیم تا از دین ستیزی بی حاصل و متداول در بین خیلی از فمینیست ها بخصوص در خارج از کشور، به تفریط شیفتگی و جذب و مستحیل شدن در گفتمان دینی نیافتیم».
شهرنوش پارسی پور، نویسنده معاصر و مشهور ایران نیز در پی تحلیلی در باره جایگاه زن در ایران گفته است «یکى از کارهایى که در دورهی پهلوى انجام گرفته، کشف حجاب رضاشاه در هفده دى ۱۳۱۴ است و من فکر مىکنم این انقلاب بزرگى در زندگى زن ایرانى بود. زن ایرانى حتى در دوره ساسانیان و قبل از آن نیز در حجاب بوده است. این واقعیت را شما در حجارىهاى دوره ساسانیان که هیچ نقشى از زن وجود نداشته، مىبینید. زن موجودى حذف شده بود. این رضاشاه است که این حجاب لعنتى، این پوشش احمقانه و کثیف را از سر زنان بر مىدارد و راه دانشگاه و ادارات را براى زنان باز مىکند و بیشتر از این هم نمىتوانست انجام دهد.»
منیره برادران که سال ها عمر خویش را در زندان های اسلامی سپری کرده است و در پی انتشار کتاب حقیقت ساده برنده جایزه کارل فون اوسیتسکی در آلمان شد گفته است «گذشته ما همیشه وجود دارد و زخم های ما شاید هیچ وقت فراموش نشود، اما مهم این است که این زخم ها دیگر تکرار نشود».
شهلا شرکت مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله زنان تاکید کرده است که «در مورد فمینیسم اسلامى خیلى نباید عجله کنیم براى اینکه برچسب درست کنیم؛ که حالا آیا امکان این است که بخواهیم فمینیسم در ایران را با اسلام آشتى بدهیم یا نه؟ از کدام فمینیسم حرف مىزنیم؟ از کدام اسلام و تفسیر از اسلام حرف مىزنیم؟ اینها همه مهم است. من ادعا نمىکنم که اصلا فمینیست اسلامى هستم. هنوز راجع به این قضیه باید فکر بشود و حرف زده بشود ولى مىتوانم بهطور جداگانه در مورد هرکدام از این ها بحث بکنم که فمینیسمى که زن غربى تجربهاش کرده و در واقع پروسهاش را طى کرده الزاما نمىتواند بهعنوان نسخهاى براى زنان ایران و یا در جاى دیگر دنیا پیچیده شود.»
جمیله کدیور نماینده سابق مجلس نیز در پاسخ به اینکه آیا حجاب باید اجباری باشد گفته است «بالاخره حجاب یک اصل اسلامى است و کشور ما هم بهعنوان یک کشور دینى و مردم ما بهعنوان یک مردم مسلمان این اصل را پذیرفتهاند. طبیعى است که یک اقلیتى هم ممکن است نسبت به این اصل پوشش مسئله داشته باشند و معترض باشند منتها خوب به دلیل اینکه اکثریت کشور مسلمان هستند و بالاخره قانون اساسى هم قانون اساسى اسلامى هست طبیعى است که اصول اسلامى هم در کشور حاکم باشد.»
مهشید امیرشاهی داستان نویس نامدار ایرانی مقیم فرانسه نیز در پاره ای از پاسخ های خود گفته است «من در قاب نمیگنجم. در قفس هم نمیگنجم. این «ایسم»ها برای من قاب و قفس است. من خودم را در چارچوبی که اسم فمینیسم دارد نمیبینم با اینکه تا بن استخوان به زنان فکر میکنم. با تمام احساسم به دیگر زنان نزدیکم، زیباترین و دقیقترین تصویرهایم در کتاب هایم از زنان است. دلیلش هم روشن است، چون من زن را میشناسم، حسش میکنم، ضعف هایش را، قدرت هایش را، زشتی هایش را و زیبایی هایش را میبینم، لمس میکنم. ولی من دلم نمیخواهد زن را بهتر از آنچه که هست و یا هوشمندتر از آنچه که هست عرضه کنم.»
شهرزاد مجاب استاد داشنگاه تورنتو بر این باور است که «من معتقدم و عمیقا هم معتقد هستم که احزاب چپ بسیار مردسالار هستند و نه تنها چپ ایران و نه تنها دوران معاصر، بلکه اساسا همین گونه بوده است و احزاب چپ دیگر کشورها هم همین طور. همه همین مسئله را دارند یعنى عدم درک صحیح از فمینیسم را دارند. من فکر میکنم که مردسالارى فقط یک طرز فکر نیست، یک نظام است، یک سیستم است، که در تمام ارگان زندگى از فکرى، سیاسى، ایدئولوژى و از نظر فرهنگى تمام روابط خانوادگى و روابط عمومى چه در خارج، در خانه و چه در محیط جامعه اینها رسوخ دارد، و ریشه عمیقى دارد. بنابراین من هیچ توهمى ندارم که احزاب چپ علیرغم اینکه معتقدم عدالت خواه ترین نیروى جامعه هستند اما در مورد مسئله زنان بسیار کوتاهى کرده اند و عمیقا ضدفمینیست و مردسالار باقى ماندند و ماندند.»
نیره توکلی، پژوهشگر و استاد دانشگاه گفته است «در ایران در سطح خانواده، وقتى که نگاه مىکنیم از تعداد زنان تحصیل کرده از تهران، دخترانى که به دانشگاه مىروند، از تعداد دخترانى که در اجتماع دیده مىشوند، دخترانى که در رشته هاى مختلف هنرى فعالیت مىکنند، زنانى که در مطبوعات فعالیت مىکنند مىتوانیم بفهمیم که این ها در واقع در سطح خانواده لااقل در سطح متوسط شهرى ایران چندان با مشکل مواجه نیستند. بنابراین ما با کشور مثلا افغانستان یا کشورهاى همسایه عربستان، عراق و مصر فرق داریم. یعنى زنان در حوزه خصوصى و در سطح فرهنگ خانواده آزادىهاى بسیار بیشترى دارند و تفاهم در سطح خانواده خیلى بالاتر است. در حوزه عمومى از طریق نهادهاى قانون و اجتماعى محدودیت هایى براى زنان وجود داشته که زنان از طریق همان فرهنگى که در سطح خانواده داشته، محدودیت هاى این حوزه را تا حدود زیادى خنثى مىکنند.»
شهلا اعزازی، استاد جامعه شناسی در ایران کفته است «در حال حاضر از کارهایى که در ایران در زمینه پیشگیرى خشونت انجام مىگیرد نمىتوانم رضایت داشته باشم، براى این که بسیار کم هستند.کارهایى که مىشود و زنانى که مورد خشونت قرار مىگیرند زیادند منتها شروع، خود قدم خوبى است. البته قبل از اینکه شروع به کار بکنند باید مشخص شود که صدمات ناشى از خشونت چیست؟ تا ندانند که خشونت خانوادگى چه معضلات عظیمى را بوجود مىآورد تمام اقدامات پیشگیرى روى سطح باقى مىماند.»
نوشین احمدی خراسانی داستان نویس، روزنامه نگار، پژوهشگر و فعال جنبش مستقل زنان در گفت وگویی مفصل مطرح کرده است که «نظام حقوقى ما نظامى است بهشدت قیمسالار. مرد در این نظام همهکاره و قیم زن است. نمود این قیمومیت در جاى جاى قانون وجود دارد. اما وضعیت اجتماعى زنان یا بهتر بگویم روند حرکت اجتماعى زنان در ایران امروز با این قوانین به شدت در تضاد قرار گرفته است. تعداد زنان تحصیلکرده به شدت رو به افزایش است. در زمینههاى ادبى و هنرى زنان بسیارى فعالیت مىکنند، تعداد پرشمار دختران جوان روزنامهنگار در روزنامهها مطلب مىنویسند، زنان بسیارى به کار نقاشى و هنرهاى تجسمى مشغول هستند، تئاتر اجرا مىکنند، مىنوازند و حتا در خفا مىخوانند و یاد قمر را زنده مىکنند و در واقع نقش خود را بر تاریک این هستى مىگذارند و گاهى بهتر از همتایان مردشان. اما از سویى در جامعه با هزار گیر و بند مواجه هستند.»
در کتاب زنان ایران؛ چراغی در دست، چراغی در راه گفت وگوهایی از:
پروانه اسکندری (فروهر)،شیرین عبادی، شش گفت وگو، مهرانگیز کار، چهار گفت وگو، نیره توحیدی، شهرنوش پارسی پور، سیمین بهبهانی، سه گفت وگو، منیره برادران، ژانت آفاری، فردوس(فاطمه تاجدینی، حمیلا نیسگیللی، شهلا لاهیجی، دو گفت وگو، شهلا شرکت، جمیله کدیور، گلناز امین، شهین نوایی ، مهشید امیرشاهی
شهره آغداشلو، شهرزاد مجاب، نیره توکلی، شهلا اعزازی، نوشین احمدی خراسان