برای هر دو گریستم،
برای تو،
و خودم
ستارههای اشکم را
در آسمانت فوت میکنی
در دنیای تو
رهایی نور،
در دنیای من
بازی سایهها
در جایی
من و تو تمام میشویم
زیباترین شعر جهان
لال میشود
در جایی
تو شروع میشوی
نجوای زندگی را
فریاد میکنی
در هزار جا
من به پایان میرسم
میسوزم
میشوم ستارهای خاموش
که در آسمانت دود میشود
* پرنیا عبّاسی یکی از جانباختگان بیگناه تجاوز اسراییل به خاک میهنمان است. او که به همراه خانوادهاش در مجتمع ارکیدهٔ خیابان ستارخان در تهران زندگی میکرد، در جوانی و پیش از آن که شکوفهٔ جانش بشکفد، قربانی توحّش جنایتکاران حاکم بر اسراییل شد. بامداد جمعه که جان باخت، ده روز دیگر مانده بود تا ۲۴ ساله شود.
پرنیا فارغالتحصیل مترجمی زبان دانشگاه بینالمللی قزوین و آموزگار زبان انگلیسی بود، مانند پدرش که آموزگار بازنشستهٔ آموزش و پرورش بود. او کارمند بانک ملّی نیز بود، همانند مادرش، معصومهٔ شهریاری که کارمند بازنشستهٔ بانک ملّی بود. پرنیا به تازگی در آزمون کارشناسی ارشد رشتهٔ مدیریت پذیرفته شده بود، اما از ادامهٔ تحصیل بازماند، چون در این صورت امکان ادامهٔ کار خود را از دست میداد.
هدف از حملهٔ اسراییل به مجتمع محلّ سکونت پرنیا و خانوادهاش، کشتن جنایتکارانهٔ فریدون عبّاسی، متخصص و دانشمند انرژی هستهای و استاد دانشگاه شهید بهشتی بود. علیرغم تشابه نام خانوادگی، فریدون عبّاسی، پدر پرنیا نبود. پدر پرنیا، پرویز عباسی نام داشت.
پس از فروریختن کامل ساختمان در اثر حملهٔ اسراییل، اول کالبد بیجان پرنیا را از زیر آوار خانهشان بیرون کشیدند و بعد برادرش، پرهام را؛ دانشآموز نوجوانی را که متولّد سال ۱۳۸۸ بود. همهٔ اعضای خانوادهٔ پرنیا در جریان این حملهٔ زبونانه جان باختند.
پرنیا، شاعر نیز بود. آثاری از او در مجلّهٔ «وزن دنیا» انتشار یافته بود. بر پایهٔ اطلاع این مجلّه، او همچنین در میزگردی با عنوان «تحلیل جهان شعری شاعران متولّد دهه ۸۰» نیز شرکت کرده بود.