پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۶

پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۶

وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!
و اینک در گامی تازه و بزرگ به‌عقب، او بیش از پیش از نظریه اخلاق گفتمانی خویش عدول کرده و بقولی یک باردیگر علیه خود ونظریه‌اش، در صحنه سیاسی‌ ظاهر...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان
چند روزی است که صدها هزار نفر در ترکیه علیه زندانی شدن اکرم امام اوغلو شهردار استانبول و رقیب انتخاباتی رجب طیب اردوغان, تظاهرات کرده اند. اکنون حزب اپوزیسیون از...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
راه برون رفت از بن بست کنونی
 عوامل متعدد به هم پیوسته ای برای وضع اسفبار کنونی وجود دارد اما برنامه هسته ای نظام نقش کانونی در بین عوامل مختلف را ایفا میکند. برنامه هسته ای موجبات فقر...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
با ماهیان قرمز
داور دلشوره های من ابر است، قضاوت میکند، مانع میشود، که من از خانه بیرون بیایم، در خانه می مانم، با ماهیان قرمز، که از سفره هفت سین مانده اند
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: احمد رضا احمدی
نویسنده: احمد رضا احمدی
جنایتی دیگر از سوی اشغالگران؛ حمله و بازداشت کارگردان فلسطینی برنده اسکار!
«سرزمینی دیگر نیست» فقط یک فیلم نیست؛ بلکه روایت رنج سرزمینی است که بارها اشغال شده اما هرگز تسلیم نشده است. این مستند، با ثبت لحظات تخریب روستاهای فلسطینی، آوارگی...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
احتمال جنگ زیاد است، ولی روزنه صلح بسته نشده است!
همه شواهد و قراین، برغم تمایل آشکار بخشی از حاکمیت و اغلب مردم برای مذاکره با آمریکا، نشان می‌دهد چنانچه دولت ترامپ همچنان بر پیشنهادات ... تأکید داشته باشد، پاسخ...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه خرداد، هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده: گروه خرداد، هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
گذشته حاضر: یادداشت هایی از زندگی یک آهنگساز
گستره‌ی بلند زندگیِ من به چهار دوره‌ی مجزا تقسیم می‌شود. اولین دوره‌ی آن کودکی و نوجوانی در سرزمین مادری‌ام، ایران، بود... دومین دوره‌ی زندگی‌ام با مهاجرت به آمریکا در سال...
۵ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هرمز فرهت
نویسنده: هرمز فرهت

سکوت نشانه چیست؟

خطاب به اساتید علوم ارتباطات روزگار غریبی است. می گویند آدم ها را در موقعیت های دشوار بهتر می توان شناخت. آری درست می گویند. این نکته را وقتی بهتر می توان فهمید که موقعیت ها پی در پی هم می آیند و می روند و مدعیان خاموشند. روی سخنم (بخوانید انتقادم) در این نوشته مدرسین حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری هستند

روزگار غریبی است. می گویند آدم ها را در موقعیت های دشوار بهتر می توان شناخت. آری درست می گویند. این نکته را وقتی بهتر می توان فهمید که موقعیت ها پی در پی هم می آیند و می روند و مدعیان خاموشند. روی سخنم (بخوانید انتقادم) در این نوشته مدرسین حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری هستند. همان جمع محدود برج عاج نشین که دور خودشان تار تنیده اند و در محافل خصوصی شان خود را پدر و مادر ارتباطات و روزنامه نگاری این مملکت نام می نهند و بر مبنای همین نامگذاری ها برای خودشان دفتر و دستک به پا کرده اند. با شما هستم که چهار سال از عمرم را سر کلاسهاتان آمدم و رفتم اما روزنامه نگاری را از شما نیاموختم، چرا که هر روزنامه ای را باز کردم نامی از شما و نوشته ای از شما در آن نبود. سنگ روزنامه نگاری سایبر را به سینه می زنید اما در صفحات مجازی هم که به دنبالتان می گردم به جز چند سایت و وبلاگ سرد و اخته و بی روح که در پی حفظ موقعیت دست ساز خود هستند چیزی نمی بینم. شما که مدعی روزنامه نگاری علمی هستید شما که پشت سر هم کتاب می نویسید و ترجمه می کنید ـ و خدا را صد هزار مرتبه شکر ـ امکان انتشار آن را هم دارید، پس چرا همان نوشته های علمی تان را به متن جامعه نمی آورید؟ مگر ذات روزنامه نگاری همین نیست. پس چرا دنیا را هم که آب ببرد هیچ واکنشی را از سوی شما برنمی انگیزد؟ نه اینگونه نیست! جسارت می کنم و این حرف را می زنم من که روزنامه نگاری را در میان مردم و از کسانی آموختم که تا به یاد دارم یا در زندان بوده اند(همان مواقعی که شما تحصیلات خود را تکمیل و فوق لیسانس و دکترا، ضمیمه فیش حقوقی تان می کردید) یا مجبور شده اند از وطن خود بروند و در غربت بنویسند، استادان عزیز دکتر شکرخواه ، دکتر محکی ، دکتر توکلی ،پروفسور معتمد نژاد و…به همه شما می گویم؛ نه باور کنید اینگونه نیست که آدم روزنامه نگار باشد و دغدغه مسائل اجتماعی را هم داشته باشد، اما در شرایطی که شهرش و کشورش در آستانه بحران قرار می گیرد پرده ها را بکشد و برای خودش روزمرگی کند، صبح به صبح کیفش را بردارد و در دفتر کارش حاضر شود و در آرامش چای بنوشد و یا دست بالا نیم نگاه تمسخر آمیزی به حیاط دانشگاه بیاندازد و تجمع دانشجویان برای اظهار نظر در مورد انتخابات (که از قضا مسئله ای بسیار مهم و خبرساز هم هست) را با پوزخندی همراهی کند. در همین جریان انتخابات اخیر بسیاری از روزنامه نگاران دستگیر شده و در زندان اند؛ دریغ از یک خط و خبر که از آنها حمایت کرده باشید و حرفی زده باشید. ناگفته نماند در کنار شما هم هستند اساتیدی که نه مانند شما مناصب دولتی دارند که پشتشان به آن قرص باشد و نه اینکه در هر وقت و بی وقتی برایشان مراسم می گیرند و هورا می کشند، اما حضورشان و قلم شان در همین روزهای پر مخاطره دل ما را گرم کرد. محمد آقازاده را می گویم همان که می توانم استاد خطابش کنم چون هر وقت حرفی زد چیزی به من آموخت و آن نتیجه سالها تلاشش بود نتیجه منفعل نبودنش بود. مسعود بهنود را می گویم که هر روز و هر لحظه از آن سر دنیا چشمش به خیابان های ایران بود و با هر گلوله ای که شلیک می شد او هم دست به قلم می برد و خیلی های دیگر که نمی گذارند انفعال فضای مطبوعات ایران را بگیرد. شما فقط خوب حرف می زنید، اما ایران به این حرف ها نیازی ندارد؛ نشان داد که ندارد. همین مردم، همین ها که جلوی گلوله و زیر ضرب نیروهای امنیتی دوربین از دست شان نیفتاد و به حق وظیفه روزنامه نگاری شهروندی را انجام دادند به همه فهماندند که گوششان از این حرف های مفت پر است. از کنج خانه هایتان بیرون بیایید نگاه کنید واقعیت ها را. حداقل جرات کنید و از دولت برآمده تان دفاع کنید. این هم البته بار اولی نیست که این بی واکنشی را از سوی شما می بینم. هزاران اتفاق ریز و درشت در این سالها افتاد و شما سکوت کردید. از هجدهم تیر هفتاد و هشت تا همین کشتارهای امروز نشستید ببینید چه می شود دیدید چه شد؟ زنان و مردان اند که در خیابان ها می میرند، حتما که خبر دارید؟! اما سکوت زجر آور شما چه معنایی می تواند داشته باشد. اینها که می گویم تف سربالاست چرا که همیشه شما را بزرگ خودم پنداشته ام و سعی کرده ام تصوری غیر از این که امروز دارم را داشته باشم اما دیگر نمی توانم به خودم دروغ بگویم. استادان گرامی این را بدانید از زبان من که به اندازه خودم وقایع جامعه ام را می بینم و به اندازه خودم حرفم را می زنم؛ وصی روزنامه نگاری ایران شما نیستید، پدر و مادر روزنامه نگاری ایران زن و مردی هستند که به جرم نوشتن عقاید و نظریاتشان در گوشه زندان اوین انتظار تولد فرزندشان را می کشند. مسعود باستانی و مهسا امر آبادی را می گویم. وکیل و وصی ژورنالیسمی که شما داعیه اش را دارید آنانی هستند که مجبورند به خاطر گذران زندگی خود از این روزنامه به آن روزنامه در به در باشند و هرگز معنای امنیت شغلی را درک نکنند و با هزار اسم مستعار و دوز و کلک حرفشان را به مردم بزنند. اما می زنند؛ این را تعداد روزنامه های توقیف شده و زندان های انباشته از روزنامه نگاران می گوید نه سایت و وبلاگ های شما که یا مدت هاست به روز نشده یا اگر هم شده اند چیزی را می گویند که نگفتنش صد بار بهتر است.
اگر به اسامی فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران دستگیر شده در همین چند هفته اخیر نگاهی بیاندازید متوجه می شوید که بیراه نمی گویم؛ مهندس بهزاد نبوی، فیض الله عرب سرخی، محمد جواد امام، شهاب پور قاسمی، مجید نیری، صادق نوروزی، امیر حسین مهدوی (از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، محمد عطریانفر، هدایت الله آقایی و جهان بخش خانجانی (از حزب کارگزاران سازندگی)، محمدعلی ابطحی (عضو مجمع روحانیون مبارز)، عبدالفتاح سلطانی (عضو کانون مدافعان حقوق بشر)، محمدرضا جلایی پور (سخنگوی کمپین موج سوم حمایت از خاتمی و موسوی)، بهزاد باشو (روزنامه نگار و کاریکاتوریست مطبوعات)، احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی (سازمان دانش آموختگان دفتر تحکیم)، سعید لیلاز (روزنامه نگار)، سمیه توحیدلو (فعال جامعه مجازی)، محمد قوچانی (سردبیر روزنامه اعتماد ملی)، محمد توسلی، عماد بهاور، محسن حکیمی و علوی (نهضت آزادی ایران)، ژیلا بنی یعقوب (روزنامه نگار)، بهمن احمدی امویی (روزنامه نگار)، کیوان صمیمی (روزنامه نگار)، عبدالرضا تاجیک (روزنامه نگار)، مهسا امرآبادی و مسعود باستانی (روزنامه نگار)، مصطفی قوانلو قاجار ،کامبیز نوروزی (دبیرکمیته حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران) عیسی سحر خیز ، محمد علی داد خواه (وکیل دادگستری)، ملیحه دادخواه، سارا صباغیان، بهاره دولو ، امیر رئیسیان، هامون شیرازی و بسیاری دیگر از اهالی مطبوعات و رسانه.
این یک نمونه کوچک آن است. حالا متوجه می شوید که اگر از شما انتظار دارم در این شرایط حضور داشته باشید و قلم خود را به سوی ظلم نشانه بگیرید انتظار بیجایی نیست وظیفه شماست که شاگردتان آن را از شما می خواهد. اگر هم توان رویارویی در این عرصه را ندارید تو را به خدا مفهوم روزنامه نگاری را خدشه دار نکنید و ادعای آن را نداشته باشید. ما هم قول می دهیم باورمان شود (هر چند تلخ و گزنده است)، که این دانشگاه هایی که یک پول سیاه نمی ارزند روزنامه نگار تربیت نمی کنند بلکه فقط گواهینامه پایان دوره تحصیلی می دهند. کلام آخر اینکه وقتی با مردم نباشید در یاد و خاطر آنها هم نمی مانید و فردای آزادی شان جایی را در روزنامه های آزادشان به شما نخواهند داد.

تاریخ انتشار : ۱۹ تیر, ۱۳۸۸ ۱۱:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!

درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان

راه برون رفت از بن بست کنونی

با ماهیان قرمز

جنایتی دیگر از سوی اشغالگران؛ حمله و بازداشت کارگردان فلسطینی برنده اسکار!

احتمال جنگ زیاد است، ولی روزنه صلح بسته نشده است!