شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۱۵

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۱۵

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

لذت لمس بی نهایت

اما غایت گرای سوم، او در مقابل چیزی قرار دارد کە یک شکل و یک هیئت نیست، یک بار برای همیشە تعریف نشدە و "بودن" ش از جنس "شدن" است،... و همچنین "شدن" ش ازجنس "بودن". او در مقابل غایتی قرار دارد کە خودش هم بخشی از آن است، بنابراین او بنوعی خودش است در برابر خودش. شاید بگویند این همان اگوئیسم هست همان خود خواستگی و خودپرستی، اما نە نمی توان چنین گفت زیرا کە "او" دیگر "او" ی جمعیست،... از جنس همگان. از جنس بشر.


مذهبی نیستم، اما غبطە می خورم بە بت پرستهائی کە در هیئت بت مقدس مورد نیاز و نظرشان، از طریق یک تماس و لمس مادی و ماتریالی، بە لذت لمس بی نهایت بە عینە می رسند. بی نهایتی گاە زیر عنوان “خدا”، گاە “خدا گونە” و گاە شاید تنها پیکری محلی و کاملا محصور در لوکال (و نە ضرورتا جهان شمول).

می اندیشم کە بت پرستان قبل از محمد چقدر خوشبخت تر بودند، آنگاە کە می توانستند بە درون کعبە راە یابند، بت های مورد نظر خود را لمس کنند و با آنان در یک تماس کاملا مادی قرار بگیرند. و می اندیشم یگانە پرستهای کنونی کە از دیدار درون کعبە محروم شدەاند چقدر غمگین و مایوسند،… یگانە پرستهائی کە تنها بە دور خدای خود می چرخند، و در اندیشە دیدن درون کعبە، تنها بە آن دنیا می اندیشند و بس، البتە اگر در آن دنیای دیگر مورد نظر خود امکان حضور مستقیم در بارگاە خدای خود را داشتە باشند،… کە البتە ندارند و نخواهند داشت! بە روایت خودشان.

بیشتر آدمها در زندگی خود بە غایتی نیاز دارند، این غایت بنوعی هدف از زیستن را در ابعاد کلان خود شرح می دهد. چنانکە نویسندە رمان “گل رز نیمە شب” لوسیندا رایلی Lucinda Riley از زبان یکی از قهرمانانش )زنی صد سالە خطاب بە جوانی) می گوید “زندگی چیزی بیشتر از شغل و ثروت است.” و این غایت همان چیز پیرزن است،… البتە شاید و بە تعبیری.

چنانکە از جملات ذکر شدە بالا بر می آید تا حال می توان از دو غایت گفت: یکی غایتی مادی و ملموس و دیگری غایتی غیر ملموس. و هستند چە انسانهای بیشماری کە خود را در این دو غایت باز نمی یابند. اما آنان را غایتی دیگر باید. و آن غایت هم شاید چیزی باشد از جنس هر دو، یعنی هم ملموس و هم ناملموس، و در این مطلب منظور غایتی بە اسم “انسان” یا هیومانیسم و انسانگرائی.

اما چرا چنین غایتی هم ملموس است و هم ناملموس؟ جواب سادە است، زیرا کە اولا هر غایتی در خود نوعی از ناملموس بودن را دارد، حتی اگر آن را هم لمس کنید، بنابراین بگذارید بت پرستان را تنها غایت پرستان ماتریالیست فرض نکنیم. و دوما اینکە انسان علیرغم ملموس بودنش همچون جسمی مادی، اما در اندیشە و احساس و جهان درونی و رویاهایش، در پتانسیل “بودن” ش چیزی ست از جنس غیر ملموس، مانند خدا. و بە همین دلیل است کە می تواند مفهمومی بە اسم “خدا” بسازد. و نیز انسان بە عنوانی وجودی میان ملموس و غیر ملموس، موجودی کە هر روز ابعاد بیشتری از غیرملموس خود را ملموس می کند و ملموس خود را غیر ملموس.

یک غایت گرای بت پرست در جلو چشمان خود چیزی دارد کە برای همیشە همان شکل است، همان هیئت و همان “بودن”. یک غایت گرای یگانە پرست ایدەآلیست هم چیزی دارد از جنس یک شکل و یک هیئت و یک “بودن”، اما در گزارەای غیر مادی. بنابراین هر دوی اینها با موجوداتی برای همیشە تعریف شدە روبرو هستند و شاید برای همین هم هست کە علیرغم هر پیشامد و تصوری نسبت بە غایت گرای نوع سوم از اضطراب کمتری برخوردارند.

اما غایت گرای سوم، او در مقابل چیزی قرار دارد کە یک شکل و یک هیئت نیست، یک بار برای همیشە تعریف نشدە و “بودن” ش از جنس “شدن” است،… و همچنین “شدن” ش ازجنس “بودن”. او در مقابل غایتی قرار دارد کە خودش هم بخشی از آن است، بنابراین او بنوعی خودش است در برابر خودش. شاید بگویند این همان اگوئیسم هست همان خود خواستگی و خودپرستی، اما نە نمی توان چنین گفت زیرا کە “او” دیگر “او” ی جمعیست،… از جنس همگان. از جنس بشر.

من این غایت را اگر بشود اسمش را غایت بە همان مفهوم دو غایت اولیە گذاشت (کە من در آن شک دارم)، انتخاب کردەام و می کنم زیرا کە غبطە می خورم بە بت پرستها و یگانە پرستها! غبطەای توام با پرسش کە چرا آنها سادەترین راهها را برگزیدەاند. آیا بهتر نیست آن چیزکک قهرمان رمان “گل رز نیمە شب” را هم بە حساب آورد و زندگی را هم آن چیزکک و هم شغل و ثروت و امکانات مادی بحساب آورد و دانست؟ آیا این غایت من نیست کە هر دوی این نگاە را با خود دارد؟

البتە من می دانم کە خدای من بسیاری از اوقات زندگی اش را زشت است، می کشد، طماع است، فراموش می کند و بیرحم است، اما مگر غایتهای دیگران هم چنین نیستند؟ آیا آنها هم نکشتەاند و دستور قتل ندادەاند؟ آیا آنان هم فراموش نمی کنند سخنان اولیە خلقت را؟ اما غایت من بر خلاف آن غایتهای غیبی و چوبی و سنگی، گوش دارد و دهان، می شنود و سخن می گوید و برای همین من می دانم در کجا ایستادەام،… اگر چە این ایستادن گاها زشت است بسیار زشت.

من هیچوقت بر خلاف غایت گرای نوع اول بە نهایت لذت لمس بی نهایت نمی رسم، اما بر خلاف غایت گرای نوع دوم، غایت خود را بنوعی  لمس می کنم! آری من در وسط ایستادەم، هم لمس می کنم و هم نە. ایستادنی در میانە و برای همیشە. چیزی در دیالکتیک پروسە.

من خود خدایم، خود امتم و خود کتاب مقدس. خدائی از همە جنس کە آرزوی خدا شدن در قامت انسانی دارد یا آرزوی انسان شدن در قامت خدا،… و یا شاید هیچ کدام اینها، زیرا کە می داند خدا بودن تنها مفهومی مجرد و روئیائیست و بس، و این را کافی کە این مفهوم را تنها بە عنوان تجرید در مغز داشتە باشد برای بهتر شدن،… و شاید رویای بهتر شدن. 

زیرنوشت:

ـ لوسیندا رایلی متولد ١٩٧١ یک نویسندە زن ایرلندیست کە رمانهای تاریخی می نویسد.

تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت, ۱۳۹۳ ۱:۰۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک