یک ماه از آغاز حبس ۸ ساله سعید متین پور در زندان اوین می گذرد. او بعد از آزادی از ۹ ماه زندان انفرادی که توام با فشارهای جسمی و روحی شدید بود، تحت درمان قرار داشت و به همسرش در گفت و گو با روز تاکید می کند که وضع جسمی او خوب نیست.
متین پور از ناحیه کمر و استخوان پا به شدت آسیب دیده بود و برای درمان جلسات منظم فیزیوتراپی را می گذراند. در مدت بازداشت موقت او مبتلا به عفونت ریه شده بود که به موقع و در زندان مورد مدوا قرار نگرفته بود و این بیماری علاوه بر بیماری دستگاه گوارش در مدت آزادی او را آزار می داد.
این فعال حقوق بشر به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد و به مدت ۱ سال با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی خارج از زندان بود. این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تائید شد و شعبه اجرای احکام دادگاه انقلاب نیز آن را یک ماه پیش به اجرا درآورد. وکیل او پیش از این محمد علی دادخواه بود که او نیز اکنون در بند است و در حال حاضر هوشنگ پوربابایی وکالت او را به عهده گرفته است.
متین پور فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران است و مقالات بسیاری از او در زمینه حقوق اقلیتهای قومی و ادبیات در نشریات کشور منشر شده است.
عطیه طاهری همسر وی روز شنبه ۱۷ مرداد بعد از ملاقات وضعیت جسمی و روحی او را به مراتب بدتر از دفعات قبل اعلام می کند. حین انجام این گفت و گو متین پور از زندان با همسرش تماس گرفت و بخشی از صحبتهای وی در انتهای این مصاحبه آمده است.
با توجه به بیماریهایی که سعید قبل از اجرا حکم به آنها مبتلا بوده، آیا در زندان تحت درمان قرار گرفته است؟
نخیر. به جز بیماریهای قبلی او، هربار که با او حرف می زنم مشکل جدیدی پیدا کرده است. فقط یک ماه از حبس ۸ ساله اش را گذرانده، ولی تا به حال دوبار گلویش چرک کرده است. محیط زندان به قدری آلوده است که در زندان به دلیل واگیر بیماری عفونی روده به زندانیان قرص داده اند.
یعنی تا به حال به بهداری زندان مراجعه نکرده است؟
بخشی از درمان او اصلا در زندان قابل انجام نیست. او نیاز به استراحت و فیزیوتراپی دارد. از طرفی سعید گاهی سرگیجه های طولانی داشت. این سرگیجها مدام شدت گرفته است. چند روز قبل از اجرای حکم در خیابان از روی دوچرخه اش افتاده بود. ما هنوز دلیل این بیماری را نمی دانیم و سعید را بیش از هر چیز این موضوع اذیت می کند. از او بارها خواستم به بهداری زندان مراجعه کند، اما سعید می گوید هر کسی به بهداری می رود تا چند روز از رفتار پزشکان عصبی است. گویا بدون معاینه و تنها برمبنای سئوال و جوابهایی که می کنند دارو می دهند. کار بهداری را در زندان یکی از زندانیان انجام می دهد که همراه خود چند کیسه قرص دارد که به زندانیان و بر اساس بیماری که خودش تشخیص می دهد، دارو می دهد. البته این فرد پزشک نیست ولی به هر حال زندانیان بیشتر از بهداری به این شخص امید دارند.
وضعیت روحی او چطور است؟
سعید بازجوییهای خیلی سختی را از سرگذرانده و حالا مجبور نیست فشار بازجوییها و دادگاه ها را تحمل کند. اما سعید با اینکه روحیه آرام و صبوری دارد، به شدت از طرف زندانیان تحت فشار است. برعکس احترامی که زندانیان دیگر حتی محبوسین جرائم خطرناک برای زندانیان سیاسی قائلند، زندانیان مالی به شدت با زندانیان سیاسی ایجاد تنش می کنند. اتهام سعید سیاسی است و نباید در میان زندانیان عادی باشد.
آیا برای مرخصی درمانی یا انتقال او از بند اقدامی کرده اید؟
وکیل سعید آقای دادخواه بودند که همزمان با اجرای حکم سعید ایشان هم دستگیر شدند. هفته گذشته برادر سعید آقای پوربابایی را به عنوان وکیل انتخاب کردند تا از طریق وی بتوانیم این مسیر را طی کنیم. من شاغل هستم و پدر و مادر پیر سعید هم در این گرما تحمل مسافرت و دوندگی در تهران را ندارند. امیدواریم تلاشهای آقای پوربابایی نتیجه دهد تا بتوانیم برای درمان مدتی مرخصی بگیریم. ولی درباره انتقال سعید نمی خواهیم اقدامی انجام دهیم. ما حاضریم سختی راه را هر هفته تحمل کنیم ولی سعید به زندان زنجان منتقل نشود. با این همه نظارت دولتی و… وضع زندان اوین این است که آدم سالم هم در عرض چند ماه مریض می شود، خدا می داند در زندانهای دیگر چه می گذرد.
آیا سعید در زمانی که با وثیقه آزاد بود هم فعالیتی داشت؟
سعید با وجود آن وثیقه سنگین که برای تهیه آن به هر دری زدیم، واقعا هیچ فعالیتی نمی کرد. ضمن اینکه حتی اگر می خواست فعالیتی کند، فشار زندگی و وضع جسمی و روحی اش اجازه این کار را به او نمی داد. سهم او به عنوان یک شهروند تحصیل کرده در این مملکت شد یک سوپر مارکت کوچک اجاره ای که با برادرش آن را می چرخاند. سعید را قبل از بازداشت از استانداری زنجان اخراج کردند و مدتها بیکار بود. با این وضع اجرای احکام احضاریه فرستاد و وقتی سعید به قاضی صلواتی زنگ زد، او گفت که لازم نیست به شعبه اجرای احکام برود، ولی باید به ملاقات ایشان برود. تصور ما این بود که با توجه به اینکه سعید فعالیتی نداشته نمی خواهند فعلا حکم را اجرا کنند. آقای صلواتی هم تلویحا همین را گفتند. ولی به هر حال سعید راهی زندان شد.
بعد از اجرای حکم سعید این خبر منتشر شد که برادر شما رئوف و آقایان احمد مدادی و رضا عباسی از دوستان سعید را نیز به دلیل اقدام به برگزاری دعای کمیل در خانه و برای آزادی سعید بازداشت کردند. این خبرها صحت داشت؟
بله. در خانه مادر من و سعید دو برنامه دعا و ملاقات دوستان با خانواده تدارک دیده بودند و به فامیل و دوستان هم خبر داده بودیم. از صبح هر دو خانواده را تهدید کردند، محوطه خیابان تحت کنترل پلیس بود و در ساعات نزدیک به مراسم کل خیابان را پلیس بسته بود و مانع حضور مردم شدند. بعد هم این افرادی را که نام بردید بازداشت کردند. البته همگی آزاد شده اند ولی این اتفاق افتاد.
احتمال دارد این مصاحبه را مقامات زندان یا قاضی پرونده او بخوانند. اگر بخواهید با آنها حرفی بزنید چه می گویید؟
این پرونده به نظرم وجاهت قانونی ندارد. سعید جرمی نداشت. اگر جرمی داشت لازم نبود ۹ ماه تحت بازجویی باشد. اگر مستنداتی وجود داشت باید همان ابتدا مستندات ارائه می شد و سعید هم برمبنای آنها محاکمه می شد و نه بر مبنای اعترافاتی که تحت فشار بودند. پرونده ای که سعید به خاطر آن ۸سال حبس زندان گرفت ۱۱ متهم دیگر داشت. متهمین ردیف اول و دوم و بقیه متهمان حکم تبرئه یا تعلیق گرفته اند. پرونده مربوط به سفری به ترکیه بود که اساسا سعید به آن سفر نرفت. آیا اینها برای قاضی کافی نبود تا او را از اتهام سنگین ارتباط با بیگانه تبرئه کنند.
در حین گفت و گو با عطیه طاهری همسر وی نیز از زندان با او تماس گرفت و این امکان به وجود آمد که گفت و گوی کوتاهی با او داشته باشم. ادامه این متن گفت و گو با سعید متین پور است.
در حال حاضر بندی که در آن هستید چه شرایطی دارد؟
من اندرزگاه ۷ هستم که اولین ویژگی اش این است که خیلی شلوغ است و هر روز هم شلوغ تر می شود. اتاق ما برای ۱۶نفر تخت دارد ولی در حال حاضر ۲۵-۳۰ نفر در اتاق هستند. جز تختهای سه طبقه ای که در این اتاق کوچک است، زندانیان کف اتاق و نمازخانه و حتی در راهروها می خوابند. با این جمعیت می توانید وضعیت بهداشتی و صدا و مشکلات دیگر را حدس بزنید.
آیا بازداشت شده ها در وقایع اخیر پس از انتخابات باعث شلوغی بیش از حد زندان شده اند؟
در بندی که ما هستیم زندانی سیاسی و این دسته از زندانیان نیستند. با بازداشت آنها جمعیتی از بندهای دیگر به اینجا منتقل می شوند.
معمولا بند مالی وضعیت بهتری نسبت به بندهای دیگر دارد. چرا برای تو این موضوع مشکل ساز شده است؟
این زندانیان به دلیل اینکه معمولا وضع مالی شان خوب است/ یا بوده، شان خاصی بین زندانیان داشته اند. ضمن اینکه حتی اگر به دلیل یک پرونده کلاهبرداری میلیاردی هم در زندان باشند، خود را مجرم نمی دانند. به همین دلیل زندانیان سیاسی را به چشم رقیبی برای این شان می دانند و فکر می کنند زندانی سیاسی این جایگاه را از آنها می گیرد. برای همین رقابت کودکانه ای شکل می گیرد که در آن آنها می خواهند ثابت کنند، که بی گناه تر و محق تر از تو هستند.
امکان خرید از فروشگاه زندان را دارید؟
بله دارم. ولی هر چیزی می خرم باید همانجا هم بخورم. به خاطر تراکم جمعیت جایی برای نگهداری مواد غذایی نیست.
جز وضعیت جسمی و این شرایط روزمره مشکل دیگر بند را چه می دانی؟
مشکلی که فکر می کنم در همه بندهای زندان باشد، اعتیاد است. ظاهرا این معضل باید در بند مالی کمتر از بندهای دیگر باشد. اما الان در اتاق ما ۵نفر اعتیاد دارند و یک نفر هم گاهی مصرف می کند. کراک و شیشه بسیار زیاد است.
آیا درباره وضعیت جسمی ات با قاضی صحبت کرده ای؟
بله. من برای پرونده دیگری از زندان به دادگاه رفتم. چند روز بود دچار سرگیجه و درد استخوان بودم. آقای صلواتی جای دیگری کار داشتند ولی برای این پرونده آمدند شعبه. خب وضع عمومی من هم اصلا خوب نبود و نمی توانستم سرپا بیاستم. با هم در این باره صحبت کردیم و از نوع برخورد ایشان امیدوارم با مرخصی موافقت کنند.