شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۸

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۸

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

گــلایــه

چنین شد که فرامرز و منصور را که زمانی از دانشجویان فعال بودند، گزمگان زمام خــرد کشان کشان به میدان تیر بردند. سروها را که از خون دل برآمده بودند گردن زدند و فریادی برنخاست. دانشجویان را از پنجره پرتاب کردند. بندیان را دسته دسته در شکافهای کوهها راندند و کوه را منفجر کردند. عقربههای ساعت مچی، بعلت این که پیچ کوک آن کشیده شده بود، نشان میداد که ساعت ۴ صبح از حرکت باز ایستاده است

نامهٔ دوستی از ونکور باعث شد تا این چند سطر را که مدتها بود بر دلم سنگینی میکرد بنویسم. دوستی پرسیده بود که تصنیف “ایران ای سرای امید” یا “ایرانی” را چه کسی خوانده است. کلیپی که ارسال شده بود برای من آشنا نبود، ولی فیلم و فضا نشان از همان سالها داشت. اجرای ارسالی آن دوست را نمیشناسم ولی با اجرای اصلی آن بخوبی آشنا هستم و سالهاست که در ساعتهای دلتنگی در زیر این آسمان کدر و تاریک کشوری که من در آن زندهمانی میکنم به آن گوش میدهم. شاید از بد حادثه بود که این پرسش همزمان با ۱۶ آذر مطرح شد و یا شاید فشار دُمل چرکینی است که در دخمهٔ تنگ سینه قلبم را میفشارد تا شاید راهی به بیرون بگشاید. هرچه بود و هست نیروی محرکهٔ به حرکت در آوردن قلم شد.

تصنیف “ایرانی” یا “سپیده” اجرائی از گروه شیدا است. آهنگساز و سرپرست گروه محمدرضا لطفی و خواننده محمدرضا شجریان است که در سال ۱۳۵۸ اجرا شد. این تصنیف که در پنج قطعه (بشارت، ساز و آواز، تصنیف ایرانی، ساز و آواز و تصنیف سپیده) در دستگاه ماهور تنظیم شده که در آن شجریان با صدای گرم خود اشعاری از ه.ا.سایه و یا هوشنگ ابتهاج را (درجائی نامی از جواد آذر برده شده است) میخواند. تار لطفی و پشنگ کامکار سنتور مجید درخشان تارباس بیژن کامکار رباب هادی منتظری کمانچه و ارژنگ کامکار با تنبک گروه را همراهی میکنند.

زخمهٔ جانگداز تار لطفی که گویا از انجام ظلمانی این بشارت آگاه است، از همان ابتدا که صدای گرم و رسای شجریان در گامهای بلند و کوتاه ماهور چون چاوشان به نسل آینده بشارت میدهد:

زمانه قرعهٔ نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود بکام شما

چون نیشتری بردل مینشیند. چاوشی شجریان خبر از زمانهای نو میدهد که در هوایش نفسها پُر آتشاند و خوش است. و این گرما و خوشبوئی ماحصل سوختن عود جان ماست که مشام شما را پر کرده است. خود بشارت دهنده نیز سرخوش است و حیران:

در این هوا چه نفسها پُر آتش است و خوش است!
که بوی عود دل ماست در مشام شما

حال که چنین است پس بیاد داشته باشید، نسلی که زمانه قرعهٔ نو بنام شما زده است، خام شما از آتش دل ما پخته شد. این سرخوشی و شادکامیتان حاصل رنج و حرمان ماست. این صبح دلچسب و روشنائی مطبوع آن که بربام شما پرتو افکنده فروغ گوهری از گنجخانهٔ دل و شب ماست.

فروغ گوهری از گنجخانهٔ شب ماست
چراغ صبح که برمیدمد ز بام شما

ما بودیم که چون عود هستی مان آرام آرام سوخت تا زمان بدست شما زمام مراد را بسپارد. چنین حکمی قطعی و به صداقت کردار آئینه است. چرا که زمام و رهبری شما نیز در دست خــرد است و شام شما نقش طلعت خورشید یافته است.

بنابراین ای ایرانی بسرکن خواب مستی و بساط خودپرستی را برهم زن، تو که تیر شب به خونت درکشیده، چه از پا درنشستی! امید چه داری از این شبی که سپیده را در خون کشیده! چشم جهان بسوی توست. تیر برکش آذرفشان این نغمهٔ خوش را که سر دادهای به تُندر بدل کن و کار خورشید خاوری بکن. سیاهی را به درکن و پرچم روشنائی برافروز تا جهانی را از تباهی وارهانی.

زمان بدست شما میدهد زمام مراد
از آنکه هست بدست خرد زمام شما
زصدق آئینه کردار صبح خیزان بود
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما
ایرانی بسرکن خواب مستی
برهم زن بساط خود پرستی
که چشم جهانی بسوی تو باشد،
چه از پا نشستی!

از دورن سیاهی برون تاز
پرچم روشنائی برافراز
تا جهانی از تباهی وارهانیم.

و وقتی چنین کردی و جهانی را از تباهی وارهاندی و توانستی که به زیر ران طرب زین کنی اسب مراد تا ستاره را چون سمند زمین رام کنی در آنصورت:

به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پرنوش باد جام شما

تصنیف ایرانی:
ایران ای سرای امید، بربامت سپیده دمید
بنگر کز این شب گلگون خورشیدی خجسته دمید.
اگرچه دلها خون بودند، شکوه شادی افزودند.
ستارهٔ ما در خون است، که دست دشمن در خون است.

و چنین شد که فرامرز و منصور را که زمانی از دانشجویان فعال بودند، گزمگان زمام خــرد کشان کشان به میدان تیر بردند. سروها را که از خون دل برآمده بودند گردن زدند و فریادی برنخاست. دانشجویان را از پنجره پرتاب کردند. بندیان را دسته دسته در شکافهای کوهها راندند و کوه را منفجر کردند. عقربههای ساعت مچی، بعلت این که پیچ کوک آن کشیده شده بود، نشان میداد که ساعت ۴ صبح از حرکت باز ایستاده است.

در جائی خواندم نسلی را که قرار بود زمانه قرعهٔ نو به نامشان بزند، با پای برهنه و چشم بند در تاریکی مطلق به صف میکردند تا به سلاخخانه ببرند. کامیونهای مملو از جسد را به بیابانهای اطراف راندند تا توسط زندانیان دیگر جسدهای دوستانشان را کشان کشان به گودالها پرتاب کنند. اجسادی که شاید هنوز گرم بودند. بعد هم دیدیم که چگونه دختران که قرار بود تا از درون سیاهی برون تازند تا پرچم روشنائی را برافراشته و جهانی را از تباهی وارهانند، تن و بدن نوشکفتهٔ خود را به آغوش لاشههای فربه از پول نفت در آنسوی آب میاندازند تا شاید شکم خود و بستگانشان را سیر کنند. زمام مراد کودکان خیابانی، لشکر بیکاران و فحشاء و معتادین شد و فروغ گوهر گنجخانهٔ شبما خودکشی پدران و کارگران از درد سرشکستگی و فقر شد.

دریغ و حسرت که سرای امید سروستان شد و بانگ مرغی برخاست. آه ای سرای امید چه غریبانه سلاخی شدیم! نکتهها رفت و شکایت کس نکرد.

تاریخ انتشار : ۲۴ آذر, ۱۳۸۷ ۰:۵۲ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک