شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۴

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۴

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

گفتگو با دکتر زهتاب – شکست معنوى و سیاسى حکومتگران شکنجه هاى جنسى، اعترافات اجبارى

ایرانیان اكنون بیش از هرزمان دیگر باورمندى خودرا به حقوقبشر، نفى خشونت درهمه اشكال آن، بیان مىدارند. این دست آورد بزرگى است.این نهال را باید پاس داشت و پرورش داد تا در اندیشه و رفتار اجتماعى جامعهى ایرانى نهادینه شود

شهرام فرزانهفر farzanehfar@gmail.com

قطعنامه ۴۶/۳۹ مجمع عمومى سازمان ملل متحد

ماده اول ۱ـ از نظر این کنوانسیون (پیمان نامه) واژهى “شکنجه” به هر رفتارى اطلاق مىشود که عامداً بوسیله یک مأمور رسمى، یا به تحریک و رضاى صریح یا ضمنى او و یا بوسیله هر فرد دیگر که در موضع یک مقام رسمى عمل مىکند، به قصد کسب اطلاع و اعتراف از فرد مورد عذاب و یا شخص ثالث، اِعمال و باعث درد و صدمه شدید بدنى و روانى او مىشود. همچنین شکنجه بمعناى هر عملى است براى کیفردادن شخص نسبت به جرمى که مرتکب و یا مظنون به ارتکاب آن شده است و نیز بمعناى اِعمال تهدید و فشار بر فرد مزبور یا شخص ثالث و یا هر عملى است که مبتنى بر انواع تبعیض بوده باشد.

این تعریف از شکنجه، درد یا صدمهاى را که منتج از کیفرهاى قانونى و برآمده از ذات این کیفرها است شامل نمىشود:

۲ـ این ماده هیچیک از اسناد بینالمللى و یا قوانین در سطح ملى را که مقررات وسیعترى را در بر مىگیرند و یا مىتوانند بگیرند، نقض نمىکند.

منبع: “کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهاى بیرحمانه، غیرانسانى یا اهانتآمیز سازمانمللمتحد” دسامبر ۱۰، ۱۹۸۴

اخبار تکاندهندهى شکنجهها و تجاوزاتجنسى نسبت به بازداشت شدگان، وجدانِعمومىِایرانیان و باورمندان حقوقبشر در جهان را بشدت آزرده، موجى از خشم و نفرت و تأثر برانگیخته و به یکى از چالشهاى بزرگ بین مردم و حاکمیت جمهورى اسلامى در ایران بدل شده است.

شکنجهدیدگان از دردهاى عمیقِ جسمى و روانى بخود مىپیچند، نزدیکان آنها مبهوت از این همه بىرحمى حکومتگران، و مردم ایران همدرد آنها و منزجر از آمرین و مجریان این اعمالِ غیرانسانى در جستجوى راهى براى تأمین حقوقشهروندى هستند.

از آنجا که سرکوبِ خشن حرکاتِ اعتراضىِ مردم با بکارگیرى انواع شکنجهها و پلیدترین نوع آنها یعنى شکنجههاى جنسى، نه یک فرد را بلکه کلیت معترضان بالفعل و بالقوه را دربر مىگیرد، لذا آسیبهاىروانى منتج از آن نیز گستردهی جامعه را دربر مىگیرد.

در این باره با دکتر حسن زهتاب روانپزشک و فعالِسیاسى که اکنون پزشک ارشد بخش آسیبهاىروانى در یکى از بیمارستانهاى سوئد مىباشد، به گفتگو نشستیم. هدف از این گفتگو، تأملى بر آسیبشناسى ضرباتروانى، بررسى جنبههائى از چرائى بکارگیرى خشونتِعریان توسط حاکمان و روشهاى التیام رنج و درد قربانیان است.

– آقاى دکتر زهتاب، اگر ممکن است پیش از هرچیز دربارهى آسیبشناسى ضرباتِروانى توضیح دهید.

یکى از شناختهشدهترین آسیبهاى ناشى از ضرباتِ شدیدروانى (Posttraumatic Stress Disorder PTSD) نامیده مىشود که دهههاست در آسیب دیدگان جنک و سوانح طبیعى مورد بررسى و درمانگرى است.

مشاهدات و مطالعات انجام شده در دو دهه اخیر نشان داده است که آسیبهاى روانى- فیزیکى در اثر شکنجه و از آن میان تجاوزجنسى از شدیدترین و عمیقترین آسیبها در نوع خود است.

نشانههاى آسیبهاى روانى نزد این دسته از قربانیان به سه گروه تقسیم مىشوند.

۱- به یاد آمدن صحنههاى دردناک: آسیبدیده بطور مکرر وقایع دردناکى را که بر او گذشته، در خواب و بیدارى، بیاد مىآورد. گاهاً صحنهها بقدرى واقعى هستند که قربانى زمان و مکان را از دست مىدهد و در فضائى بین واقعیت و توهمات نوسان مىکند.

۲ -اجتناب از قرارگرفتن در شرایط و افکارى که یادآور صحنههاى دردناک باشد: دیدن صحنههاى مشابه، حتا شنیدن اصوات و بویژه حس بویائى خاطرات آن موقعیتهاى زجرآور را زنده مىکند، لذا آسیبدیده تلاش مىکند از مواجهشدن با موقعیتها و افکارى که یادآور آن موقعیتهاى دردناک باشد، پرهیز کند. این امر گاهى منجر به درخود رفتن روانى و اجتناب قربانى از تماس با پیرامون خود مىشود.

۳- برانگیختگى و اظطراب شدید: آسیبروانى موجب هراس شدید، بىقرارى، افسردگى، فراموشى، دلهره و توهمات مىشود که مىتواند براى مدتى موجب اختلال در سیستم روانى آسیبدیده گردد.

باید توجه داشت که ظرفیت دفاعى بدن، آسیبدیدگان روانى درمقابل بیمارىهاى جسمى مانند؛ بیمارىهاى عفونى، بیمارىهاى قلبى و مانند آن نیز کاهش مىیابد. قربانیان بمراتب بیش از افراد غیرآسیبدیده در خطر ابتلا به بیمارىهاى جسمى هستند.

قربانیان شکنجههاى جنسى و قربانیان اعترافات اجبارى، علاوه برآسیبهاى پیشگفته از مشکلات دیگرى نیز رنج مىبرند. این گروه از قربانیان، دچار احساس شرمندگى و گناه، احساس بىارزشبودن، تهىبودن، نپذیرفتهشدن در جامعه و ناامیدى مىشوند. عامل اخیر که ریشه در فرهنگ و ارزشگذارىهاى اجتماعى دارد، از عوامل جدى بازدارنده در برداشتن گامهاى بعدى در تخفیف و درمان آسیبهاىروانى است.

– شکنجهگران از این اعمال خود چه اهدافى را دنبال مىکنند؟ آیا این رفتار تنها به دلیل تسویهحسابسیاسى با دگراندیشان یا رقباى سیاسى، ترس و وحشت ایجاد کردن در میان مخالفان است یا بدلیل ترس و بیمارى شکنجهگران است؟

– شکنجه معمولاً براى دو منظور استفاده مىشود.

۱. جهت کسب اطلاعات

در چنین مواردى هدف اصلى شکنجهگران تخلیهاطلاعاتى قربانى است. در رژیم شاه شکنجهگران اساس کار خود را بر تخلیه اطلاعاتى زندانیان قرار مىدادند و در این راه تعداد زیادى از شکنجه شدگان کشته شده یا دچارعوارض ناگوار جسمى و روانى ناشى از شکنجه مىشدند.

۲. درهمشکستن قربانى و یاران وى

آمرین و عاملین شکنجههاى اخیر در ایران عمدتاً هدف دوم را دنبال کردهاند، از جمله براى:

– ایجاد شوک و وحشت در جامعه

– درهمشکستن قربانى و حلقهى نزدیکان وى

– شستشوىمغزى و دراختیار درآوردن قربانیان و در صورت عدم موفقیت، تلاش براى محوسیاسى و حتا محوفیزیکى آنها.

– سرکوبگران بر بستر برخى باورهاى دیرپاى در جامعه، که بار گناه و شرمندگى را بردوش قربانیان تجاوزات جنسى و اعترافات اجبارى مىانداختهاند، قصد دارند قربانیان را در جامعه منزوى کنند.

– از اهداف دیگر آمران شکنجههاى جنسى برانگیختن احساسات و سوقدادن حرکات مسالمتجویانهى مردم به عکسالعملهاى خشونتگراست، تا بدین بهانه بکاربردن خشونت و سرکوب را توجیه کنند.

این نوع شکنجه قرابت دارد با تجاوزات و کشتارى که براى پاکسازىهاى قومى و گروههاى اجتماعى بکار مىرود.

نمونهى این رفتار ازجمله در جنگ بالکان (یوگسلاوى سابق) نسبت به گروههاى مخالف مشاهده گردیده است. جنایات و تجاوزاتى که در دادگاههاى بینالمللى به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده است.

– براى التیام بخشیدن و درمان قربانیان شکنجه، چه روشهایى وجود دارد و نقش جامعه، و افراد در این مورد چیست و چگونه باید در این باره عمل کرد؟

عکسالعمل به ضربات روانى و همچنین دورههاى التیام یابى در افراد مختلف یکسان نیست.

هر شخص با توجه به مجموعهى عوامل فردى، خانوادگى و اجتماعى داراى ظرفیتهاى معینى است. هر فرد به میزان معینى مىتواند در مقابل شکنجههاى جسمى و روانى مقاومت کند.

نکتهى قابل تأکید آن است که، این تجاوزاتجنسى پیش از همه، اهدافسیاسى را دنبال مىکند نه ارضاع جنسى را، لذا در اینجا توجه به عوامل اجتماعى-سیاسى از اهمیت بسزائى برخوردار است.

۱. عوامل اجتماعى

یکى از اهداف شکنجهگران منزوى کردن قربانیان در جامعه است. در گذشتهاى نه چندان دور، افرادى که مورد تجاوز قرار گرفته و کسانى که در اثر شکنجه به اعتراف وادار شدهاند، نهتنهاموردحمایت جامعه قرار نمىگرفتند، بلکه تعدادبسیارى مورد بىمهرى، سرزنش و حتا انزوا نیز قرار داشتهاند. شکنجهگران روى اینگونه قضاوتها در جامعه حساب باز مىکنند.

برخورد منفى با آسیبدیدگانجنسى در جوامعى مانند ایران، بر بستر مجموعهاى از باورهاى مذهبى و مفاهیم دیگر فرهنگى که غیرت و شرف را با مسائل جنسى منطبق مىکرده است، شدت بیشترى داشته است. اکنون شاهد صحنههائى هستیم که نشان از دگرگونى در نوع نگرش وعملکرد مردم ایران دارد.

کشور ما خیزشى را تجربه میکند که مهر و نشان نسلى جدید را با درجه بالاى بلوغ فکرى و سیاسى برخود دارد.

مردمى که دادگاههاى تفتیشِعقاید جمهورىاسلامى، وادارکردن متهمان به اعترافاتِاجبارى را به تمسخر گرفته و فریاد برمىآورند “من هم اعتراف مىکنم که…” و شکنجهدیدگان جنسى که با بیان آنچه بر آنها رفته است، تمامى دستگاه حاکم را در پیشگاه مردم ایران و جهان به محکمه کشیدهاند. اینها نشان از ارزیابی غلط شکنجهگران، از رسیدن به اهدافیست که دنبال میکنند.

۲. انگیزه و امید

بههرمیزان انگیزه، آرمانخواهى، باورمندى وامیدوارى فرد آسیبدیده به راهى که در آن ارتباط مورد آزار قرار گرفته است بیشتر باشد و تقویت شود، زمینهى مساعدترى براى التیام آسیبهایش وجود خواهد داشت.

علاوه بر باورمندىهاى فردى، ابراز همدردى با آسیبدیده که نشانگر درک موقعیت و شرایط وى باشد، مىتواند تحمل آسیبهاى روانى را نزد قربانى افزایش دهد.

بخاطر داریم آنهنگام را که زندانیان سیاسى زمان شاه پس ازسالها زندان، با داغ شکنجهها بر تن و روان، با خیزش عظیم مردم در سال ۱۳۵۷ از زندان رهائى یافتند. استقبال پرشور و آغوش پرمهر مردم و قدردانى از آن مبارزان، التیامبخش آسیبهائى شد که بر آنها وارد آمده بود.

۳. مراجعه به متخصصین درمانى

درمان آسیبدیدگان معمولاً با ترکیبى از روشهاى داروئى و غیرداروئى همراه است. تماس با درمانگر آسیبهاى روانى در بسیارى از موارد به التیام و درمان، کمک شایانى مىکند.

در برخى از موارد، فرد آسیبدیده آمادگى و یا تمایل به تماسگیرى با درمانگران را ندارد. در چنین مواقعى نباید به آسیبدیده اجبار کرد، بلکه مناسب است که یکى از نزدیکترین افراد که مورد اعتماد فرد آسیبدیده باشد با وى در تماس نزدیک قرار گیرد و از سوى دیگر خود از راهنمائى یک مشاور و متخصص بهره گیرد.

– در جامعه ایران با درنظرداشتن مجموعهى زمینههاى فرهنگى، شرایط سیاسى و امکانات موجود، تا چه اندازه به آسیبدیدگىهاى روانى توجه مىشود؟

– اقدام شجاعانه و مسئولانهى مهدى کروبى در برملا کردن شکنجهها و تجاوزات سیستماتیک جنسى موجب شد تا درد و رنج عمیق قربانیان در سطح ملى و بینالمللى پژواکى عظیم بیابد.

بغض نهفته در سینههاى ایرانیان ترکید، میلیونها ایرانى همراه با قربانیان و خانوادههاى آنها دردمند شدند، دچار کابوس گشتند، گریستند و از خشم و نفرت به حاکمان انباشته شدند.

خشم، نفرت و تأثر همراه با دهها خاطره از ضربات روانى که طى سالهاى متمادى بر ایرانیان گذشت، دوباره جان گرفت. چهرههاى معصوم نداها، سهرابها، ترانهها، محسنها و… یادآور هزاران قربانى بىنام و نشان یا نامآشنائى شد که طى سالهاى متمادى پرپر شدند. یادآور سالها تحقیر و سرکوب ایرانیان توسط حکومتگرانى شد که ابتدائىترین حقوق انسانى را لگدمال قدرت طلبى، جهل و خرافهپرستى خود کردهاند.

اکنون فریاد مظلومانهى هزاران قربانى که طى سالهاى گذشته گوش شنوائى نیافته بود، بربستر زمینه مساعد اجتماعى پژواکى درخور یافت. برملا شدن جنایاتى که نه تنها رسوائى حکومتگران و سردمداران جمهورى اسلامى را درپى داشت، بلکه امکانى فراهم آورد تا جامعه ایرانى نیز در اعماق خود به کنکاش بنشیند.

این همه نشان از تغییر در فرهنگسیاسى و روانشناسى اجتماعى جامعهى ایرانى دارد. اکنون مردم با آسیبدیدگان ابراز همدردى دارند، آنها را قربانى مىدانند و حکومتگران را محکوم میکنند. این بلوغ اجتماعى غرورانگیز نیاز به حراست و تعمیق هرچه بیشتر دارد.

– شرمسارى از آن کیست؟ قربانى یا شکنجهگر؟

– همانگونه که پیشتر گفته شد، رابطهاى مستقیم بین احساس شرمسارى قربانیان شکنجههاى جنسى و قضاوتهاى جامعه وجود دارد.

قربانى احساس شرمسارى مىکند زیرا براین باوراست که جامعه، مورد تجاوز قرار گرفتن و یا تن دادن به اعترافات اجبارى را موجبى براى شرمسارى قربانى مىداند. اینگونه باورهاى جان سخت با ترفندها و فشارهاىروانى شکنجهگران تشدید مىیابد هنگامیکه شکنجهگران به قربانیان مىگویند: “بلائى سرت مىآوریم که تا عمر دارى نتوانى سرت را بلند کنى” و یا “کارى مىکنیم که به مرگ تدریجى دچار شوى و یا خودت را بکشى” و…

اکثر قربانیان تجاوز دچار بحران درونى مىشوند. حتا آنهائى که ظرفیت بالاى تجزیه و تحلیل مسائل را دارند، به لحاظ احساسى دچار التهاب شدیدى مىشوند که براى غلبه برآن احتیاج به حمایتهاى عاطفى و درمانى دارند.

مبارزه در عرصههاى مختلف جریان دارد. یک عرصهى بسیارمهم، نشان دادنِ شکستِمعنوى، اخلاقى و سیاسىِ جنایتکاران حاکم است. قربانیان شکنجه با برملا کردن آنچه بر آنها رفته است ،نقشى جدى دراین مبارزه بعهده گرفتند.

جرأت و شهامت قربانیان و بستگان آنها، نیازمند حمایت عاطفى، معنوى و عملى جامعه است تا در یک کنش و واکنش بر قدرت تأثیر و نفوذ خود بیفزاید. پىگیرى این تجاوزات در ایران و مجامع بینالمللى براى به مجازات رساندن آمرین و عاملین آن اهمیت بسزائى دارد. نهاد روحانیت نیز در بوته آزمایش قرارگرفته است.اگر در این لحظات حساس که مردم در خیابانها کشته مىشوند، مورد شکنجه، تحقیرو تجاوزات جنسى قرار مىگیرند، نهاد روحانیت به حمایت ازآسیبدیدگان نشتابد وبه احقاق حقوق آنها یارى نرساند، مطمئناً جایگاه خود را بعنوان تکیهگاه معنوى باورمندان دینى متزلزل خواهد یافت.

– آیا بکار بردن خشونت، برپائى دادگاهها بدون حق دفاع، اجبار به اعتراف و مجازات متهمان جایز است؟ اساساً چه تفاوتى بین شکنجهگران و شکنجهشدگان پیش و پس از انقلاب وجود دارد؟

– در نگاه اول بنظر مىرسد پاسخ روشن است. جامعهى ایرانى نزدیک به ۳ ماه است اعمال حکومتگران ایران را بشدت محکوم کرده و با برپائى تظاهرات و بسیارى از ابتکارات دیگر خواهان رعایت حقوقبشر در ایران شده است.

نکتهى قالب تأمل این است که آیا همین خواستهها و حقوق را براى جنایتکاران هم قائلیم؟ یعنى ما معتقدیم جنایتکارانى مانند مرتضوىها که دستشان تا آرنج درخون مردم فرو رفته، مىباید با حق وکیل و با حق دفاع از خود محاکمه شوند؟

پاسخ به این سئوال نگرش ما را به امر دمکراسى و حقوقبشر محک مىزند.

در انقلاب ۵۷، زمانیکه نصیرى رئیس ساواک، مسئول شکنجهها و کشتار مبارزان و مخالفان رژیم شاه، بدون داشتن حق وکیل و دفاع از خود با حکم دادگاه انقلاب تیرباران شد، اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران ابراز شعف کردند.

آن روز با تأیید این روش، دمکراسى و حقوقبشر زیر پا نهاده شد و پایههاى جنایات امروز هموار گردید.

باید اینرا در ذهن خود حک کنیم: حقوقبشر و اصول دمکراسى را پاس داریم و آن را به زمان، مکان، شرایط و افراد مربوط نکنیم.

ایرانیان اکنون بیش از هرزمان دیگر باورمندى خودرا به حقوقبشر، نفى خشونت درهمه اشکال آن، بیان مىدارند. این دست آورد بزرگى است.این نهال را باید پاس داشت و پرورش داد تا در اندیشه و رفتار اجتماعى جامعهى ایرانى نهادینه شود.

– در خاتمه شما بعنوان یک روانپزشک و یک فعال سیاسى جه رهنمودى براى مقابله با اعمال شکنجه و عواقب ناشى از این عمل دارید؟

در نگاهى کلى میتوان گفت که در مقابله با شکنجه ۲ پارامتر نقش جدى دارند.

۱- رشد آگاهى اجتماعى که شکنجه و نقض حقوق بشر را برنتابد

۲- برقرارى دمکراسى و ایجاد مکانیسمهاى کنترل قدرت

نشانههاى روشنى دیده میشود که رشد آگاهى اجتماعى در ایران، خواست آزادى و حقوقشهروندى را از مرحلهى گفتمانى به مرحله کردارى وارد کرده است، لذا آنچه را آرزو مىکردیم، یعنى همنوائى ایرانیان براى دفاع از حقوق خود، وارد مرحله عملى مىشود.

بر بستر چنین تحولاتى است که پتانسیل بالاى مشارکت را، نه تنها براى پسراندن استبداد، بلکه در وجه ایجابى آن، یعنى برقرارى دمکراسى را مشاهده مىکنیم. این امر براى جامعهى ایرانى، بیش از پیش روشن شده است که در نبود دمکراسى همواره خطر استبداد و شکنجه وجود دارد.

امروز مردم ایران رأى خود، مشارکت در سرنوشت کشور را مىخواهند و براى بدست آوردن این پایهاىترین حق خود هزینههاى گزافى مىپردازند.

در مرحله کنونى براى موفقیت در راه محو شکنجه و التیام آسیبهاى روانى ناشى از آن مىتوان از جمله به راهکارهاى زیر اشاره کرد:

* برملا کردن هرچه بیشتر جنایات حکومتگران در عرصه ملى و بینالمللى وجلب حمایت براى رعایت حقوقبشر در ایران

* حمایت همه جانبه از قربانیان شکنجهها و اعترافات اجبارى

* همبستگى با خانوادههاى قربانیان

* تلاش براى تقویت همبستگى ملى در مخالفت با شکنجه و براى رعایت حقوق بشر

* هرچه رساتر کردن فریاد مردم ایران براى دادخواهى در عرصه ملى و بینالمللى درمحکومیت متخلفان و به مجازات رساندن آنها.

توجه داریم که هرموفقیتى براى جنبش اعتراض هم یک پیروزىسیاسى براى مبارزه در راه دمکراسى و هم التیامبخش آسیبهاىروانى در بعد اجتماعى و فردى است.

با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید

تاریخ انتشار : ۲۷ شهریور, ۱۳۸۸ ۹:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک