یک هفته دیگر به سالروز تولد آلبرت شوایتزر، پزشک نیکوکار، فیلسوف، نویسنده، موسیقی دان، و خداشناس فرانسوی ولی آلمانی تبار و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۵۳ مانده است. بخشی از رسانه های غرب در کنار اشاره به زندگی انسانی وی، از او انتقاد می کنند که چرا آنزمان وی درمقابل سیاست استالینیستی کشورهای بلوک شرق موضع نگرفت، و حتا اجازه داد که در بعضی از آن کشورها یک تمبر پستی همراه تصویرش را چاپ کرده، و بجریان بیندازند. در دهه ۶۰ قرن گذشته نیز بعضی از رسانه های کشورهای پیمان ناتو، کوششهای صلح خواهانه و ضد اتمی آلبرت شوایتزر را به سبب نزدیکی او به کشورهای کمونیستی معرفی نمودند، در صورتیکه او یک نیکوکار و هومانیست مسیحی جهانوطن بود. آلبرت شوایتزر را امروزه بعضی از مورخین، مهمترین اخلاقگرای پروتستان قرن ۲۰ می دانند. دلیل اعطای جایزه صلح نوبل آنزمان به وی، فعالیتهای ضد استثماری و ضد استعماری و کوشش برای تفاهم میان خلقها اعلان شد. او را می توان پایه گذار مدرن کمک توسعه اقتصادی به کشورهای جهان سوم نیز دانست.
بنیاد افکار و اعمال نیکوکارانه او روی اخلاق مسیحی بنا شده بود. او بیشترعملگرا بود تا نظرگرا. وی نظرات تئوریک و شناختش را درعمل پیاده نمود. او می گفت که اخلاق محبت و عشق به انسان را باید از مسیح آموخت، احترام به زندگی یعنی عشق و محبت و ابراز همدردی با نیازمندان. با کمک اخلاق زندگی، او مدافع اصیل یک هومانیسم نوگردید، و نشانه عمل اخلاقی انسان، زمانی است که هر مخلوقی؛ گیاه، حیوان، یا انسان را مقدس بدانیم و به نیازمندان و دردمندان کمک کنیم. او یک جهانوطنی بود که با انتقاد از قدرتهای استعماری زمان خود، پیرامون اخطار جنگ سوم جهانی، پیام صلح را تبلیغ نمود. او دهها سال کار نیکوکارانه خود را در آفریقا، بخشی از عملی نمودن فلسفه احترام به زندگی می دانست. وی خواهان یک عقل گرایی عمیق و قوی نیز بود. امروزه او را نماینده رادیکال جهانبینی روز قیامت می دانند. وی ۵۰سال برای صلح جهانی و اخطار درباره احتمال جنگ اتمی کوشش نمود. او در کنار آلبرت اینشتین و برتراند راسل، کوشش در راه منع آزمایشات اتمی نمود.
فلسفه فرهنگ او براساس نقد فلسفه نیچه و شوپنهاور بود. او از شوپنهاور اراده زندگی را به امانت گرفت، ولی مخالف بدبینی های او بود. و از نیچه خوشبینی به زندگی را یاد گرفت و به انتقاد از نفی همدردی او با نیازمندان پرداخت، نیچه همدردی را نشانه ضعف انسان مسیحی می دانست. آلبرت شوایتزر زوال و سقوط فرهنگ در غرب را پیش بینی نمود. جنگ جهانی اول و دوم محصول این زوال فرهنگی بودند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم، نظرات شوایتزر طرفداران زیادی یافت. فعالیتهای او برای کمک به آفریقا، سنبل انساندوستی بشمار می آمد. او در چهارچوب جامعه سرمایه داری یک مبارز شجاع برای صلح و خلع سلاح اتمی بود. او در پیام های رادیویی سال ۱۹۵۸ از اسلو، مخالفت خود با ناسیونالیسم، جنگ، و کاربرد سلاح اتمی را مطرح نمود. امروزه قرارداد ضداتمی ۱۹۶۳ میان آمریکا و شوروی را ازجمله کوششهای او می دانند. طبق نظر او، اخلاق تا زمانیکه فقط شامل انسان باشد و حیوان و گیاه را فراموش نماید، ناقص است. طبق اخلاق” احترام به مقوله زندگی” شوایتزر، قتل و آسیب رساندن به هر موجود زنده و یا گیاه را عملی غیراخلاقی می دانست.
آلبرت شوایتزر درسال ۱۸۷۵ درایالت الزاس که آلمانی زبان بود، درشرق فرانسه بدنیا آمد و درسال ۱۹۶۵ در کشور گابون در آفریقا درگذشت. پدر وی نیز یک روحانی مسیحی بود. درسال ۱۹۱۴ درحین جنگ جهانی اول، مقامات فرانسوی اورا بدلیل آلمانی بودن دستگیر کردند. او از سال ۱۹۱۹ تبعیت فرانسوی گرفت. وی میان جهان فقر و جهان سرمایه، یا میان فرهنگ المانی و فرهنگ فرانسوی رشد نمود. آلبرت شوایتزر در دانشگاه به تحصیل فلسفه، الهیات، موسیقی، و هنر ارگ سازی، پرداخت و در سن ۳۰سالگی برای خدمت به نیازمندان آفریقایی به تحصیل پزشکی نائل آمد تا بتواند به مردم آنجا کمک نماید. او می گفت که به سبب فقر در جهان، از ادامه توجه به هنر و علم درگذشت تا از طریق پزشکی بخدمت نیازمندان درآید. او بر اساس عشق به همنوع در مسیحیت تصمیم گرفت که به آفریقا برود. در حالیکه او خود را برادر سیاهان می دانست، مخالفان، او را متهم به راسیسم و کلنیالیسم نیز نمودند. او در آفریقا نه تنها پزشک بلکه مبلغ مسیحیت نیز بود. وی کوشید تا دراروپا از طریق اجرای کنسرت موسیقی برای کارهای خیراندیشانهاش، پول گردآوری نماید. وی گرچه در اروپا شغل استادی دانشگاه داشت، ولی آنرا برای خدمت به مردم ترک نمود، و به آفریقا رفت. او درآمد ناشی از جایزه صلح نوبل را نیز خرج کارهای درمانی درآفریقا نمود. زمانیکه پیرامون متن سنگ قبراش از وی پرسیدند، اوبه طنز گفت، چنانچه طعمه آدم خوران جنگل نشین شود، روی سنگ قبرش بنویسند که ” آلبرت شوایتزر را خوردیم، چون او تا لحظه آخر انسان خوشمزه ای بود!”
ازجمله آثار او قضاوت روانی مسیح، درباره معنی وهدف زندگی ام، مشکل صلح درجهان امروز، تاریخ تحقیقات زندگی مسیح، فلسفه فرهنگ، احترام به زندگی ، انتقاد از اخلاق نیچه ای، عرفان یک پیرو مسیح در باره موسیقی باخ، و اخباری از لامبار هستند. مجموعه آثار ۵جلدی او در سال ۱۹۷۳ منتشر گردید. او در کتاب اتوبیوگرافی اش موفق شد بطور ساده به پرسشهای علمی، الهی، هنری، اخلاقی و انتقادی بپردازد. موضوع پایاننامه او در باره فلسفه دین کانت و موضوع پایاننامه استاد دانشگاهی اش مسیحیت و راز رنج کشیدن بودند.
چون آلبرت شوایتزر در دهه ۶۰ میلادی بعنوان یک مسیحی، یکی از رهبران جنبش صلح جهانی در مقابل سلاح اتمی شد، رسانه های بورژوایی او را دوست کمونیسم نامیدند. وی می گفت که رابطه انسان نسبت به مسیح، نوعی عرفان است. فلسفه” اشتالوگی” او را نزدیکی وقوع دولت الهی جهانی و روز قیامت تعریف نموده اند.