آغاز ادبیات پساکمونیستی در شوروی را سال انحلال آن یعنی در روزهای پایانی سال ۱۹۹۱ میلادی می دانند. در سال ۱۹۸۸ جلسه ای برای دیدار و آشنایی میان نویسندگان تبعیدی، مهاجر، فراری و سوسیالیستی شوروی انجام شد. آن زمان همچون قرن ۱۹ در تاریخ اجتماعی و فرهنگی روسیه، میان ناسیونالیستها و نویسندگان دمکرات طرفدارغرب مباحثه ای درگرفت. آنها می گفتند که قربانیان دهه ۳۰ قرن ۲۰ خود غالباً جنایتکاران دهه ۲۰ بعد از انقلاب اکتبر بودند.
توضیح این که شعارهای دمکراتیک گورباچف درسال ۱۹۸۵ برای خروج از بن بست سوسیالیسم، و انتقاد نویسندگان به کمونیسم دولتی و بوروکراتهای ادبی، به ادبیات و فرهنگ نیز کشید. از میانه دهه ۸۰ در رابطه با مکتب رئالیسم سوسیالیستی یک بحث فرم-محتوا، یا تاکید روی عناصر زیباشناسی بجای مسئولیت و محتوا آغاز شده بود و سرانجام در سالهای ۱۹۹۱-۱۹۸۹ به رد و کنارزدن سبک رئالیسم سوسیالیستی در ادبیات ختم گردید.
ادبیات استتیک و سرگرم کننده جدید مدعی بود که ایده آلها و اهداف اجتماعی را دنبال نمی کند. در این رابطه سخن از هرج و مرج ادبیات پست مدرن نیز به روی زبانها افتاد. در غالب کتابخانه ها بخشی برای کتابهای ممنوعه از جمله آثار نویسندگان پیش از انقلاب، تبعیدی، غربی و غیرچپ افتتاح گردید. برای نخستین بار کتابهای ممنوعه بولگاکف، پاسترناک، بوخارین، تروتسکی، اخمتوا، ماندلشتام، سولژنینسین، برودسکی، پلاتونف، بوبین و گومیلف اجازه چاپ و نشر یافتند. آثار ادبی لعنت شدگان خارجی مانند کافکا، جویس، پروست، آرتور میلر، اوپتیک، هنری میلر و ژان جنت نیز وارد بازار کتاب شدند، ولی در زمینه تئاتر نمایشنامه های یونسکو، بکت، آرتور میلر، و دورنمات نتوانستند بینندگان کافی بیابند.
با این وجود عده ای از نویسندگان مهاجر از بازگشت به وطن خودداری کردند و با اشاره به سخن گوگول می گفتند نویسنده ی توانا در خارج از میهن هم می تواند آثار جاودانه بیافریند. در زمان شوروی بر اثر فقدان آزادی سالها ادبیات جایگزینی برای انتقاد از دین و قانون و مجلس و سیاست شده بود. ادبیات پیشین خود را آموزشی و اخلاقی و آرمانخواه می دانست.
بعد از انحلال شوروی موضوعات ممنوعه مانند استالین زدایی و وجود اردوگاه های کار اجباری نیز وارد ادبیات شد. با این وجود تا سال ۱۹۹۰ طرح ۴ موضوع یعنی تبلیغ جنگ، پورنوگرافی، دعوت به شورش اجتماعی، و افشای اسناد محرمانه دولتی در ادبیات ممنوع بود و تا مدتها پرداختن به موضوعات غربی-لیبرالی مانند برابری زن و مرد، فرهنگ راک و ادبیات جنسی از طرف دولت مخالفت می شد. ادبیات اجتماعی و جدی بتدریج هواداران خود را از دست داد و ادبیات جنایی، تفریحی، سرگرم کننده، تجارتی، نیهلیستی و مبتذل علاقمندانی یافت. برای نخستین بار هم کتابهایی در باره خانه داری و موضوعات جدید مانند کارهای دستی، خانگی، جادوگری، فال گیری، ستاره شناسی، گیاهخواری، مذهبی و بودیستی، یوگا و کاراته و غیره وارد بازار شد.
از جمله مشکلات ادبیات روس همیشه جنبه قوی نصیحتی و شدیداً اخلاقی و مذهبی و غیراستتیک آن بود. در ادبیات پساکمونیستی نویسندگان باید می پذیرفتند که آنان هنرمند و استاد سخن اند و نه پیامبر و معلم و قهرمان و مصلح اجتماعی و تزار و خدا و رئیس. نقش و اهمیت و وظایف جدید در شرایط نوین باعث شد که دولت و حاکمان و سیاستمداران و حزب دیگر به ادبیات علاقه ای برای سوء استفاده نداشته باشند و نویسندگان را تا حدودی آزاد بگذارند. از این طریق ادبیات دچار شکوفایی و تحولات جدیدی شد.
غیر از ادبیات “نثری دیگر”، ادبیات “زنانه” نیز از جمله ادبیات پلورالیستی پساکمونیستی شرایط جدید بود. در سال ۱۹۹۰ گروهی از زنان نویسنده پایه گذار “فدراسیون زنان نویسنده” شدند که خواهان نوعی ادبیات زنانه بودند و می گفتند تئاتر جهان نباید فقط در خدمت یک تراژدی باشد. از جمله آثار زنان در این دوره “سالروز مرگ”، “اتوبیوگرافی بدون مخفی کاری”، “صورت جلسه هفتگی یک زن روس”، “سفرهای احساساتی”، “چیزی بمن بگو”، “پیرامون چیزی که وجود نداشت”، “نظافت”، “رابینسون های جدید”، “در سرزمین ما”، “محفل من”، “آتش و غبار”، “شاعر و الهام” و غیره بودند.
شعر نو درادبیات روس سالها با تأخیر شروع شد، چون شعر عروضی را ژانری دولتی و شعر نو را محصول باریکادها و مبارزه می دانستند. از جمله آثار شعری این دوره “روی کشتی زمستان”، “جدایی هرگز”، “اشعار”، “اینجا”، “رودخانه های شمالی”، “پرنده ییلاقی”، “دیدار”، “قصه های وحشتناک”، “گلچین شعر روسی”، “خانه اروپایی”، “مربع سفید”، “مرثیه های نمایندگان” و غیره اند.
از جمله بحث و مشاجره های جدید، تقسیم دارایی و ارثیه سابق کانون نویسندگان، مانند استراحتگاه ها و ویلاها و بنگاه های نشر و کتابفروشی ها و غیره بود که می بایست میان سازمانها و تشکیلات جدید تقسیم می شد. پدیده دیگر میان نویسندگان، مهاجرت نسلی جوان از روستاها و شهرهای کوچک و دور افتاده به کلان شهرهای فرهنگی بود.
گروهی هنوز با تکیه بر ایده آلهای رمانتیسم آلمانی می گفتند که ادبیات باید دارای صفات نیکی و زیبایی و اخلاقی و ملی و انسانی باشد و نه فقط سرگرم کننده و جنجالی. از جمله آثار مشهور و پرفروش ادبیات پساکمونیستی سالهای اخیر “آتش افروزی”، “سکوی اعدام”، “کارگاه غمگین”، “رنگ امید خاکستری است”، “مار”، “زیبایی شهر مسکو”، “مرغ عشق”، “پایان آوانگارد روس”، “زندگی با یک آدم دیوانه”، “بازگشت به وطن”، “شیطان گرایی جدید”، “خوشحالی روسی”، منتظر عشقی صادق”، “روح آدم میهن پرست”، “قبرستان تحقیرشده”، “زن و دریا”، “روسیه در حال سقوط”، “ازدواج با یک مرد حیله گر”، “زمستان در افغانستان” و صدها اثر متنوع دیگر اند.