امروز، چهارشنبه ۲۹ مارس، ترزا می نخست وزیر بریتانیا، در نامه ای به دونالد توسک پرزیدنت اتحادیۀ اروپا، تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیۀ اروپا را مبتنی بر بند ۵۰ پیمان لیسبون رسماً اعلام کرد. بر این پایه مذاکره بین دو طرف برای توافق بر سر طریق خروج و پیامدهای آن می تواند آغاز شود و در خلال دو سال باید سرانجام یابد.
ترزا می امروز را روزی تاریخی برای بریتانیا نامید. تردیدی نیست که چنین است. اما در این باره که آیا امروز یک روز فاجعه بار تاریخی یا یک روز میمنت بار تاریخی برای بریتانیا است، قطعاً باید تردید کرد. اگر تشکیل اتحادیۀ اروپا را یکی از بزرگترین، و نه حتی بزرگترین، پروژۀ اجتماعی تاریخ بشری بدانیم، شاید تنها در یک صورت بتوان پیش بینی پیامبرانه ای کرد دایر بر این که امروز یک روز میمنت بار تاریخی برای بریتانیاست: در صورتی که پروژه اتحادیۀ اروپا نهایتاً با شکست مواجه شود و اثبات گردد که جامعۀ بشری “ساختنی” یا “مهندسی” شدنی نیست.
اما “انگلیسی”ها چندان اهل این نوع فلسفۀ سیاسی نیستند. محاسبات سیاست ورزان و فلسفۀ سیاسی ورزان آنان که به هر حال اکثریت جامعۀ بریتانیا را به خروج از اتحادیۀ اروپا متقاعد کردند، به مراتب پوزیتیویستی تر و تحصلی تر بودند: ادعاهای گشایش امکان هزینه ای معادل ۴۰۴ میلیون اورو در روز در بخش بهداشت، کاستن از مهاجرت، حفظ سطح مناسبات با بازارهای جهانی در همان سطح زمان عضویت و…
پیشتر از این، اما پس از برگزاری رفراندوم خروج، مدعیان ادعای امکان هزینه کردن روزانۀ ۴۰۴ میلیون اورو برای بهداشت، از ادعای خود دست کشیدند. وزیر “خروج از اتحادیه” همین دو روز پیش اعلام کرد که “احتمالاً مهاجرت، به عوض کاهش، افزایش یابد” و از هم اکنون روشن شده است که تجدید سامان اقتصاد بریتانیا با انصراف از راستاهای اروپائی و مبتنی بر راستاهای ملی، سالی ۳۲ میلیارد اورو برای این کشور هزینه خواهد داشت.
اینها به فاجعه بیشتر پهلو می زنند تا به میمنت. اما برای بریتانیا فاجعه بارتر از این نمی شد که پارلمان اسکاتلند، تنها یک روز پیش از این روز تاریخی، برگزاری دومین رفراندوم استقلال اسکاتلند را تصویب کند. ترزا می هم قطعاً فراموش نکرده است که مردم اسکاتلند به خروج از اتحدیۀ اروپا “نه” قاطعی گفته اند.
ممکن است اروپا فروبپاشد، اما با خروج از اتحدیۀ اروپا، فروپاشی “بریتانیای کبیر” امکان نزدیکتری به نظر می رسد.