یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۷

یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۷

کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
نگاره‌ها
نسل‌ها می‌آیند ومی‌روند؛ گاه مبارزه می‌کنند برای زندگی. گروهی کوچ می‌کنند با دل در گرو خاک آبا و اجدادی ... و شاید اندکی تاریخ و سرنوشت بسازند. حاکمان هم گاه...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
ترس یا هوشیاری؟
انگیزۀ شرکت در مرحلۀ دوم انتخابات دفع شرِ یک جریان به غایت ارتجاعی و خطرناک بود که مثل سرطان در جامعه ریشه دوانده است .ترس از جریان جلیلی و میرباقری...
۲۹ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: جابر حسينى
نویسنده: جابر حسينى
نقش تاریخی هنر و هنرمندان در روند تکامل اجتماعی
تاریخ مبارزات مردمان در گوشه گوشه جهان همواره تجلی‌گاه نقش هنرمندان در روندهای تاربخی و گذرگاه‌های مهم آن بوده است. در مقاطعی از تاربخ سیر تحولات را با تغییرات شگرف...
۲۸ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران

اسارت زنان

فرهنگ ما، به مانند تمام فرهنگ‌های دیگر، همه وسائلی را که در اختیار دارد به کار می‌اندازد تا افرادِ هر دو جنس را به رفتاری کاملاً مطابق با‌ارزش هایی که حفظ و انتقالشان را مهم می‌داند عادت دهد. به عبارتی دیگر، هدفِ همانند سازیِ کودک با دیگر افرادِ هم جنسِ خودش به سرعت برآورده می‌شود و در این میان هیچ عاملی وجود ندارد تا بتوان با استناد بدان نتیجه گرفت که این پدیده پیچیده، ریشه‌های زیست شناختی دارد.

جان استوارت میل،John Stuart Mill در کتابِ «اسارت زنان»، (۱۸۶۹) نخستین فردی بود که مفهومِ «طبیعتِ زنانه» را مورد پرسش قرار داد. مفهومی که تا آن هنگام به تمام این اصطلاحِ «صفاتِ خاصِ زنان» میدان داده بود. او در مقابل نشان داد که چگونه این صفات حاصلِ منطقیِ یک وضعیت تاریخی، فرهنگی و اجتماعیِ مشخص اند.

میل در دفاعِ روشن بینانه و پر شور از زنان، از روانشناسی کمک می‌گیرد تا به بررسیِ قوانینی» بپردازد که: تأثیر اوضاع و احوال بر شخصیت را معین می کنند. باید ژرف ترین شناخت را از قوانینِ شکل گیریِ شخصیت دارا بود تا بتوان ادعا کرد که از منظر اخلاقی و فکری، تفاوتی میان مرد و زن وجود دارد و تعیین ماهیت این تفاوت نیز به طریق اولی به همین شناخت نیازمند است.
استوارت میل تأثیرات تربیتی را بررسی می‌کند و افزون بر این ساده‌ترین و مطمئن ترین راه را به منظور دستیابی به نوعی آگاه، از زن نشان می‌دهد که بر خلاف اغلب موارد بازتاب نگرش مرد نسبت به زن نیست. او به طور مستقیم به «خودِ» زن می پردازد.
افزون بر این به نحوی دقیق و آشکار بیان می‌کند که چه شرایطی لازم است تا زنان بپذیرند در مقامی برابر با مرد، بی‌آنکه احساس وابستگی و فرودستی کنند، از خود سخن گویند و به توصیف و تشریح زندگی، روحیات و مشکلات خوی بپردازند. هیچ امکان ندارد که میان اشخاصی که رابطۀِ غالب و مغلوب با یکدیگر دارند، گفت و گوی راستین صورت پذیرد.
گفت و گو (دیالوگ) مستلزم آن است که دو طرف خود را برابر احساس کنند، در نتیجه، برای شنیدن آنچه زن می‌خواهد از خود بگوید، مرد نیز باید اورا «همتای» خود بداند. اما اگر مردان حتی به شنیدن آنچه زنان می‌خواهند دربارۀ خود بگویند، تمایلی می داشتند، بخش گسترده ای از مسائلِ میان دوجنس تاکنون حل شده بود، موضوعی که در حال حاضر هنوز با تحقق آن فاصله‌ای بسیار داریم.
وی می افزاید:« هر زنی که در صدد برآید تا از «خود» و از «نقشِ» خویش در فرهنگ سخن گوید می‌تواند سرگذشتِ دخترانۀِ دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود و نیز بلایایی را که به سبب جنسیت خود تحمل نموده است را روایت کند. اما قدرت ذهن و حافظۀ او در پژوهش و بازجستن مسائل گذشته هر اندازه هم که گسترده باشد، سرانجام متوجه می‌گردد که همواره یک منطقۀِ ناروشن و [مبهم] وجود دارد. دورۀِ نوباوگی، که چیزی از آن به یاد ندارد ولی بِستر شکل‌گیری و پرورش دشواری هایِ پی در پی و آتی او بوده است.
در سه، چهار سالگی، یعنی در سنی که قوی‌ترین حافظه ها نیز خاطرات پیش از آن را به یاد نمی آورند. هر آنچه در زندگی فرد و به جنسیتش وابستگی دارد، دیگر تحقق یافته است. زیرا که در طی این دوره «مبارزۀِ آگاهانه» با «ستم و سرکوب» صورت نمی گیرد.
فردیت ما ریشه های ژرفی دارد که از دسترس ما خارج اند. زیرا که به ما تعلق ندارند. دیگران، بی‌آنکه خود خبر داشته باشیم، آن‌ها را برای ما پرورش داده اند. دختر خردسالی که در چهارسالگی مجذوب سیمای خویش در آئینه می شود، به این نظاره گری مجبور است و این اجبار ناشی از « چهار سال عمر سپری» شدۀِ اوست. افزون بر آن، نُه ماه انتظار (کنایه از دوران بارداری مادر) که در طی آن همه عواملِ لازم برای تبدیل ساختن وی به «یک زن» به موجودی با شباهتِ هر چه بیتر با سایر زنان، شکل گرفته اند.

فرهنگ ما، به مانند تمام فرهنگ‌های دیگر، همه وسائلی را که در اختیار دارد به کار می‌اندازد تا افرادِ هر دو جنس را به رفتاری کاملاً مطابق با‌ارزش هایی که حفظ و انتقالشان را مهم می‌داند عادت دهد. به عبارتی دیگر، هدفِ همانند سازیِ کودک با دیگر افرادِ هم جنسِ خودش به سرعت برآورده می‌شود و در این میان هیچ عاملی وجود ندارد تا بتوان با استناد بدان نتیجه گرفت که این پدیده پیچیده، ریشه‌های زیست شناختی دارد.

با توجه به وجود عوامل هورمونی و ژنتیک، تعلیم و تربیت است که عامل تعیین کنندۀِ هویت پذیریِ جنسی را تشکیل می‌دهد و موجب می‌گردد که کودکان خود را «پسر یا دختر» بدانند. نتایج پژوهش های انجام یافته در خصوص کودکانی که رشد جنسیشان ناقص است، خود نشانگر این است که همانند شدنِ کودک با این یا آن جنس و نیز بر عهده گرفتن یک نقشِ جنسِ معین، در اساس از رهگذرِ تعلیم و تربیت انجام می پذیرد.

بدین اعتبار، هیچ دلیلی برای اثبات این فرضیه وجود ندارد که رفتارهای متفاوت برای دو جنس، فطری هستند. در این خصوص فرضیه متضاد آن نیز معتبر است. فرضیه ای که این رفتارها را حاصلِ عوامل و الزاماتِ اجتماعی و فرهنگی ای می‌داند که کودکان از بدو تولد تابع آن‌ها هستند.
اما اگر زیست شناسی و روان‌شناسی قادر نیستند تا به ما بگویند چه چیزی فطری و چه چیزی اکتسابی است، انسان شناسی پاسخ‌های دقیقی اراده داده که از فرصیۀ دوم (اکتسابی) حمایت می کند.
هیچ‌کس قادر نیست علت‌های زیست شناختیِ فطریِ احتمالی را ( به فرض پذیرش وجود آنها) تغییر دهد. اما تغییر آن علل اجتماعی و فرهنگی که منشاء تفاوت‌های میان دو جنس هستند امکان‌پذیر است. اما پیش از پرداختن به تغییر این علت‌ها، باید آن‌ها را شناخت. ما منشاء پیدایش آن‌ها را در حرکاتِ کوچک و روزمره‌ای کشف خواهیم کرد که معمولاً نادیه انگاشته می شوند، همان واکنش‌های خود به خودی که از علت‌ها و هدف هایشان آگاهی نداریم و بدون آنکه بر مفاهیم و اهمیت شان واقف باشیم تکرارشان می کنیم، زیرا که در مسیر تعلیم و تربیت از رهگذر آداب و رسومی که قانون و قواعدی بسیار سخت دارند و نیز از رهگذر مجموعه‌ای از پیشداوری ها، آن‌ها را پذیرفته و درونی کرده ایم. پیشداوری هایی که نه با استدلال توجیه می‌شوند و نه با دگرگونی های زمانه های مختلف. اما با این وصف آن‌ها را همواره حقایق خدشه ناپذیر تصور می کنیم.

از هم گسستنِ زنجیر عوامل و الزامات اجتماعی که تقریباً به صورتی تغییرناپذیر از دست و پای یک نسل به نسل دیگر گره می خورد، کاری است نه چندان خُرد، اما لحظاتی تاریخی وجود دارد که در آن‌ها چنین گسستن هایی آسانتر از دیگر مواقع امکان‌پذیر می شود. برای نمونه، امروزه که تمام ارزش‌های جامعۀِ معاصر گرفتار بحران شده اند، اسطوره ترین برتریِ «مردانه» که روی دیگرِ اسطورۀِ کِهتریِ «طبیعیِ» زنانه به حساب می آید، متزلزل شده است. همان‌گونه که برتری سنتیِ بزرگ ترها بر کودکان نیز در حال فروپاشی است.
در تحلیلی که در اینجا ارائه گردید، هدف انتقادهایی که از زنان انجام گرفته نه صدور حکم محکومیت، بلکه، تشویق و برانگیختنِ آنان به آگاهی یافتن از عوامل و الزامات اجتماعی و تحمیلی است تا از ایجاد مجددشان پیشگیری به عمل آید و نیز تغییرپذیری آنها، آشکار گردد.
انجام این تحولات که همه افراد و به ویژه زنان را که عهده دار تربیت کودکان اند در بر می گیرد، به معنای آن نیست که دخترانِ خردسال را مطابق الگوهای مردانه پرورش دهیم، بلکه مبتنی بر چنان نحوۀِ رفتاری است که هر فردی که دیده به جهان می گشاید، امکان رشد و شکوفایی ایده آلش را «مستقل» از جنسیت خود دارا باشد. حتی اگر این مسائل را از منظر دختران کوچک بنگریم، روشن است که آنان یگانه آسیب دیدگانِ عوامل و الزامات اجتماعیِ منفیِ جنسیتِ خود نیستند.

پایان سخن
نظر به موارد بیان شده در بالا، به باور نگارنده و مترجم این نوشتار:« تمام مباحثه ها در زمینه موقعیت زنان، در خصوص شخصیت، وضعیت روحی و جسمی زنان، دربارۀِ فرودستی و رهایی زنان، این واقعیت اساسی را از نظر دور می‌دارند که تمایزِ دو جنس بر مبنای یک بافت فرهنگی انجام می‌گیرد که پایه و اساس مناسباتِ انسانی را می‌سازد و پسر [بچه ای] که بزرگ می شود، درست به مانند دختر [بچه ها] به موجب یک الگوی خاص و کاملاً معین شکل می گیرد.»

منبع: John Stuart, Mill, L`assujettissement des Femmes, Paris Guillaumin Källan, 1869

 

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر, ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴

سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان

نگاره‌ها

ترس یا هوشیاری؟