جامعه ما احتیاج به تغییرو تحولات جدی و نو سازی در تمام عرصه های زندگی دارد، و نمی توان با شیوه های جاری حکومتی به نیازها و مسائل مردم و جامعه پاسخ سازنده داد. چیزی که برای جامعه امروز ما بیش از همه مطرح و در واقع کلید نوسازی جامعه است، برپائی دمکراسی است.
– رژیم اسلامی عامل اصلی اشاعه ایدئولوژی، فرهنگ و سنن عقب مانده، مانع رشد و شکوفائی اندیشه و فرهنگ نوین، مانع بوجود آمدن حتی یک فضای کوچک دمکراتیک و بازسیاسی است.
– درشرایط کنونی از مهمترین برنامه عملی که پیش روی احزاب، سازمانها ونیروهای ترقیخواه کشور قرار دارد، تلاش و همکاری در راه نوسازی افکار و فرهنگ جامعه درجهت اندیشه و فرهنگ دمکراتیک و آزادی، همکاری و اتحاد با هم حول فشار آوردن به رژیم درجهت تحقق آزادی های سیاسی، احزاب و انتخابات آزاد است. از این طریق است که نیروهای اپوزسیون رژیم می توانند به هدف خود که برکناری این رژیم و ایجاد یک رژیم دمکراتیک است برسند.
لازم است گفته شود که بحث بر سر پذیرش یا عدم پذیرش انتخابات آزاد توسط رژیم نیست. طرح سوال به اینگونه، مانع ازاین می شود که ما به نتایج درستی برسیم. مگر رژیم آزادی زندانیان سیاسی و آزادی سندیکاها و احزاب را می پذیرد؟
– انتخابات آزاد به عنوان راهبرد سیاسی استراتژیک، از نظر من، دردرون جامعه، نیروی وسیعی دارد. انتخابات آزاد این ظرفیت را دارد که بخش عظیم شهروندان حول آن متحدشوند، حمایت نیروی وسیعی را در سطح بین المللی جلب کند و درعین حال تضادهای درون جمهوری اسلامی را تشدید کند. البتهتاکنون (اردیبهشت سال 1369) هیچ یک از سه جناح جمهوری اسلامی، طرفدار دمکراسی نیستند. ولی درون همین نیروهای جمهوری اسلامی، کسانی هستند که امروز (۱۳۶۹) می گویند: [دیگرنمی توان با نظام فکری خواجه نظام الملک و روزبهان این جامعه را هدایت کرد. بایستی عرفان را از فلسفه سیاسی جداکرد، باید به خرد تکنولوژی و خرد دمکراتیک معاصر متکی شد. کسانی هستند که بر خلاف تعابیر و تفاسیر فقها، جویبارهای مختلف معرفت را با هم پیوند می دهند و می خواهند در جغرافیای معرفت این عصر زندگی کنند]. این مباحث حتی در حوزه های علمیه قم مطرح است. آری چنین نیروهائی در درون جمهوری نیز هستند. اگرچه هنوز یک گرایش ضعیف است و تا فراروئیدن به یک جناح فرسنگها فاصله دارد ولی وجود دارد. شعارانتخابات آزاد می تواند آنها را نیزجذب خود کند.
بنظر من انتخابات آزاد با شرکت همه احزاب، سازمانها و شخصیت های سیاسی – با برنامه ها و گرایشات فکری گوناگون-، نیاز مبرم جامعه ماست.
اینکه رژیم جمهوری اسلامی انتخابات آزاد را می پذیرد یا نه، من بطور قطعی جواب می دهم که نه آلان – ۱۳۶۹- نمی پذیرد. ولی این شعار آنقدر فراگیر و بسیج کننده است که اگر نیروهای سیاسی کشور، حول آن متحد شوند وتمام نیرویشان را بگذارند روی شعار آزادی احزاب و انتخابات آزاد با نظارت بین المللی، این امکان وجود دارد که رژیم را عقب بنشانند.
فکر می کنم انتخابات آزاد محوریترین شعاری است که نیروهای سیاسی و مردم می توانند با گرد آمدن حول آن، به هدف خود که برکناری رژیم دیکتاتوری و ایجاد یک رژیم دمکراتیک است، نزدیک شوند.
خوشبختانه اکثر نیروهای اپوزسیون رژیم، هر کدام با دلایل و انگیزه های خاص خود به این نتیجه رسیده اند و یا می رسند که درایران استبداد زده برای برون رفت از وضعیت کنونی، وجود فضا، فرهنگ و شرایط دمکراتیک امری قطعا ضروریست.
امروز کمتر حزب، سازمان و شخصیت سیاسی جدی می توان یافت که انتخابات آزاد را در راس خواسته ها و پیشنهادات برنامه ای خود قرارنداده باشند. به این اعتبار انتخابات آزاد، نیروی وسیعی در میان نیروهای سیاسی، محافل و شخصیتهای فرهنگی – ادبی و هنری کشورما دارد.
فکر می کنم شعار انتخابات آزاد در کنار آزادی احزاب، سازمانها و دیگر تشکلهای سیاسی و صنفی، بصورت شعار مشخص و محوری، در پروسه، درمیان نیروهای چپ و دیگر نیروهای ترقیخواه، طرفداران زیادی پیداخواهد کرد. ( ۲ )
– بنظر می رسد این شعار برای مردم ایران نیز مقبولتر است و فکر می کنم اکثریت مردم آگاه جامعه از این شعار طرفداری بکنند. علاوه بر اینها، در شرایط جدید جهانی نیز که نظامهای استبدادی در انتهای خط قرار دارند و یکی پس از دیگری فرومی پاشند و جایشان را به دمکراسی می دهند، این شعار طرفداران زیادی در جهان هم می تواند داشته باشد… .
– ما باید و می توانیم منطق دیالوگ، مذاکره، ایجاد سیمینارها، کنفرانسها، میزگردها، تبادل نظر دوجانبه، چندجانبه و تمام این اشکال را بکار بگیریم. نیروهای اپوزسیون می توانند و لازم است با استفاده از این امکانات، و کاربست این روشها و اشکال، با هم آشنا و نزدیک شوند. این اشکال و روشها و کاربست آنها توسط نیروهای سیاسی برای حل و فصل مشکلات و رفع موانع میان آنها، فوق العاده موثر هستند. ما اگر می خواهیم یک فرهنگ دمکراتیک و چند صدائی داشته باشیم، باید رابطه مان با دیگر سازمانها، گروه ها و شخصیت ها، مبتنی و منطبق بر کثرت گرائی فکری و سیاسی باشد. اگر قبول داریم پلورالیسم را، اگر قبول داریم که بدون پلورالیسم فکری و سیاسی، برقراری مکراسی در کشور ما، بیشتر به شوخی شباهت دارد، خوب پلورالیسم و کثرت گرائی سیاسی فرهنگ خود را دارد.
– دیالوگ با مخالفین خود و حتی با دشمنان خود یک روش خلاق و سازنده است که ما می توانیم و باید بکار بگیریم. اگرما با یک نیروئی مخالف هستیم می توانیم با او گفت و شنود داشته باشیم، بحث کنیم، مذاکره کنیم برای پیداکردن راه حل های مناسب جهت حل آن موضوع مرکزی اختلاف. از طرف دیگر، در جهان معاصر هرچقدر جلوتر می رویم، بخش بزرگی از مسائل جامعه بشری از طریق گفتگو و مذاکره حل و فصل می شوند. ما هم اگر قبول داریم که جزئی از این جهان معاصر هستیم، نمی شود در جهان معاصر زندگی کرد و به شیوه های کهنه دوران قرون وسطی و گذشته متوسل شد.
– البته مذاکره همیشه اهداف مشخصی را دنبال می کند. ما مذاکره و بحث نمی کنیم که بحث کرده باشیم. با این منطق، مابا همه گفتگو را قبول داریم و خواهان مذاکره با همه نیروها هستیم و طبیعتا در هرمذاکره ما هدف معینی را تعقیب می کنیم. اصل گفتگو اصل درستی است که باید مبلغش باشیم. بحث و گفتگو آغاز کردن با یک نیروی سیاسی لزوما به این معنا نیست که آنها جزو متحدین ما هستند. ولی خوب طبیعتا ما بحث نمی کنیم که بحث کرده باشیم.
– در بخش اول گفتار به ضرورت تغییر و تحولات و نیاز مبرم جامعه به دمکراسی اشاره کردیم. لازم است توضیح مختصری درباره زمینه های تغییر و تحولاتی که در سازمانهای سیاسی کشور از جمله سازمانهای چپ ایران می گذرد داده شود.
– برزمینه تغییر وتحولاتی که در چند دهه اخیر، بویژه با سرنگونی نظام کهنه و استبدادی سلطنت و استقرار نظام قرون وسطائی و استبدادی جمهوری اسلامی در کشورما بوجودآمد، بر بسترشرایط نوین جهانی بویژه تحولاتی که در کشورهای سوسیالیستی بوقوع پیوست و نیز با بهره گیری از درسها ، تجارب و دست آوردهای ملی و بین المللی، نیروهای سیاسی کشور ما در معرض تغییر ودگرگونی جدی قرار دارند.
البته اگربخواهم کمی جسورانه تر حرف بزنم باید بگویم که بر زمینه این تغییر و تحولات، اندیشه سیاسی وفلسفی، عواطف و احساسات قرون وسطائی ملت ما در معرض دگرگونی و فروپاشی قرار گرفته است. کافی است مروری نقادانه و کنجکاوانه بر نشریاتی که در داخل و خارج کشور منتشر می شود، داشته باشیم. بحران را با تمام قامت و ژرفایش درتمام ابعاد شعورملی سنتی ملت ایران مشاهده خواهیم کرد.
بگذارید یک موضوع را دراینجا درباره نیروهای چپ کشورمان یادآوری کنم. شکست الگوهای سوسیالیسم های مبتنی بر دیکتاتوری پرولتاریا و سوسیالیسم های واقعا موجود، به بحران نیروهای چپ کشورمان عمق و ابعاد بی سابقه ای بخشیده است. خوب همه اینها زمینه هائی هستند که موجب تغییر و دگرگونی در سازمانهای چپ ایران نیز می شوند. درعین حال این خطاست اگر تصور کنیم که گویا فقط سازمانهای چپ ایران هستند که دچار بحران هستند.
بحران درعمق هستی، در جان ایرانیان جریان دارد. ازکدام عرصه می خواهید برایتان مثال بیاورم. از بحران در نقاشی و موسیقی یا بحران در اندیشه سیاسی، در نظام ایدئولوژیک، از بحران در برنامه ها و مشی سیاسی، در ساختارحزبی یا در ساختار حکومتی و ساختاراقتصادی؟
از نظر من، فروپاشی شعور قرون وسطائی و سنتی جامعه و نیاز به نو شدن و معاصرشدن شعور ملی ما از مولفه ها و بردارهای اصلی این بحران است. آهنگ نو شدن در تمامی عرصه ها بگوش می رسد.
شدت روند فروپاشی و نیاز به نو شدن ومعاصر شدن به حدی است که حتی برخی طرفدران نظام سلطنتی و جمهوری اسلامی – این نظام های سیاسی متکی بر شعور قرون وسطائی- را نیز به تعمق واداشته است. در میان آنها نیز برخی گرایشاتی پیدا شده است که از خرد دمکراتیک جانبداری می کنند.
بگذارید یک موضوع را نیز مطرح کنم. برخی از دوستان گمان می کنند که گویا تغییر و تحولات مثبت فکری صرفا در میان نیروهای سیاسی مقیم خارج کشور جریان دارد. ولی این خلاف واقعیت است. کافی است سرمان را از سرپوش های گروهی و حزبی، جنجالهای گروهی و درگیرهای تشکیلاتی عقب مانده بیرون بیاوریم و تحولات جاری در کشور را نظاره کنیم. آنگاه آهنگ دلنیشین و امید بخشِ نیاز به نوشدن و معاصر شدن شعور ملی در داخل کشور را خواهیم شنید.
می دانید داخلی ها به ما چه می گویند؟ می گویند: تیرها از کمان رها شده اند، گوش فرادهید، گوش فرادهید، صدای آهنگ خردگرائی، انسان گرائی، خرد دمکراتیک، خرد تکنولوژیک، آهنگ کثرت گرائی و معاصر شدن، در ایرانِ ما، بیش از هر زمان دیگربگوش می رسد .(1)
پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۹ / ششم ماه می ۱۹۹۰
——————————–
(1) – این مطلب تلخیص بخشی از متن مصاحبه ای است که بنابه درخواست شورای سردبیری نشریه کار، روز ۱۵اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹، توسط ر. فرخ نگهدار، با (مجیدعبدالرحیم پور) عضو هیئت دبیران کمیته مرکزی وقت سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) انجام گرفته است. نظر به اهمیت موضوعات طرح شده درآن مصاحبه، این بخش تلخیص شده را منتشر می شود. (متن اصلی مصاحبه در نشریه کار، اول خرداد ۱۳۶۹، شماره ۷۶ – بخش دیدگاهها منتشر شده بود).
(۲) – از سال ۱۳۶۹ تاکنون اغلب نیروهای سکولار دمکرات مخالف حکومت انتخابات آزاد نه صرفا به عنوان یکی از ارکان برنامه ای بلکه به عنوان راهبری سیاسی مطرح کردەاند. علاوه برآنها بخش بزرگی از طرفداران جمهوری اسلامی، طرفداران اصلاح جمهوری اسلامی از درون توسط خود حکومت و طرفدار ران تغییر رفتار رهبر و تغییر درحکومت درجهت اصلاحات در ساختار آن، از حکومت فاصله گرفته، به مخالفت با آن برخواسته اند و انتخابات آزاد و سالم را به عنوان محوری ترین و مطئن ترین راه خشونت پرهیز برای گذاز از حکومت به دمکراسی حکومت دمکراتیک و حکومت قانون بجای جمهوری اسلامی مطرح کرده اند).