چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۷

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۷

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!
برای رهایی ایران از اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی، با رنج و اندوه خون ریخته‌شدهٔ جوانان در این چند دهه در جان، بر خلاف دور اول، در دور دوم انتخابات شرکت می‌کنم...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی

انتخابات استان ها و شهرداری ها در بلژیک بخش اول

از اواخر دهه 60 میلادی و مشخصاً تا پایان دهه 70 تمام احزاب سیاسی سراسری در بلژیک به دو بخش عمده تقسیم شدند و از حالت احزاب سراسری در سطح بلژیک به احزاب منطقه ای در مناطق سه گانه تغییر یافتند. در واقع با گسترش سیستم فدرالیسم در این کشور روند منطقه ای شدن احزاب سراسری روزبروز تقویت شد. امروز یکی از بحث هایی که در میان برخی فعالین، متخصصین و نخبگان سیاسی مطرح است، نگاه انتقادی به اتخاذ چنین روشی برای تبدیل احزاب سراسری به منطقه ای می باشد. انجام چنین کاری موجب فاصله میان مناطق فدرال و تقویت مطالبات و منافع خاص منطقه ای بر منافع ملی شد.

مقدمه

انتخابات شهرداری ها و استان ها در روز یکشنبه ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در بلژیک برگزار شد. در این انتخابات نزدیک به هشت میلیون نفراز شهروندان بلژیکی و خارجی قانوناً توانستند برای ۵۸۹ شهرداری در کل کشور، نمایندگانی را برای یک دوره شش ساله از میان انبوه کاندیداهای احزاب مختلف موجود در بلژیک، انتخاب کنند. تعداد شهرداری ها در بلژیک در فلاندر ۳۰۸، در بروکسل ۱۹ و در والونی ۲۶۲ منطقه می باشد. یعنی اینکه برای این مناطق می بایست شهردار و اعضای شورای شهرداری(مشاورین شهرداری و سپس از طریق توافق میان احزاب معاونین شهردار تعیین شوند) انتخاب شوند. از هشت میلیون نفر دارای حق رای در حدود کمی بیش از دو میلیون نفر در والونی و در بروکسل نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر و کمی بیش از ۵ میلیون نفر در فلاندر ساکن هستند. این بار در انتخاب استان ها و شهرداری ها در والونی در حدود ۱۲ درصد و در بروکسل در حدود ۱۷ درصد در رای گیری ها شرکت نکردند و نسبت به انتخابات شهرداری ها در سال ۲۰۰۶ عدم شرکت به دلایل مختلف چهار درصد افزایش نشان می دهد. در واقع عدم شرکت ۱۲ درصدی صاحبان حق رای در رای گیری های کل کشور تنها به مفهوم اعتراض به انتخابات نمی باشد؛ بلکه درصدی از این رقم بدلیل وضعیت موجود و نا امیدی نسبت به تغییرات در سیاست های شهرداری ها و نیز در مخالفت با احزاب سنتی دیگر به اهمیت انتخابات بی تفاوت شده اند. بنابر این می توان تاکید داشت درصد کسانی که به دلایل و انگیزه های مختلف در مراکز رای گیری حاضر نشدند متفاوت است.
برای پرداختن به انتخابات اخیر بلژیک شاید مناسب باشد تا حدودی به وضعیت تاریخی، سیاسی، ساختار سیستم حکومتی و جغرافیائی دولت بلژیک پرداخته شود و از این طریق با توجه دادن به بعضی مشکلات و شرایط موجود در بلژیک بتوان تا حدودی با مسائل و کارکرد سیستم کنونی این کشور فدرال، بیشتر آشنا شد.

بلژیک

بلژیک از بنیانگذاران اتحادیه اروپا به شمار می‌رود. این کشور در غرب اروپا قرار دارد و پایتخت آن بروکسل مقر اصلی اتحادیه اروپا و همچنین یکی از بنیانگذاران پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است. بلژیک در شمال با هلند، در شرق با آلمان، در جنوب شرقی با لوکزامبورگ، در جنوب با فرانسه و از شمال غربی با دریای شمال همسایه است. طبق آمار ۳۱ دسامبر سال ۲۰۱۱، جمعیت بلژیک کمی بیش از یازده میلیون نفر است. از این تعداد در حدود یک میلیون ۴۰۰ هزار نفر در خارج از بلژیک بدنیا آمده اند. یعنی نصفی از این جمعیت در کشورهای عضو اتحادیه اروپا(۲۷ کشور) و نصفی دیگر در کشورهای خارج از اتحادیه اروپا بدنیا آمده اند. از کل جمعیت این کشور ۷۸ درصد بلژیکی و دو میلیون هفت هزار نفر (۲۲ درصد) شهروند بلژیکی با اصلیت خارجی هستند. از تعداد شهروندان بلژیکی که اصلیت خارجی دارند در حدود ۵۶ درصد اروپائی و ۴۴ درصد غیر اروپائی می باشند. بنابر این در حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور دارای اصلیت خارجی می باشند. در حدود  نزدیک به ۵۹ در صد جمعیت بلژیک، به زبان هلندی یا فلاموند و ۴۰ درصد به فرانسوی و نیز نزدیک به یک درصد به آلمانی(در نوار مرزی با آلمان) صحبت می‌کنند. زبان رسمی کشور فرانسوی، ندرلند و آلمانی می باشد. بخش قابل توجهی از مردم بلژیک مسیحی هستند اما مذاهب و اعتقادات دیگر همچون اسلام، پروتستان، یهودیت، ارتودکس، بودائی و نیز لائیک ها و … در بلژیک حضور نسبتاً فعال دارند.

دولت فدرال
بلژیک از سال ۱۹۷۰ بتدریج به سمت سیستم فدرالیسم حرکت کرده است. در این کشور فدرالیسم به صورت یک روند بوده است و تنها در سال ۱۹۹۳ است که بلژیک خود را رسماً دولت فدرال نامید. در این کشور نهادهای فدرال شش گانه می باشند. قانوناً دولت فدرال توسط پادشاه معرفی می‌شود، سپس دولت پیشنهادی می بایست از مجلس شورا رای اعتماد بگیرد. طبق قانون، نخست وزیر، دولت تائید شده توسط مجلس شورا را هدایت می‌کند. طبق قوانین بلژیک تعداد وزرای فلاموند و فرانسوی زبان می بایست مساوی باشد. در ضمن سیستم فدرالی در بلژیک دو پارلمانی است که از سنا و مجلس شورا تشکیل شده‌است. در اروپا، بلژیک یکی از معدود کشورهاییست که رای دادن در آن اجباریست. امروز دولت فدرال از ائتلافی میان لیبرال ها، سوسیالیست ها و دمکرات مسیحی های فرانسه و فلاموند زبان می باشد که نخست وزیر آن دبیر کل سابق و عضو حزب سوسیالیست فرانسه زبان بلژیک آقای ” الیو دی روپو”، است.

نقش مناطق فدرال در بلژیک

طبق قانون اساسی، بلژیک دارای حکومت مشروطه و فدرال است که از جوامع و مناطق مختلف تشکیل شده است. ‌بلژیک از سه جامعه فرانسوی زبان، فلامان زبان و آلمانی زبان تشکیل شده است. در ضمن بلژیک دارای سه منطقه والونی، فلاندر و ‌ بروکسل می باشد. ‌علاوه بر موارد فوق کشور بلژیک متشکل از چهار منطقه زبانی، فرانسوی،‌ هلندی، دو زبانی در بروکسل و آلمانی است. هر بخشی در کشور جزء یک منطقه زبانی است. بنابر این قدرت در سه منطقه قومی- زبانی و جغرافیائی (بروکسل، فلاندر و والونی) تقسیم شده است.

– جدول زیر نشان می دهد که ۴۵ درصد بلژیکی خود را فلاموند معرفی می کنند و تنها ۳۷ درصد هستند که خودشان را بلژیکی می دانند. در صورتی که در منطقه والونی و بروکسل ۵۵ درصد مردم خودشان را اول بلژیکی می دانند و بعد تعلق منطقه ای را مهم می دانند. آمار در بروکسل دو درصد و در والونی ۹ درصد می باشد.

 

منطقه بروکسل

به لحاظ جغرافیائی بروکسل جز منطقه فلاندر محسوب می شود اما اکثریت بسیار بالایی از جمعیت اش فرانسه زبان می باشد. بروکسل یکی از سه مناطق فدرال است. اما به لحاظ حقوقی قدرت این منطقه نسبت به دو منطقه والونی و فلاندر کمتر است. دولت و پارلمان بروکسل در عرصه هایی حق تصمیم گیری منطقه ای ندارند. دولت منطقه ای در این شهر بصورت ۵۰/۵۰ در دست فلاموندها و فرانسه زبان ها است. در صورتی که جمعیت فلاموند زبان ها در بروکسل رقمی بین ۸ تا ۱۵ درصد را تشکیل می دهند. اما نخست وزیر بروکسل معمولا از جمعیت فرانسه زبان است و باید بدو زبان رسمی صحبت کند. بروکسل به لحاظ اداری چنانچه پیشتر گفته شد دو زبانه است و کارهای اداری بزبان فلاموند و فرانسوی انجام می شود ( اما اکثریت بیش از ۸۵ درصد مردم در بروکسل فرانسه زبان هستند و در انتخابات پیشین در حدود ۸ درصد از اهالی بروکسل فقط به فلاموندها یا هلندی زبان ها رای دادند). زبان مادری اکثر مردم بروکسل، فرانسوی است و این زبان کاربرد بیشتری در جامعه دارد. اما با این حال بدلیل توافقات موجود در دولت فدرال، تمامی موسسه‌های اداری و عمومی در بروکسل، دو زبانه شده اند. یک سوم ساکنین بروکسل ملیت خارجی دارند و ملیت بلژیکی ندارند. بطور روزانه در طول ساعات کاری، تعداد نیروهای کار که از اطراف و شهرهای دور و نزدیک به شهر می‌آیند افزایش می‌یابد. یعنی اینکه هر روز ۳۳۰ هزار نفر فلاموند از مناطق فلاندر و ۱۰۵ هزار والون از مناطق والونی و بیش از ۱۰۰ هزار نفر خارجی از کشورهای دور و نزدیک برای کار به بروکسل می آیند و جمعیت یک میلیون ۱۰۰ هزار نفری بروکسل در طول روز یک میلیون ششصد هزار نفر می شود. ورود این همه نیروی کار به بروکسل پایتخت اروپا و بلژیک، موجب تولید ثروت قابل توجهی در این شهر می شود اما این ثروت تولید شده در اختیار مردم و ارگان های دولتی بروکسل قرار نمی گیرد. زیرا سیستم مالیاتی بلژیک، ثروت تولید شده را به مناطق فلاندر و والونی انتقال می دهد و نیروی کاریی که از خارج به بروکسل وارد می شوند از سرویس ها و خدمات موجود در این شهر بهره مند می شوند اما مالیات خود را در مناطق محل زندگی خود در شهرهای دیگر پرداخت می کنند و از این طریق بروکسل از جنبه اقتصادی چندان سهمی از این ثروت تولید شده نمی برد و همین امر باعث رشد تورم، گرانی، بیکاری جوانان ( در حدود ۲۰ درصد نیروی فعال) و… شده است. در حدود ۲۵ درصد جمعیت بروکسل مسلمان می باشد. در شمای زیر درصد کسانی که به زبان های مختلف در بروکسل صحبت می کنند توجه داده شده است. نهاد های اصلی اتحادیهٔ اروپا (شورا، کمیسیون و پارلمان ) دربروکسل واقع شده‌اند. به دلیل اهمیت بروکسل بیش از ۱۵۰۰ سازمان بین المللی در پایتخت اروپا شعبه اداری دارند. در ضمن تمام سازمان‌های ملی بلژیک در بروکسل واقع شده‌اند.

  •   

منطقه والونی

والونی در شکل کنونی از سال ۱۹۷۰ تشکیل شده است اما از جنبه سیاسی این منطقه تنها از سال ۱۹۸۰ است که بصورت منطقه والونی رسماً شروع بکار کرده است. جمعیت این منطقه بالغ بر سه میلیون و نیم نفر می شود که در واقع در حدود  32.4 درصد جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد. منطقه والونی کمی بیش از ۵۵ درصد از مساحت بلژیک را پوشش می دهد. والونی به ۵ استان تقسیم می شود و پایتخت آن شهر”نمور” است. این منطقه دارای پارلمان و یک دولت منطقه ای است. در این منطقه ما با ۲۵۳ شهرداری مواجه هستیم که فقط برای والون ها می باشد. در این منطقه ما با دو منطقه زبانی – قومی و جغرافیائی مواجه هستیم. هر منطقه ارگان های خود را بزبان فرانسوی و آلمانی دارد. در والونی مردم و بخش اداری بزبان فرانسه کارها را پیش می برند و در بخش والونی آلمانی زبان، در حدود ۸۵ هزار بلژیکی زندگی می‌کنند که آنها نیز دارای نه شهرداری و نیز یک دولت و پارلمان منطقه ای هستند و بصورت دو زبانه کارهای اداری خود را پیش می برند. بروکسل و والونی همکاری های نزدیکی را با هم دارند. پرچم والونی بصورت نماد زیر است.

 منطقه فلاندر

جمعیت این منطقه در حدود شش میلیون ۳۷۰ هزار نفر است که در ۵ استان فلاندر زندگی می کنند. پایتخت این منطقه بروکسل است زیرا تمام ارگان های دولت منطقه ای یعنی پارلمان و خود دولت در بروکسل قرار دارند. اما خود بروکسل در کنترل دولت فلاموند قرار ندارد. در بخش فلاندر زبان اداری مردم منطقه، هلندی یا فلاموند است. در این منطقه اقلیت فرانسه زبان حضور دارد و بنا به شرایط هر شهرداری یا شهر و تعداد جمعیت آن به لحاظ حقوقی دارای یکسری امکانات برای خود می باشند. بعنوان مثال در شش شهر کوچکی که در اطراف بروکسل قرار دارند و جز مناطق جغرافیائی فلاندر می باشند جمعیت فرانسه زبان بیش از ۷۰ تا ۸۵ درصد از جمعیت این شهرداری ها را تشکیل می دهند و در حال حاضر در این شش شهرداری امکانات استفاده از دو زبان فرانسه و ندرلند (هلندی) فراهم است. اما موضوع این شش شهرداری اطراف بروکسل همواره جز درگیری های احزاب فرانسه زبان و فلاموند زبان بوده و می باشد. پرچم فلاندر بصورت نماد زیر است.

 قدرت در مناطق سه گانه فلاندر، والونی و بروکسل

هرکدام از جوامع و مناطق سه گانه یا فدرال بلژیک بنا به وضعیت حقیقی و حقوقی خود، از نظر قانونگذاری و اجرای قانون به صورت مستقل فعالیت می‌کنند. هرکدام از سه منطقه فدرال بلژیک مسئولیت مسائل فرهنگی، آموزشی، زبانی و امور انسانی منطقه تحت مسئولیت خود را بعهده دارند. این مناطق سه گانه مسئولیت بخش هایی از اقتصاد، انرژی، حمل ‌و نقل و خدمات دولتی، برنامه‌ریزی شهری را بعهده دارند. بر طبق قوانین موجود، هر یک از جوامع و مناطق، در موارد مربوط به خود، در سایر موضوعات طبق‌ شرایط و به نحوی که قانون تعیین کرده است، صلاحیت دارند و در موارد کلان این دولت مرکزی است که تصمیم گیرنده می باشد.

 احزاب سیاسی سراسری در بلژیک

از اواخر دهه ۶۰ میلادی و مشخصاً تا پایان دهه ۷۰ تمام احزاب سیاسی سراسری در بلژیک به دو بخش عمده تقسیم شدند و از حالت احزاب سراسری در سطح بلژیک به احزاب منطقه ای در مناطق سه گانه تغییر یافتند. در واقع با گسترش سیستم فدرالیسم در این کشور روند منطقه ای شدن احزاب سراسری روزبروز تقویت شد. امروز یکی از بحث هایی که در میان برخی فعالین، متخصصین و نخبگان سیاسی مطرح است، نگاه انتقادی به اتخاذ چنین روشی برای تبدیل احزاب سراسری به منطقه ای می باشد. انجام چنین کاری موجب فاصله میان مناطق فدرال و تقویت مطالبات و منافع خاص منطقه ای بر منافع ملی شد. سال هاست که این بحث ناتمام به اشکال مختلف در مناسبت های گوناگون در بلژیک مطرح می شود که “سیاست مناسب در گذشته آن بود که امر آموزش زبان رسمی کشور به دو زبان فرانسه و فلاموند تغییر می یافت و اغلب این مسئله را بعنوان یک امکان خوب از دست رفته تلقی می کنند زیرا که این اعتقاد در بخشی از سیاست مداران و مردم بلژیک مطرح است که با اجرای طرح دو زبانه کردن کشور شاید درگیری های زبانی در بلژیک کاهش می یافت و امروز این کشور کمتر با تنش و مشکلات منطقه ای و مسائل مربوط بزبان مواجه می شد. برخی از نخبه گان سیاسی و اجتماعی به تجربه آلمان فدرال که احزاب سراسری با وجود سیستم فدرال حفظ شده است به عنوان یکی از نمونه های مثبت فدرالیسم در این آلمان توجه می دهند. از زمان استقلال بلژیک بطور سنتی ما با سه نحله فکری که خود را در احزابی مانند دمکرات مسیحی ها، سوسیالیست ها و لیبرال ها سازمان داده اند، مواجه بوده ایم. البته کمونیست ها هم در دوره ه هایی در زمان جنگ جهانی دوم و تا حدودی پس از آن توانسته بودند تا ۱۲ درصد آرای مردم بلژیک را از آن خود کنند که با گذشت زمان این درصد تا انتخابات کنونی به زیر یک درصد می رسید. 

احزاب در مناطق فلاندر

در حال حاضر ما در منطقه فلاندر با دو حزب لیبرالOpen Vld و LDD ، یک حزب سوسیالیست SPA، یک حزب دمکرات مسیحیCD&V ، یک جریان راست افراطی  Vlaams Belang ، یک جریان چپ رادیکالPVDA+ ، یک حزب اکولوژیستGroen و نیز با حزب پرقدرت و ناسیونالیست “ائتلاف نوین فلاموندها  NVA” مواجه هستیم. سه حزب سنتی(سوسیالیست، لیبرال و دمکرات مسیحی) مستقل از دیگر احزاب شبیه خود در دو منطقه دیگر بلژیک هستند و برایشان حضور در دولت مرکزی بسیار دارای اهمیت برای پیش بردن سیاست های منطقه ای شان دارد. برای احزاب سنتی در منطقه فلاموند اهمیت به منافع و مطالبات فلاموندها دارای اهمیت بسیار است. در حین حال منافع کل مردم بلژیک و همبستگی با مناطق بروکسل و والونی نیز برایشان نسبتاً مهم است و در حال حاضر حفظ دولت فدرال و فعالیت و تلاش در چارچوب بلژیک برایشان همچنان از اعتبار برخوردار می باشد. اما برای حزب ناسیونالیستی” ائتلاف نوین فلاموندها” بیشتر منافع مردم فلاندر دارای اهمیت است تا مردم کل بلژیک. این جریان بدنبال همبستگی با دیگر مناطق بلژیک نیست. لازم به یادآوری است تا دهه ۷۰ وضعیت اقتصادی منطقه والونی بسیار خوب بود و به منطقه فلاندر کمک های مالی بسیاری برای رشد اقتصادی کرده است. والون ها با مرور با انواع مشکلات اقتصادی و بیکاری مواجه شدند و برعکس در فلاندر اقتصاد رشد و توسعه یافت و از دهه ۸۰ اقتصاد فلاندر رشد چشمگیری پیدا کرد. حزب ناسیونالیست ” ائتلاف نوین فلاموندها” مخالف کمک به مناطق والونی و بروکسل است و می گوید فلاموندها از ارسال کمک به این مناطق ناراضی اند و فلاندر باید به فکر خودش باشد. این حزب می گوید اگر کمک به مناطق والونی و بروکسل می کنیم در عوض باید از آن مناطق به فلاموندها هم نفعی برسد. این جریان تلاش دارد کشور بلژیک را تجزیه کند و یک جمهوری فلاندر تشکیل دهد. در بند اول منشور و اساسنامه این حزب خواست تجزیه کشور بلژیک علناً و رسماً اعلام شده است. امروز جمهوریخواهی بشدت در میان احزاب بلژیکی مناطق فلاموند زبان تقویت شده است و علناً نمایندگان احزاب از جمهوری فلاندر صحبت می کنند. سیستم مشروطه سلطنتی روزبروز اعتبار خودش را در میان فلاموندها از دست می دهد و این گرایش در میان فرانسوی زبان ها هم رو به تقویت است. در حال حاضر آینده سیستم مشروطه در بلژیک نسبتاً نا روشن است.

 احزاب در مناطق والونی

در منطقه والونی با احزابی چون حزب سوسیالیست PS ، لیبرال  MR، اکولوژیست ECOLO، مرکز دمکراتیک انسانی  CDH(همان دمکرات مسیحی های سابق)، طرفداران پیوستن منطقه والونی به کشور فرانسه، فدراسیون دمکرات های فرانسه زبان FDF، احزاب چپ دمکرات و رادیکال وجریان راست افراطی با نام جبهه ملیر FN وبرو هستیم. در این منطقه سوسیالیست ها اکثریت را در دست دارند و دولت منطقه ای در دست آنهاست. البته این دولت، ائتلافی از احزاب است و نخست وزیر والونی از حزب سوسیالیست منطقه والونی که بخشی از حزب سوسیالیست فرانسه زبان بلژیک است، می باشد. والونی با منطقه بروکسل همکاری هایی نزدیکی را از جنبه های آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پیش می برد و یکسری ارگان های مشترک تشکیل داده اند. زبان مشترک در هر دو منطقه موجب تفاهم و اتخاذ سیاست های مشترک در قبال فشار منطقه فلاندر شده است. والونی با بخش آلمانی زبان بیشترین همکاری دارد و این منطقه آلمانی زبان جزئی از والونی با حق و حقوق مشخص می باشد. در حین حال در سطح ملی، منطقه آلمانی زبان دارای یکسری اختیارات مشخص است. 

احزاب در منطقه بروکسل

در بروکسل، تمام احزاب برشمرده در مناطق والونی و فلاندر نیز حضور دارند. اما هر یک از این احزاب استقلال کامل در تعیین سیاست های خود در چارچوب منطقه بروکسل برخوردار هستند و در سیاست های عمومی از حزب مادر خود در مناطق فرانسه زبان یا فلاموند زبان پیروی می کنند. در بروکسل یک دولت ائتلافی از اکولوژیست ها، سوسیالیست ها و مرکز دمکرات مسیحی فرانسه زبان و احزاب فلاموند زبان طیف فوق، قدرت را در دست دارند. نخست وزیر این دولت از حزب سوسیالیست منطقه بروکسل است. از دهه ۶۰ تا امروز با توجه به وضعیت و موقعیت هایی که در بلژیک بدلیل مشکلات اقتصادی، سیاسی- فرهنگی و اجتماعی بوجود آمده باعث تشکیل یکسری احزاب محلی ناسیونالیست، راست افراطی(نژادپرست و فاشیست)، دمکرات و اکولوژیست(سبزها) شده است. این احزاب با شروع روند فدرالیسم در این کشور، در مناطق سه گانه به فعالیت منطقه ای روی آورده اند.

آغاز بحران سیاسی در دولت بلژیک
ائتلاف دولتی احزاب سوسیالیست و لیبرال و دمکرات مسیحی فلاموند و فرانسه زبان تحت نخست وزیری آقای “گی ورهوفشتات ” از حزب لیبرال فلاندر در انتخابات فدرال در ژوئن سال ۲۰۰۷، مجبور به استعفا شد. در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۸، دولت آقای “ایو لترم” از حزب دمکرات مسیحی فلاموند تشکیل شد و توانست در حدود نه ماه در قدرت باقی بماند اما در دسامبر ۲۰۰۸ پادشاه بلژیک با استعفای نخست وزیر خود موافقت کرد. در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۸ آقای “هرمان وان رومپوی” از حزب دمکرات مسیحی فلاموند، نخست وزیر بلژیک شد و تا دوم ژانویه ۲۰۰۹ در پست خود باقی ماند. اما ایشان در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۹ رئیس شورای اتحادیه اروپا شد و مجبور گشت از پست خود استعفا دهد و مجددا آقای “ایو لترم” از حزب دمکرات مسیحی فلاموند جای ایشان را گرفت. در پی خروج یکی از پنج حزب دولت ائتلافی(حزب لیبرال فلاموند) آقای “ایو لترم”، دولت ایشان سقوط می کند و انتخابات پارلمانی در آوریل ۲۰۱۰ برگزار می شود. حزب محافظه کار راست و ناسیونالیستی “ائتلاف نوین فلاموندها” به رهبری ” بارت دو بوور” در فلاندر و حزب سوسیالیست در والونی و بروکسل به رهبری “الیو دی روپو”، پیروز انتخابات می شوند. گفتگوها برای تشکیل دولت فدرال آغاز می شود اما مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی میان احزاب فرانسه زبان والونی و فلاموند زبان بدون نتیجه باقی می ماند و بدین طریق بلژیک پس از انتخابات پارلمانی ژوئن سال ۲۰۱۰، دچار بن‏بست سیاسی در تشکیل دولت جدید می شود و بارها مذاکرات میان نمایندگان هشت حزبی که برای تشکیل دولت تلاش می کردند به شکست منجر می شود. در ضمن بدلیل عدم وجود دولت جدید پس از انتخابات، امور جاری دولتی توسط نخست وزیر و کابینه سابق آن آقای “ایو لترم” اداره می شود. 
بخشی از احزاب فلامان زبان با توجه به قدرت گرفتن حزب جدید و نیز گسترش مطالبات منطقه ای از شرکت در دولت ائتلافی سرباز زدند و به این ترتیب بلژیک وارد طولانی ترین دورۀ “بی دولتی” در جهان شد. بلاخره پس از ۵۳۵ روز گفتگو و مذاکره برای تشکیل دولت جدید میان سه حزب فرانسه زبان و سه حزب فلامان زبان توافق صورت می گیرد و بدین طریق رهبر حزب سوسیالیست فرانسه زبان بلژیک آقای “الیو دی روپو”، به عنوان نخست وزیر کشور بلژیک موظف به تشکیل کابینه می شود. در ضمن پس از ۳۲ سال این نخستین بار است که بلژیک توسط یک نخست وزیر فرانسه زبان که دبیر کل حزب سوسیالیست فرانسه زبان در مناطق والونی و بروکسل است، رهبری می شود. در کابینه جدید احزابی نظیر حزب سبزهای دو منطقه (بدلیل مخالفت لیبرال های فلاموند زبان با حضور حزب سبزهای” گرون یا خرون” و در نتیجه اعلام حزب سبزهای فرانسه زبان که اگر بخش سبزهای فلاندر در کابینه دولت نباشند آنها هم حاضر به شرکت در دولت فدرال نخواهند شد و در اپوزیسیون خواهند ماند اما در مسائل مربوط به انجام رفرم در ساختار دولت فدرال از کابینه نخست وزیر جدید حمایت خواهند کرد) و همچنین حزب ” ائتلاف نوین فلاموندها”  حضور ندارند. دولت جدید حاصل ائتلافی از سوسیالیستها، لیبرال ها و دمکرات مسیحی ها می باشد. وزن جریانات راست در این دولت قوی است. هر چند که دو حزب سوسیالیست دو منطقه و نیز احزاب دمکرات مسیحی دو منطقه که بخش فلاندر آن بیشتر راست است تا میانه و دو حزب لیبرال دو منطقه سیاست های توافقی در دولت جدید را تحت الشعاع سیاست های لیبرالی خود قرار می دهند اما برای حفظ کشور بلژیک و نیز مبارزه با جریان محافظه کار راست ناسیونالیستی” ائتلاف نوین فلاموندها”  راه دیگری برای احزاب سوسیالیست هر دو منطقه باقی نمانده بود و سوسیالیست ها مجبور به یکسری عقب نشینی ها در سیاست ها و برنامه های اجتماعی و اقتصادی خود شدند و همین امر موجی از اعتراض را در میان سندیکاهای کارگری ایجاد کرد. اما بسیاری از ناظران سیاسی اعتقاد دارند که انتصاب یک نخست وزیر سوسیالیست فرانسه زبان پس از ۳۲ سال در بلژیک که تحت فشار بازارهای مالی و اتحادیه اروپا صورت گرفته نخواهد توانست مشکلات میان دو بخش فرانسه و فلاماند زبان این کشور را حل کند. تاکنون دولت “الیو دی روپو”، در مقابل فشارهای خارجی و داخلی مقاومت کرده و توانسته ثبات نسبی را در کشور بوجود آورد و نیز در عرصه ایجاد رفرم در ساختارهای موجود تلاش های خودش را با همراهی دولت ائتلافی پیش می برد.

در جدول زیر، در حال حاضر احزاب نامبرده هسته اصلی ناسیونالیسم فلاموند را تشکیل می دهند. البته در حزب لیبرال، خرون و سوسیالیست گرایش هایی نزدیک به جنبش فلاموند حضور دارند. در ضمن احزاب بسیار کوچک و انجمن های در عرصه مدنی که از ناسیونالیسم فلاموند حمایت می کنند و برای آن تبلیغ و فعالیت می کنند نیز در منطقه فلاندر بطور سیستماتیک، مدنی و قانونی فعالیت موثری را سازمان می دهند.

 

 

پایان بخش اول

علی صمد

پایان اکتبر ۲۰۱۲

 

تاریخ انتشار : ۱۳ آبان, ۱۳۹۱ ۱۲:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!