همگان نیک می دانند که اقتصاد ایران بدون رفع تحریم ها و تنها از رهگذر ارتباط با چین ره به جایی نخواهد برد. همین تفاهم نامه ایران و چین هم اجرایی شدنش مستلزم عقد قرارداد است با بخش های خصوصی و دولتی ایران در عرصه های مختلف و لذا در صورت پابرجا ماندن تحریم ها ره به جایی نخواهد برد. آگاهان نیک می دانند ما باید همواره مدافع روابط عادی اقتصادی ایران با تمام جهان از جمله چین باشیم و درعین حال طرفدار روابط بلند مدت اقتصادی با قطب های مهم اقتصادی دیگرجهان از جمله اروپا و آمریکا. نه این که رابطه با غرب را دروازه ای روبه بهشت و تصمیم به عقد تفاهم نامه با چین را ورود به جهنم تلقی کنیم.
اما آنچه الان در در روی زمین سخت سیاست ایران و در عالم واقعیت اتفاق افتاده است، پابرجا بودن تحریم ها و پادر هوا بودن برجام است. و نیز انعقاد یک تفاهم نامه غیر الزام آور میان ایران و چین. این همه هیاهو و جنجال برای چیست؟ شش سال پیش ایرانیان و دولت مردانش و تمام شبکه های ماهواره ای خارج از کشور و هم چنین همه ما و شماها در زمان عقد برجام به شعف آمدیم و شور حسینی برپا کردیم و تا آخر هم بر عهد خود بر برجام پایبند ماندیم و بسیاری از ایرانیان مشعوف از عقد موقت میان ایران و غرب پایکوبان و دست افشان به مناسبت عروسی خوبان در کف خیابان جشن گرفتند که سیاست را کشتی بانی دیگر آمد و دوران هجران ۳۷ ساله دو عاشق و معشوق (ایران و غرب) به سر آمد. و این عقد موقت با مهرنامه بدون پشتوانه برجام بیش از دو سال دوام نیاورد و با طلاق دادن زود هنگام ایران توسط ترامپ و دبه کردن رئیس جمهور جدید آمریکا با این بهانه که مهریه سنگین تعین شده در برجام کلاه گشادی است که سر آمریکا رفته است. کمپانی هایی چون شل و ایرباس بولینگ و دیگر شرکت های غربی با نیش قلم زهرآگین ترامپ فرار را برقرار ترجیح دادند و از ایران رفتند. این اولین بار نبود که آمریکایی ها با ایران چنین می کردند و زیر وعده خود می زدند. حدود بیست سال پیش نیز ایران علیرغم همکاری مخلصانه اش با آمریکا برای سرنگونی رژیم های طالبان و صدام در شرق و غرب ایران بوش پسر ایران را عجوزه ای می دانست که محور شرارت است و عقد موقتش با ایران را در زمان خاتمی بهم زد. چون مثلث رامسفلد و دیک چنی و بوش پسر رویای حمله به ایران را در سر می پروراندند. آری با خروج ترامپ از برجام که به تحریک لابی قدرتمند سعودی ـ صهیونیستی صورت گرفت و ضمانت نامه آن عقد قرار داد ۴۰۰ میلیارددلاری اسلحه از سوی عربستان با آمریکا بود. باز ایران تنها ماند با تحریم هایش که کمر اقتصادش را می شکست. سئوال اینجاست چرا شبکه های ماهواره ای و نیز امپراطوری رسانه ای غرب که در حمایت از برجام سنگ تمام گذاشتند و پس از خروج آمریکا از برجام بلندگوی اپوزیسیون وابسته سرنگونی طلب و طرفدار تحریم شدند. اکتون به خاطر یک تفاهم نامه با چین زمین و زمان را به هم می بافند و چنین عزای وطن گرفته اند. از رضا پهلوی گرفته تا دیگران افکار عمومی ایران را به بازی گرفته اند و عزای عمومی اعلام کرده اند و وامصیبتا بر پا کرده اند و به مردم می گویند چه نشسته اید که ایران مستعمره چین شده است!!!
در مورد این که چون فساد ساختاری داریم پس امضای تفاهم نامه با چین به مصلحت نیست. به نظرم استدلال اصلا درستی نیست به خاطر این که با این استدلال ما حق عقد قرارداد با اقتصادهای غربی را هم نداریم .مبارزه با ساختارهای فسادآمیز جمهوری اسلامی مبارزه ای است مستمر برای تغییر ساختارها و محدود به پیش و یا بعد از انعقاد قرار داد با کشورهای خارجی هم نمی شود. به نظرم نامه نگاری های اپوزیسیون خارج به دولت چین از جنس نامه نگاری اخیر رضا پهلوی و فاقد مشروعیت خواندن حکومت ایران برای عقد قرارداد و شانتاژ رسانه ای در فضای مجازی علیه این تفاهم نامه صورت می گیرد تنها معطوف به کسب قدرت از طریق سرنگونی سازی حکومت است ونه حتی انقلاب مردمی.
همراه شدن با هر قافله ای از جمله قافله مخالفت با تفاهم نامه ایران و چین باید دو مفهوم را لحاظ کند. اول این که کانون مخالفت از کجاست و دوم نتیجه گرایی که از این مخالفت که کدام گروه ها و جریان ها در داخل و خارج از آن منتفع می شوند. باید بدانیم چپ ایدئولوژیک واقعا موجود و یا اردوگاه شرق دیرگاهی است که از دهه ۱۹۹۰ و پس از فروپاشی شوروی دیگر وجود خارجی ندارد. اما غربی ها هنوز ما را از شبح ایدئولوژیک کمونیسم چینی می ترسانند تا ایدئولوژی نو لیبرالیسم و یا همان” بنیادگرایی بازار ” را تحت عنوان “پایان تاریخ” و یا پایان ایدئولوژی به خورد ما بدهند. واقعیت این است که قطب بندی های جهانی در حال تغییر است و کانون های قدرت جهان هم در حال جابجا شدن است. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم قدرت عظیمی بنام چین از آسیا سر برآورده است که به باور بسیاری از کارشناسان از هم اکنون قدرت اول اقتصادی جهان است. حجم تجارت چین و آمریکا در نه ماهه اول سال ۹۹ با وجود کرونا ۴۰۱ میلیارد دلار و حجم تجارت ایران با چین طی این مدت ۱۱ میلیارد دلار بوده است. حجم تجارت چین با اروپا طی سال ۲۰۲۰ میلادی ۵۸۶ میلیارد یورو یعنی سی میلیارد یورو بیشتر از تجارت آمریکا با اروپا. حجم تجارت چین با ترکیه از ۱.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به رقم ۲۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ رسید. بر اساس گزارش گمرک چین طی ۹ ماهه اول سال ۲۰۲۰ حجم مبادلات تجاری چین و عربستان بالغ بر ۴۹ میلیارد دلار با کشور عراق ۲۳ میلیارد دلار وبا اسرائیل بیش از ۱۲ میلیارد دلار بوده است. و البته اگر طرح یک کمربند یک جاده با سرمایه گذاری ۹۰۰ میلیاردی چین در زیر ساخت های اقتصادی جهان به منظور گسترش جهانی شدن و توسعه بازارها توسط چین را هم به این اطلاعات و آمار اضافه کنیم متوجه می شویم که حرام کردن عقد توافق نامه ایران با غول اقتصادی که چین نام دارد و اقتصادش مکمل اقتصاد ماست و بیرون گذاشته شدن ایران از طرح یک کمر بند یک جاده در صورت عدم داشتن توافقنامه بلند مدت تجاری بین طرفین از طرف چه کسانی دامن زده می شود. آری از سوی کسانی که خود بیشترین رابطه اقتصادی با چین را دارند. داشتن قراردادهای بلندمدت با چین و داشتن روابط عظیم اقتصادی با این کشور توسط تمام دنیا حلال است و برای ایرانیان حرام چون حکومتشان مردمی نیست. تو گویی اوضاع در ترکیه و قطر و عربستان و عراق و جاهای دیگر گل و بلبل است. تمام این ها بهانه است. مسئله مهم از نگاه خیرخواهان حقوق بشردوست خارج از کشور عدم توسعه ایران است ولاغیر. آنان بی کفایتی حکومت ایران را بهانه کرده اند و با افکار عمومی ایران بازی می کنند تا کشور همچنان در میان گرداب تحریم ها سر گردان بماند و آنان از این آب گل آلود ماهی خودشان را بگیرند. مبارزات مردم ایران برای عدالت اجتماعی و آزادی و تامین منزلت در شرایط تحریم ها و عدم ارتباط با جهان و تامین نشدن نان و معیشت و مسکن مردم به محاق می رود و تنها مستبدین را بر سر مردم مسلط می کند.
۲۱ فروردین ۱۴۰خورشیدی