نوشته: ژنرال لئونید ایواشف (ivashov) در نشریه گلوبال ریسرچ: ۲۴ ژانویه ۲۰۰۷
امریکا سلاحهاى هستهاى خود را علیه ایران به کار خواهد برد و از هنگام حمله ایالات متحده به ژاپن این دومین مورد به کارگیرى سلاحهاى هستهاى در جنگ خواهد بود
ژنرال ایواشف معاون مدیریت فرهنگستان امور ژئوپولیتیک است. وى رئیس دایره عمومى دروزارت دفاع اتحاد جماهیرشوروى سوسیالیستى بود و اکنون دبیر شوراى وزارت دفاع جامعه ایالات آزاد (SIC)، رئیس دایره همکارى نظامى در وزارت دفاع فدراسیون روسیه و رئیس مشترک کارکنان نیروهاى ارتشى روسیه مى باشد.
درجریان سراسرى اخبارى که ازخاورمیانه مى رسد، اغلب گزارش هاى فزاینده اى وجود دارد که در آن ها ذکرشده است درعرض چند ماه آینده، ایالات متحده امریکا به ایران یک ضربه هسته اى خواهد زد. به عنوان نمونه، نشریه کویتى“عرب تایمز”، ازقول منابع مطلعى که نخواسته اند نامشان فاش شود نوشت که ایالات متحده نقشه کشیده است تا پیش از پایان ماه آوریل ۲۰۰۷ سرزمین ایران را تحت حملات موشکى و بمباران هاى خود قراردهد. این کارزارجنگى ازدریا آغاز و از پشتیبانى سیستم دفاعى موشک هاى پاتریوت بهره مند خواهد شد. این امربه نیروهاى امریکائى امکان خواهد داد ازحملات زمینى خوددارى کنند وازکارائى ضربه هاى متقابل “هرکشورخلیج فارس” بکاهند. در این جا غرض از”هر کشور خلیج فارس” ایران است. منبعى که این اطلاعات را دراختیارنشریه کویتى قرارداده است باوردارد که نیروهاى امریکائى درعراق و درسایرکشورهاى منطقه، به یارى موشک هاى پاتریوت مستقردر مرز(ایران) ازحملات موشک هاى ایرانى درامان خواهند ماند.
بنابراین، آمادگى امریکا براى یک تهاجم تازه، وارد مرحله کامل ترى گردیده است. اعدام صدام حسین و نزدیک ترین همراهانش بخشى از این آمادگى بوده است. غرض ازاعدام هاى نام برده این بوده که به عنوان یک “عمل مبدل” تلاش هاى برنامه ریزان امریکائى درراستاى افزایش عمدى تنش، هم درایران و هم درچارچوب کل خاورمیانه سودمند واقع شود.
با تحلیل نتایج عمل فوق، ایالات متحده دستور اعدام رهبرسابق عراق و همراهانش را صادرکرد. این امرنشان مى دهد که امریکا به گونه بازگشت ناپذیرى برنامه تقسیم عراق را به سه شبه دولت متخاصم یعنى شیعه ها، سنى ها و کردها پذیرفته است. واشنگتن حساب کرده است که وضعیت یک هرج ومرج تحت کنترلش، به امریکا براى تحت تسلط قراردادن تولیدکنندگان نفت خلیج فارس و دیگر جاده هاى مهم استراتژیکى ترابرى نفت یارى مى رساند.
مهم ترین جنبه این موضوع این است که یک منطقه با جنگ خونین پایان ناپذیرى درکانون خاورمیانه ایجاد خواهد گشت که به گونه گریزناپذیرى کشورهاى همسایه عراق یعنى ایران، سوریه و ترکیه (کردستان) را به درون آن خواهد کشاند. این امر مسئله بى ثبات کردن کامل منطقه را حل خواهد کرد که براى ایالات متحده به ویژه براى اسرائیل جزواهداف مهم سیاستشان به شمار مى آید. جنگ عراق، تنها یک عامل در سلسله گام هائى بود که در راستاى بى ثبات کردن منطقه برداشته شده بود که خود نیزتنها یک مرحله ازروند نزدیک تر شدن به مقابله با ایران و سایر کشورهائى است که ایالات متحده آن ها را به سرخ بودن متهم مى کند.
هرآینه، وارد شدن به یک کارزار نظامى دیگر براى ایالات متحده امریکا ( که گرفتارکمبود منابع لازم براى اجراى عملیات است) درحالى که درعراق و درافغانستان هنوز صلح و آرامش برقرار نشده است، به آسانى صورت نخواهد گرفت. افزون برآن، تظاهرات علیه سیاست هاى نئومحافظه کاران واشنگتن، درسراسر دنیا شدت گرفته است. با توجه به آن چه دربالا گذشت، مى توان گفت که امریکا سلاح هاى هسته اى خود را علیه ایران به کار خواهد برد و از هنگام حمله ایالات متحده به ژاپن این دومین مورد به کارگیرى سلاح هاى هسته اى درجنگ خواهد بود.
ازدیگرسو، محافل نظامى وسیاسى اسرائیل ازاکتبر۲۰۰۶ آشکارا اظهاراتى درمورد امکان وارد آوردن ضربه هسته اى و موشکى به ایران بیان داشته اند. اندیشه آن بلافاصله از سوى جرج بوش پشتیبانى شد که از آن به شکل “لزوم” حملات هسته اى استفاده مى گردد. سپس به مردم چنین مى قبولانند که باورکنند هیچ امر شریرى دراین عمل وجود ندارد و این که برعکس، یک حمله هسته اى کاملاً امکان پذیر است. و گویا هیچ راه دیگرى جهت ” متوقف کردن” ایران وجود ندارد.
سایر قدرت هاى هسته اى چگونه واکنش نشان مى دهند؟ آن چه مربوط به روسیه است، دربهترین حالت به محکوم کردن حملات بسنده خواهد کرد و در بدترین حالت – همانند آن چه درمورد حمله به یوگوسلاوى رخ داد – پاسخش چیزى به این صورت خواهد بود: “هرچند چنین عملى ازسوى ایالات متحده اشتباه است ولى قربانى آن، خود حمله را برانگیخته بود”.
اتحادیه اروپا نیزعمدتاً به همان صورت واکنش نشان خواهد داد. احتمالاً واکنش چین و چندکشور دیگربه تهاجم هسته اى قوى ترخواهد بود. درهیچ صورتى، تهاجم هسته اى به نیروهاى امریکائى درکارنخواهد بود ( ایالات متحده مطلقاً از چنین امرى اطمینان دارد).
سازمان ملل متحد دراین چارچوب جائى ندارد. این سازمان که درمحکوم کردن تهاجم علیه یوگوسلاوى شکست خورده است با شوراى امنیت سازمان ملل متحد عملاً درمسئولیت چنین امرى شریکند. نهاد نام برده تنها قادراست قطعنامه صادرکند که درک روسیه و هم چنین دیپلماسى فرانسه از قطعنامه ها منع استفاده از زوراست ولى دیپلماسى ایالات متحده و بریتانیا آن ها را درست برخلاف آن، یعنى مجوزى براى تهاجم، تعبیر مى کنند.
وامّا درباره اسرائیل، اطمینان ازاین که تحت حملات موشکى ایران قرارگیرد وجود دارد. احتمالاًحزب الله و مقاومت فلسطین فعال ترخواهند شد. درحالى که اسرائیلى ها، که به عنوان قربانى قلمداد خواهند شد، دست به تحریکاتى خواهند زد که تجاوز آن ها را توجیه کند. آن ها باید هم چنین پیه چندین خرابى را به تن خود بمالند. درنهایت، ایالات متحده متجاوز، ثبات ایران را درهم خواهد ریخت و به گونه اى عمل خواهد کرد که کیفر دادن ایران به عنوان ماموریت شریفى تلقى گردد.
برخى براین باورند که نگرانى هائى ناشى ازاعتراضات جهانى مى تواند ایالات متحده را متوقف کند. ولى من چنین تصورى ندارم. هرچند که دراهمیت چنین عاملى نباید اغراق شود. درگذشته، من ساعت ها با میلوسویچ به بحث نشستم تا شاید او را متقاعد کنم که ناتو خودرا آماده حمله به یوگسلاوى مى کند. او مدت هاى زیادى این امررا باور نداشت و به من مى گفت: ” شما منشور سازمان ملل را بخوانید. چه زمینه اى دراختیار دارند که بتوانند دست به چنین عملى بزنند؟ “
اما آن ها به یوگوسلاوى حمله کردند. شوکى به وجود آمد و خشمى حاصل گشت. اما نتیجه دقیقاً همانى شد که تجاوزگران مى خواستند: میلوسویچ درگذشت، یوگسلاوى تکه تکه شد وصربستان مستعمره گشت؛ افسران ناتو مرکز فرماندهى خود را در وزارت دفاع کشور برقرارکردند….
نظیرهمان مساله درعراق رخ داد. شوکى به وجود آمد و خشمى حاصل گشت. آن چه براى امریکائى ها اهمیت دارد این نیست که شوک تا چه حد بزرگ باشد بلکه درآمدهاى حاصل ازمجتمع هاى نظامى – صنعتى شان تا چه اندازه زیاد است.
اطلاعاتى که براساس آن دومین ناوهواپیمابرامریکا تا آخرماه ژانویه به خلیج فارس مى رسد تحلیل و تفسیرموقت جنگ را امکان پذیر مى سازد. ایالات متحده درحمله هوائى به ایران بیشترازمهمات هسته اى استفاده خواهد کرد. موشک هاى کروز- که توسط نیروهاى هوائى ایالات متحده و کشتى ها و زیردریائى ها حمل خواهد شد – و هم چنین موشک هاى بالستیکى به کار خواهد رفت. حملات هسته اى، احتمالاً حملات هوائى نیروهاى مستقردرناوهاى هواپیمابر و دیگرامکانات را درپى خواهد داشت.
فرماندهى نیروهاى ایالات متحده تلاش مى کند ازعملیات زمینى پرهیزکند. ایران داراى ارتش نیرومندى است و نیروهاى امریکائى احتمالاً باید درانتظار انبوه کشتگان خود باشند. این امر براى جرج بوش که در شرایط سختى قرار دارد تحمل ناپذیر خواهد بود. او عملیات زمینى اى را که زیر ساخت کشورى را نابود و پیشرفت کشور را معکوس مى کند، ترس و واهمه ایجاد مى نماید و موجب هرج و مرج سیاسى، اقتصادى و نظامى مى گردد آغاز نخواهد کرد. همه این ها را مى توان نخست با به کارگیرى مهمات هسته اى و درپى آن با وسائل عادى جنگ ایجاد کرد. غرض از آوردن گروه ناوهاى هواپیمابر درنزدیکى سواحل ایران دقیقاً همین مساله است.
اما ایران به چه ساز و برگى براى دفاع از خود مجهز است؟ این ساز وبرگ قابل توجه اند ولى به گونه قیاس ناپذیرى ازتجهیزات امریکائى ضعیف ترند. ایران داراى ۲۹ سیستم دفاع موشک روسى تور(TOR) است که درنهایت پشتیبانى مهمى در پدافند هوائى ایران به شمارمى آیند. ولى درحال حاضر، ایران وسیله جلوگیرى تضمین شده اى دربرابر حملات هوائى دراختیار ندارد.
تاکتیک هاى ایالات متحده مانند همیشه همان ها خواهد بود: نخست پدافند هوائى و رادارها را از بین مى برد و سپس به نیروهاى هوائى درهوا و زمین و وسائل کنترل و زیرساخت ها حمله مى برد بدون این که کوچک ترین خطرى را بر خود هموار سازد.
درطول چند هفته آینده، ما شاهد به کارافتادن ماشین خبرى جنگى خواهیم بود. افکارعمومى به همین زودى تحت فشارقرارگرفته است. هیسترى نظامى ضدایرانى فزاینده، اخبارجدید افشا کننده، ضد اخبار و غیره توسط ماشین نام برده آفریده خواهد شد.
هم زمان، تمام آن چه در بالا گفته شد به اپوزیسیون غرب گراى ایرانى، به بخشى از اطرافیان محمود احمدى نژاد علامت هاى لازم را مى دهد که خود را آماده تغییرات آینده کنند. ایالات متحده امیدوار است که با حمله به ایران، به گونه اجتناب ناپذیرى در کشورایجاد هرج ومرج نماید و به این ترتیب بتواند با خرید برخى از ژنرال هاى ایرانى ستون پنجمى درکشور به وجود آورد.
ایران البته با عراق تفاوت زیادى دارد. اما اگر متجاوزان موفق گردند بین دوشاخه نیروهاى مسلح ایرانى، یعنى ارتش و سپاه پاسداران درگیرى ایجاد نمایند درکشور موقعیتى بحرانى به وجود خواهد آمد به ویژه اگر امریکا موفق شود دراوائل کارزار به رهبرى ایران ضربه زند، یا با یک حمله هسته اى، یا با حمله گسترده اى که به وسیله سلاح هاى عادى صورت مى گیرد مرکز فرماندهى نیروهاى کشور را مختل کند.
درحال حاضر، امکان تجاوز به ایران بسیارزیاد است ولى آشکار نیست که آیا کنگره امریکا با این حمله موافقت خواهد کرد یا نه. یک تحریک براى حذف این مانع اخیر کافى است: حمله به اسرائیل، حمله به یک هدف امریکائى مانند پایگاه هاى ایالات متحده. درجه چنین تحریکى را مى توان با حمله به برج هاى دوقلوى نیویورک در۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ قابل قیاس دانست. درچنین صورتى، کنگره حتماً موافقت خود را به پرزیدنت امریکا اعلام خواهد کرد