گشایش جدیدی که در روابط بغداد و آنکارا پس از دوره طولانی دشمنی بین نخست وزیران دو کشور٬ رجب طیب اردوغان و نوری المالکی بوجود آمد، شاهدی بر این ادعاست. روابط تیره تهران و آنکارا هم مسیر مشابهی را طی می کند.
نارضایتی سوریه و تهران از اقداماتی که ترکیه در ارتباط با ناتو برای تقویت توان ضد موشکی اش انجام داده بود، باعث تنش بین دو کشور و بی نتیجه ماندن گفتگوهای دوطرفه درباره مسائل منطقه ای شد. بازگشت به فضایی دوستانه تر از سفر جواد ظریف٬ وزیر امور خارجه ایران به ترکیه در روز اول نوامبر (۱۷ آبان) مشهود بود.
او برای شرکت در “شصتمین کنفرانس علوم و امنیت جهانی موسسه پاگواش” به ترکیه سفر کرده بود. این کنفرانس با عنوان “گفتگو٬ خلع سلاح و امنیت منطقه ای و جهانی” برگزار شد. عبدالله گل٬ رئیس جمهور ترکیه در حال ارائه سخنرانی افتتاحیه خود به جواد ظریف خیر مقدم گفت و از گفتگو بین تهران و واشنگتن استقبال کرد و آن را “پیشرفتی که مدت ها منتظر آن بودیم” خواند.
همان روز ظریف برای دیدار با همتای ترکش٬ احمد داووداغلو به آنکارا سفر کرد. در این دیدار اردوغان نیز حضور داشت. در کنفرانس خبری که با حضور دو وزیر خارجه برگزار شد٬ داوود اغلو اعلام کرد که ایران و ترکیه برای از بین بردن تنش های قومی و فرقه ای در خاورمیانه آمادگی کامل دارند.
او همچنین به مسئله سوریه که موضوع اختلاف جدی دو طرف است اشاره کرد و گفت این مسئله باعث خدشه وارد شدن به روابط دو طرف نمی شود. وی اظهار کرد با وجود اینکه اختلاف نظرها سر جای خودشان هستند٬ دو کشور درباره سه نکته اصلی مربوط به این بحران با هم به توافق رسیده اند.
اولین مورد به گفته او، لزوم گسترش کمک های بشردوستانه به تمامی طرف های درگیر٬ بدون هیچ گونه تبعیضی است. دومین مورد لزوم شروع فوری دوران انتقالی و به همین دلیل لزوم برگزاری کنفرانس ژنو ۲ است. نه تنها برای ایجاد تضمینی درباره صلح بلکه به خاطر حفظ تمامیت ارضی سوریه. به گفته داووداغلو سومین نکته توافق بر سر برگزاری انتخاباتی آزاد در سوریه پس از تعیین چارچوبی است که می تواند به دوره حکومت بشار اسد پایان دهد.
اظهارات داووداغلو نشانه کوتاه آمدن آنکارا از سیاست های تندروانه پیشین اش است. آنکارا به نشست ژنو به خاطر اینکه با حضور اسد تشکیل شده بود، بدبین بود. ترکیه احتمالا به این واقعیت که دوره انتقالی به نحوی با شامل شدن بشار اسد همراه خواهد بود، پی برده است.
داووداغلو همچنین اشاره کرد که در روزهای ۲۵ و ۲۶ نوامبر (۴ و ۵ آذر) به تهران سفر می کند و اردوغان نیز قرار است در ماه ژانویه (دی ماه) به ایران سفر کند. او همچنین گفت که ترکیه مشتاق است در ماه دسامبر (آذر) میزبان روحانی باشد. این ترافیک دیپلماتیک بالا مشخصا برای حفظ و نگهداری انگیزه های سیاسی برای تشکیل پیوندهای سیاسی است و می تواند پایه مرحله جدیدی از همکاری خلاقانه بین دو طرف باشد.
همانطور که کلاویس مقصود، سفیر پیشین اتحادیه عرب در نوشته ای که روز ۳ نوامبر (۱۲ آبان) در المانیتور منتشر کرد می گوید: “به نظر می رسد این دو قدرت هم منطقه ای به عواقب ادامه جنگ داخلی در سوریه پی برده اند.” در حاشیه٬ ذکر این نکته که ترکیه و عراق نیز برای هفته های آینده مذاکرات دیپلماتیک مشابه ای ترتیب داده اند نیز حائز اهمیت است.
در روزهایی که ایران و ترکیه در حال تقویت روابط با یکدیگر بودند، نوری مالکی در واشنگتن بود. او به اوباما درباره خطر روزافزون گروه های وابسته به القاعده که عراق و منطقه را تهدید می کند هشدار داد و از او برای مبارزه با این گروه ها درخواست سلاح کرد. مقامات آنکارا با خشنودی گفته اند که آمریکا نیز در برابر از مالکی خواسته است که کمتر فرقه گرایانه عمل کند و رفتار بهتری با سنی ها داشته باشد.
حمایت ترکیه از سنی های عراق اختلافات بین دو کشور را افزایش داد. اختلافات زمانی به اوج خود رسید که آنکارا به طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری سابق عراق٬ یک سیاستمدار مهم سنی که به راه اندازی جوخه های مرگ علیه شیعیان متهم بود و توسط دادگاهی در بغداد به اعدام محکوم شده بود٬ پناهندگی اعطا کرد. به نظر می رسد که ترکیه و عراق این مسائل را رها کرده اند.
اکنون خطر واقعی برای هر دو رژیم، قدرت روز افزون القاعده و گروه های منسوب به آن هستند. این گروه ها عراق و سوریه را به حمام خون تبدیل خواهند کرد و ناآرامی های سوریه به آنها قدرت می دهد. آنها اهدافشان را با صراحت عنوان می کنند و می گویند می خواهند نظم موجود را از بین ببرند و رژیم هایی را جایگزین کنند که بر اساس احکام شریعت حکمرانی می کند.
عبدالله گل در گفتگویی که با گاردین در روز ۳ نوامبر (۱۲ آبان) انجام داد اشاره کرد و گفت: “من فکر نمی کنم کسی بتواند حضور چیزی مانند افغانستان را در سواحل مدیترانه تحمل کند.”
رشد بی ثباتی در خاور میانه -از یک سو در سوریه٬ از سوی دیگر در عراق و مصر- تداوم روابط با آمریکا را برای کشورهایی چون عراق٬ ترکیه و خاورمیانه حیاتی می کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند چنین تحلیلی، تهران و واشنگتن را بر آن داشته که به فکر همکاری با هم باشند.
در همین حال روسیه و ایالات متحده در حال همکاری بر سر سوریه هستند و برای برگزاری کنفرانس ژنو ۲ تلاش می کنند. مسئله سوریه نشان می دهد که این دو ابر قدرت بازیگران اصلی در رویدادهای منطقه ای هستند. هیچکدامشان امروز “تحمیل قدرت از خارج” را الگوی خود قرار نداده اند بلکه با قدرت های منطقه ای همکاری می کنند.
مشخصا تنش های فعلی بین ایالات متحده و عربستان به دلیل دخالت بیش از حد آمریکا در منطقه نیست بلکه برهکس به خاطر کم دخالت کردن است. عدم حمله ایالات متحده به سوریه و مخالفت واشنگتن با کمک تسلیحاتی به مخالفین٬ باعث ناخشنودی ریاض شده است.
اتکای بعضی از کشورها در منطقه به روسیه، در منازعات تهران با قدرت های غربی بر سر پرونده هسته ای مشهود بود و امروز در سوریه به عینیت رسیده است. جایی که بشار اسد هنوز به یمن پشتیبانی سیاسی و نظامی روسیه قدرت را در دست دارد.
برای آنکارا جز پایان بخشیدن به سیاست های خلاف جریانش و تلاش برای کاهش اختلافات با دیگر کشورها گزینه های زیادی باقی نمانده است تا بتواند حضورش را در حالیکه خاورمیانه جدیدی که در حال شکل گیری است٬ محسوس کند.
دشواری های این مسائل برای اردوغان به این عوامل محدود نمی شود. در نگاه او ترکیه نقش مهمترین قدرت منطقه را بازی می کند.
اما روزهایی که داووداغلو، ترکیه را بازی گردان اصلی منطقه می دانست و می گفت یک برگ بدون رضایت ترکیه جابجا نمی شود٬ گذشته اند.
زمان ثابت کرده است که ترکیه و دیگر کشورهای منطقه در مورد موضوعات مختلف توافق کامل ندارند. در همین حال بهار عربی بیشتر منجر به ناآرامی شده تا دموکراسی و حقوق بشر. در سوریه٬ عراق و مصر، دولت اردوغان به این نتیجه رسیده است که باید به سیاست های پراگماتیستی باز گردد و از سیاست های ایدئولوژیک پیشینش فاصله بگیرد.
آنکارا همچنین باید با خطرهای امنیتی جدیدی که در نتیجه بحران سوریه و ناآرامی های منطقه به وجود آمده، رودررو شود: از سرازیر شدن پناهندگان سوری به ترکیه تا اقدامات القاعده و گروهای وابسته به آن در طول ۹۰۰ کیلومتری مرز مشترک بین ترکیه و سوریه می شود. خطر سلاح های شیمیایی نیز باید به این موارد افزوده شود.
اردوغان به خوبی می داند که شهروندان ترکیه کوچکترین تمایلی برای درگیر شدن در منازعات خاورمیانه ندارند. او باید این را جدی بگیرد چرا که انتخابات محلی٬ ریاست جمهوری و عمومی زیاد دور نیستند.
به همین دلیل او باید در سیاست خارجی بیشتر عمل گرا باشد. بعضی منابع دیپلماتیک می گویند این معنی جدید پراگماتیسم به روابط آسیب دیده بین ترکیه و اسرائیل هم سرایت کرده است. اگر چنین اتفاقی بیفتد آنگاه می توان گفت سیاست “عدم تنش” ترکیه در حال اجراست.