اکبر محمدى، فعال جنبش دانشجویى در نهمین روز اعتصاب غذا که دو روز آخر آن شکل اعتصاب غذاى خشک به خود گرفته بود، دچار ایست قلبى شد و در آخرین ساعات روز یکشنبه ۸ مرداد جان باخت.
اکبر محمدى، از سازمانگران پر شور حرکت تاریخى دانشجویان در تیرماه ۱۳۷۸ بود که در پى بازداشت، چنان بر اثر شکنجههاى ضدانسانى دچار آسیب سخت از ناحیه کمر شد که پزشکان، امکان معالجه وى را نه تنها در محدوده امکانات بهدارى زندانها که در داخل کشور نیز منتفى اعلام کردند. اما حکومت بیاعتنا به این نظر پزشکان، اکبر محمدى را نزدیک به هفت سال در زندان نگه داشت و تنها زمانى با مرخصى استعلاجى او موافقت کرد که با هشدار پزشکى قانونى مواجه شد که مبتنى بر آن اکبر باید بیدرنگ تحت معالجه در خارج از زندان قرار میگرفت.
زندانبانان اگرچه به ناگزیر با مرخصى استعلاجى وى موافقت کردند، اما پس از مدت کوتاهى این آخرین فرصت را نیز از محمدى سلب کردند و در حالیکه مهلت زمانى زیادى براى بازیابى بهبودى وى از دست رفته بود، با بازداشت مجدد او در دو ماه پیش و انتقال وى به اوین، زمینه مرگ این زندانى سیاسى را فراهم آوردند.
اکبر محمدى در واکنش به این اقدام ضد انسانى، با ارسال نامهاى به رئیس زندان خواستار آزادى خود شد و به عنوان پشتوانه این درخواست مشروع، از روز اول مرداد ماه به آخرین حربه یک زندانى سیاسى یعنى اعتصاب غذا متوسل شد. واکنش زندانبانان به این اعتراض برحق، بستن وى با غل و زنجیر به تخت بود و نیز چسبزدن بر دهان او تا صداى اعتراض وى به گوش هیچکس نرسد. او در پنجمین روز از اعتصاب غذا دچار حمله قلبى شد اما به جاى آنکه سریعاً آزاد شود و در بخش مراقبتهای ویژه بیماران قلبی بستری گردد، به بند ۳۵۰ اوین بازگردانده شد و چند روز بعد بر اثر ایست قلبی از پاى در آمد.
اکبر محمدى خود از پاى درنیامد، بلکه این حکومتگران بودند که او را بخاطر پایمردى و ایستادگىاش از پاى در آوردند. اکبر نمرد؛ بلکه به قتل رسید. این جوان، به پشتوانه روحیه پرنشاط و سرشار از زندگى که داشت اگر از آزادى برخوردار بود و هرگاه امکان مداواى آزادانه توسط پزشکان متخصص را مىیافت، محکوم به مرگ نمىبود. او کشته شد زیرا که در زندان بود، زجر دید، به موقع مداوا نگردید، با غل و زنجیر به تخت بسته شد، گرسنگى و تشنگی کشید و سرانجام قلبش از کار افتاد. با مرگ اکبر محمدى، یک قتل سیاسى دیگر بر پرونده سنگین جنایات جمهورى اسلامى افزوده شد.
درگذشت اکبر محمدى، خانواده زجردیده محمدى، همراه و همبند او منوچهر محمدى، همه زندانیان سیاسى و تمام آزادیخواهان ایران را داغدار کرده است. داغ درد ما، داغ ننگ حکومتگران آزادیکش و انسانستیز جمهوری اسلامی است. باید بر حذر و نگران بود که اگر پریروز احسان طبرىها و انوشیروان لطفیها، دیروز سعیدى سیرجانیها و فروهرها و امروز اکبر محمدیها قربانى شدند، چه بسا فردا آزادیخواهان دیگر طعمه جنایتکاران حاکم شوند. از این رو، این جنایت و جنایتکاران رسوا را باید با صدایى رسا و مشترک در مقیاسی گسترده افشاء کرد و افکار عمومى ایرانیان و جهانیان را از آنچه که توسط زندانبانان سفّاک در زندانها مىگذرد، آگاه ساخت تا امکان انجام جنایت تازهای از سوی بیوجدانان حاکم بر سرنوشت زندانیان سیاسی منتفی گردد.
هیئت سیاسى – اجرایى سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با ابراز تأثر و تأسف عمیق از درگذشت اکبر محمدى، این ضایعه ناشى از جنایت حکومت را به خانواده محمدى، به برادر رنجدیده او منوچهر محمدى، به جنبش دانشجویى ایران و همه آزادیخواهان کشورمان تسلیت مىگوید و از آنان میخواهد که برای کاستن از عوارض ضایعه دردناک فقدان اکبر محمدی، مبارزه در راه آزادى کلیه زندانیان سیاسى کشور را تشدید و همسو کنند.
هیئت سیاسى – اجرایى سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نهم مرداد ماه ۱۳۸۵