شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰

يک نیمه‌روز
بوق ماشین آتش‌نشانی در همه جا پیچیده بود اما معلوم نبود که ماشین برای رسیدن به شعله‌های آتش چگونه می‌تواند راه خود را باز کند. راننده تاکسی با مسافری بر...
۳ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزير؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا،...
۲ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

با شاعران «آبان ۱۳۹۴»

- سياوش کسرائی: برجاده های جهان
- اسماعيل خوئی: غزلواره
- ويدا فرهودی: الا ای اهل بی تابی ...
- نصرت رحمانی: پائيز چه زيباست
- رحمان: دلم با تو می آيد

 

بر جاده های جهان

سیاوش کسرایی

امروز عاقبت
همسایگان ساده دل ما
این خیل فارغ از همه غوغای باب روز
رفتند ناگزیر
از شهر کودکی و جوانی و کارشان
شهر تبارشان
کندند از آنچه بود همه یادگارشان
رفتند
با باری از شکسته دلی‌ها
با یک دو صندلی
با رختخواب و تکه فرشی و بقچه‌ها
با خرت و پرت‌های فراوان
با گریه نهفته بعضی
و اشک بچه‌ها
یک‌سر تمام روز
غوغای چرخ گاری و آوای الوداع
داد طنین تلخ
در ذهن من هنوز
امشب سرای خالی همسایگان ماست
تاریک همچو گور
جام سیاه پنجره‌هاشان
چون چشم‌های غم
در ما نشاط روشنی روز رفته را
خاموش می‌کند
اما چه زود شهر گرفتار
پروردگان دامن خود را
بی‌هیچ درد و داغ فراموش می‌کند
یک عمر ساختن
آن‌گه به جا نهادن و رفتن به هیچ و پوچ؟
آخر چه می‌رود
بر این جهان که در همه جاده‌های آن
هنگامه‌های بی سر و سامانی است و کوچ؟

***

 

غزلواره 

اسماعیل خویی 
ببین، ببین چه شتابی دارد ماه! 

ببین که با چه تلاشی 

                ابرهای فروباریده را 

                              از سرِ راه اش پس می زند! 

گمان کنم 

که باز وعده ی دیداری دارد 

با برکه ای زلال، 

که در همین نزدیکی ست 

و در هوای شُسته ی این شامگاه نفس می زند. 

ببین: 

افق دچارِ آتش سوزی ست؟ 

یا که، 

    نه، 

با رشته های سرخ اش، 

                     باز هم شفق 

بر پرده های ابر گرمِ حاشیه دوزی ست؟ 

به به! 

این آسمان 

از پُشتِ شیشه های پنجره ی بسته هم تماشایی ست. 

امّا، 

حیف! 

این خانه باز دوزخِ تنهایی ست. 

چه قدر، 

      آه، 

چه قدر باز من دل ام هوای تو کرده ست! 

پایم نمی کشد، 

          ورنه 

از این ملالخانه گریزان می شدم. 

دست ام نمی رسد، 

ورنه،به ماه آویزان می شدم، 

و بی درنگ سوی تو می آمدم. 

هیچ آشنا ندارم 

چندین دلآشنا که تویی. 

ای دوست! 

شب خوش: 

در هر کجا که تویی! 

 

***

 

الا ای اهل بی تابی … 

ویدا فرهودی 

 منم دیوانه در گفتن که بس تلخ است خاموشی 
نشستن گوشه ای تنها پذیرای فراموشی 

چه زیبا بود دورانی، که قدرش را نمی دانی 
همان وقتی که می جستی مرامت را به چاووشی 

در آن دم اهل میهن را، تو بودی هم صدا اما 
بریدت فکر عصیانگر که در آن سخت می کوشی 

دلم تنگ است از دردی که می کاود به نا مردی 
طنین سرخ ایمان را ، به قصد زردِ بیهوشی 

رسیده مرگ رویایت، شکسته بالِ پروایت 
چه می شد واژه ای شیرین ز کام شوق بنیوشی! 

گذشته می برد بنگر تورا تا ورطه ای کاخر 
به رغم رسم دیرینت، به کارعشق بخروشی 

تورا رانـَد به حیرانی، و هستی را به ویرانی 
مگر عریان شوی از خود و رخت دیگران پوشی 

الا ای اهل بی تابی، نبینم نوبتی خوابی! 
خوشا بالیدنِ ذهنت، خوشا ایام چاووشی 

وطن بس چون تو می خواهد ولیکن در مداراها 
ببین آمال میهن را،مبادایش که بفروشی 

زمان بنگر که بس تنگ است، ستم با عشق در جنگ است 
و رسم خفتگی ننگ است، مبادایت فراموشی!!! 

***


پاییز چه زیباست

نصرت رحمانی

پاییز چه زیباست
مهتاب زده تاج سر کاج
پاشویه پر از برگ خزان دیده ی زرد است
بر زیر لب هره کشیدند خدایان
یک سایه باریک
هشتی شده تاریک
رنگ از رخ مهتاب پریده
بر گونه ی ماه ابر اگر پنجه کشیده
دامان خودش نیز دریده
آرام دود باد درون رگ نودان
با شور زند نی لبک آرام
تا سرو دلاران برقصد
پر شور
پر ناز بخواند
شبگیر سردار
هر برگ که از شاخه جدا گشته به فکر است
تا روی زمین بوسه زند بر لب برگی
هر برگ که در روی زمین است
تا باز کند ناز و دود گوشه دنجی
آنگاه بپیچند
لب را به لب هم
آنگاه بسایند
تن را به تن هم
آنگاه بمیرند
تا باز پس از مرگ
آرام نگیرند
جاوید بمانند
سر باز برون از بغل باغچه آرند
آواز بخوانند
پاییز چه زیباست
پاییز دو چشم تو چه زیباست
سرمست لب پنجره خاموش نشستم
هرچند تو در خانه من نیستی امشب
من دیده به چشمان تو بستم
هر عکس تو از یک طرفی خیره برویم
این گوید
هیچ
آن گوید
برخیز و بیا زود بسویم
من گویم
نیلوفر کم رنگ لبت را
با شعر بگویم با بوسه بشویم
ای کاش
ای کاش
آن عکس تو از قاب دراید
همچون صدف از آب براید
ای کاش
جان گیری و بر نقش و گل بوته ی قالی بنشینی
آنگاه بتو پیرهن از شوق بدری
از شور بلرزی
دیوانه همه شوق همه شور
بیگانه پریشیده همه قهر
همه نور
بر بستر من نقش شود پیکر گرمت
آنگاه زنم پرده به یکسو
گویم که
من اینجا به لب پنجره بودم
گویی که
نه … آنجا
آرام بگیریم
از عشق بمیریم
آنگاه بپاییز
هر برگ که از شاخه ی جانم به کف باد روان است
هر سال که از عمر من اید به سر انجام
ببینم که به پاییز دو چشم تو هر آن برگ
هر درد
هر شور
هر شعر
از قلب من خسته جدا شد
باد هوس ات برد
آتش زد و خاکستر آن را به هوا ریخت
من ، هیچ نگفتم
جز آنکه سرودم
پاییز دو چشم تو چه زیباست
پاییز چه زیباست
مهتاب زده تاج سر کاج
پاشویه پر از برگ خزان دیده زرد است
آن دختر همسایه لب نرده ایوان
می خواند با ناله ی جانسوز
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
هر برگ که از شاخه جدا گشته به فکر است
تا روی زمین بوسه زند بر لب برگی
هر برگ که در روی زمین است ، به فکر است
تا باز کند ناز و دود گوشه ی دنجی
آنگاه بپیچند ، لب را به لب هم
آنگاه بسایند تن را به تن هم
آنگاه بمیرند
تا باز پس از مرگ ، آرام نگیرند
جاوید بمانند
سر باز برون از بغل باغچه آرند
آواز بخوانند
پاییز چه زیباست
من نیز بخوانم
پاییز دو چشم تو چه زیباست
چه زیباست

***

 

دلم با تو می آید

رحمان

دلم با تو می آید

بعد از این همه سال

قرار ما این نبود

خودت هم می دانی،

من بِبُرم..!

تو به راه بروی..

حالا که راه افتادی

به (راه) برو

می دانم، طفره نمی روی به مقصد

به راه که می روی

دلم با تو می آید

*

جشنی با شکوه در غروبی غمگین

بر پاست..

دلنشین می خوانی..

از خاطره های تلخ و شیرین،

 مانده بر جا

می گویی که نمی خواهی

سی و هفت سال..تا کی؟

شاید هم به درازای قرن ها..

پر پر شدند، این همه گل ها

چه گلی بر سر ملت زدند..؟

*

من را به کجا دعوت می کنی

به بهشت دروغین، منزلگاهی در وانفسا

که پر از آدم و حواست

و درخت سیب

که باز شیطان فریبم دهد

و یا مدینه فاضله ای

در ناکجا آباد کارتن خواب ها

و شهر شلوغ کودکان کار

و طولانی ترین صف بیکاران

که از خستگی روز شبها

در هوای طلوع..

با خمیازه به خواب می روند

*

من که کمونارهای پاریس

یادم نرفته…

و به جای ده روز

هفتاد و دو روزی که

دنیا را تکان داد.

خودت هم می دانی

چقدر شعر مانیفست را خواندیم

رخصت بده برادر

چه شده باز من را

به بازی های شیطانی

در چهارسوی این شهر

به دموکراسی ناب بورژوازی

در شبی تاریک می خوانی…؟

*

بیا از خیابان برگردیم خانه

شاید نقشه راه را

در مسیر فلسطین بیابیم

نمی دانم چرا ابو عمار

زودتر از پرز به خواب رفت

مگر تهران به خواب رفته بود

و یا به سفر..

آن همه چماق به دست شهرستانی

در خیابان ها صف کشیده بودند

لایه در لایه

چند لایه…

صف کشیده بودند

حتم دارم، تو هم می دانی

اسم شعبان بی مخ هم

به گوششان نخورده

*

من که دلم به راهه

می دانم طفره نمی روی به مقصد

به راه که می روی

دلم با تو می آید

***

 

بخش : شعر
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان, ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یک نیمه‌روز

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما