جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۲

جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۲

فلسفه کانت؛ تئوری انقلاب فرانسه شد...
سوسیالیست ها فلسفه کانت را ایده آلیستی، ذهنی،و آگنوستیکی-لاادری می نامند. کانت مدعی بود که مقوله های زمان و مکان، اشکال واقعیت عینی نیستند بلکه نظر و بینش فردی و...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
ادای احترام به غلامحسین ساعدی-۲۹ دسامبر پرلاشز پاریس!
اخیرا ویدیویی در شبکه های اجتماعی منتشر شده است که در آن یکی از عناصر سلطنت طلب به مقبره شخصیت برجسته ادبی و سیاسی ایران غلامحسین ساعدی در پرلاشز پاریس...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
صدای لمپنیسم در پوشش سلطنت طلبی...
این افراد، که ظاهراً توانایی ورود به بحثی مستدل و منطقی با منتقدان را ندارند، سعی دارند به جای پرداختن به گفتگوی سالم و تبادل نظر سازنده، با توسل به...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
چپ، آزادی و عدالت در تاریخ معاصر ایران!
در این بخشِ پایانی، ابتدا مروری کوتاه بر تاریخ چپ ایرانی دارم، از سال‌های آستانه‌ی جنگ اول جهانی تا امروز و سپس تلاش می‌کنم تا در پرتو نکات مطرح شده...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی
ضرورت چپ وجمهوری خواهی...
برای جریان چپی که می خواهد برای دغدغه های عمومی نسبت به وضعیت وخیم شکاف طبقاتی سیاستهای خصوصی سازی و کاهش نقش دولت در جوامع بازاری معاصر که نولیبرالیسم آنرا...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
چله ی زمستان
یلدا، شبِ قشنگ/ شبِ خاطره ها، و دوران زمان/ دوران دریائی دل،/ و دوستی ها و رفاقت ها
۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
حکومت جمهوری اسلامی،در این شرایط که در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل منطقه ای با نا کامی روبرو شده و به شدت در بن بست و بحران...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران

با شاعران

نازنین: رضا مقصدی
خوشا گلی: منصور اوجی
دوشعر از: نسرین جافری
روی سخنم با توست...: البرز
کهکشان ما: مرضیه شاه بزاز
در انتظار: رحمان


نازنین

رضا مقصدی

عاشقم به هر بهانه، حرف می‌زنم.

خنده‌ات اگر ز جنسِ صبح
گر‌یه‌ات اگر ز جنسِ شب
شادی‌ات اگر ز جنسِ شبنم است-
با تو! از تو! مهربان! 
مثل یک ترانه، حرف می‌زنم.

واژه، واژه، شادی‌ام.
گرچه این زمانه، تلخ بگذرد.

خاطرات من، خجسته گرچه نیست
پای آرزوی من، شکسته نیست.

تا بلندِ عاشقانه، بال می‌کشم.
آرزوی باغ‌های ناشکفته را
برگ‌های زخم‌خورده را
تا هوای سبزه‌ی شمال می‌کشم.

نازنین! 
از شقایقی که با تو حرف می‌زند
یک نفَس، بچین!

*** 

دو شعر کوتاه
 

منصور اوجی

خوشا گلی 
خوشا گلی که بروید مدام و تا به پس مرگ.
که مرگ، خط زدن جسم ماست از دنیا
و نام پاره ای از ما.
ولی نه نام تو، شاعر،
ولی نه نام شما،
خوشا گلی که ببوید مدام…،

*
کاش 
بعد از این خستگی و عمر دراز
خواب سبزیست در اندیشه من 
خواب سبزی که پر از عطر و بهار
خواب در سینه ی خاک 
کاش این خاک به شیراز عزیز
نیز سر بر زدنم.

***

دوشعر از:
 

نسرین جافری(١٣٢٩-تیر ماه١٣٩۴)

۱

برای تو فصلی آورده ام

از آیه های شفاف

برای تو دستی اورده ام

از تبر زین و عشق

برای تو اسبی اورده ام

با یا لی از افق های نا شنا خته

       *

ما دو مطلق بود یم

دو مذهب

که در خم کتاب های مقدس گم شدیم

با عطر گیج خاک های کهنه .

ما دو کودک بود یم

دو خسته

که ریشه های خود را جوید یم

ما دو مطلق بودیم .

۲

 راه را 
در شب و الکل پیچیده ام 
با هزار پله گداخته

تا از پیچِ کنار آن حرف بگذرم .
هنوز به خاطرم نرسیده است 
که در آن شهر بی سایه 
چه چیز را گم کرده ام.
وقتی برمی گشتی صدایت بوی نم می داد 
بوی چاهی که

آبهایش در سیاره ای دیگر می ریخت .
رطوبت دستانت جلگه زاری بود 
که با مشتی گندم در خاطرم نشستی 
سوارانی که از مغرب استخوان هاشان 
نوری لخته بر می دارند 
از کوچه ای می گذرند
که روزی توبر زبان آوردی 
و در همه‌ زمانها گم شدی .
چه بی نهایت بودی تو !
اکنون نوازنده ای بی زمان 
تمام دلش را در من می نوازد

***

روی سخنم با توست…
 

البرز

روی سخنم با توست،

آری با تو،

که در رنجی از قیدها،

قیدهای ولایی
 

کدامیک از قیدهای ولایی،

انسانیت را جاری و ساری کرده اند؟

ممیزی گفتار؟

ممیزی نوشتار؟

ممیزی اجتماعات؟

ممیزی فیلم؟

ممیزی تئاتر؟

ممیزی لباس؟

ممیزی بود و نبود من، تو، او و ما؟
 

تا کی سکوت در برابر حقارت؟

تا کی تنفس در فضای متعفن استبداد؟

تا کی سر خم کردن برابر مستبد؟
 

تا کی خزیدن در پوسته ضخیمی از “شعریت”،

و در فحوای خوابهایی خُوش!،

سخن را در انتهای پنج خطِ حامل،

به صلابه ممیزی کشیدن

 

هیچ اندیشیده ای؟

رسم ممیزی بر نخواهد افتاد،

مگر که من، تو، او و ما دست از ممیزی بداریم 

***

کهکشان ما


مرضیه شاه بزاز

به هر چند صدسال 
ستاره ای 
خورشیدی می شود، 
و غروب می کند 
شگفتی من اکنون، 
از خورشیدی است که می درخشد 
و بی غروبی، 
یکباره از کهکشانِ ما 
می رود 
اندوه من اما، 
از ستاره ای است که نیمسوز 
پدید می آید 
و کور سوز، 
بی آنکه کسی را خبری شود 
از بَرِ ما می رود

***

در انتظار
 

رحمان

آفتاب صبحگاه خرداد می تابد

گرمای زودرس

برتن می نشیند.

مسیر آفتابگیر پیاده رو

خلوتگاهی است

که عابران را به سایه سار

درذ ان سوی خیابان می راند

کارگران فصلی،

در پیاده رو،

پشت به دیوار،

خسته،

ملول،

نا امید،

در انظارند.

دستها، سایبان چشمها،

به هوای دیدن چشم انداز خیابان

تا شاید خودروی از راه برسد

و هجوم زنده پوشان بسیار را پاسخی باشد

که درآرزوی لغمه نانی

از سرو کول هم بالا می روند

 

خیابان همان است شلوغ است،

آن سان که بود،

شهر نیز.

هرلحظه در انتظار حادثه ای

اینجا…

بیشترین شمارمرگهای خاموش را،

در کمین نشسته است.

اینجا…

فحشا سکه ای است،

رایج ترازهمیشه

اینجا…

دزدان نابالغ

بلوغ زودرس خویش را،

درگیر بیماری و هجوم گزمگان،

درمیانه ی زرق و برق صاحبان زور و زر،

به انتظار می نشینند.

*

من خسته ام،

زین اندوه خفته در جانم،

زین بریدگیهای بیهوده،

 

زین فاصله های فرساینده.

یادم نمی آید

کی از خودم فاصله گرفتم،

که حالا می خواهم برگردم.

زانوانم درد می کند

دوچرخه ام ،

درسربالایی خیابان، از نفس افتاده ست.

***
آدرس ایمیل برای تماس:

vfkar1335@gmail.com

بخش : شعر
تاریخ انتشار : ۱۰ تیر, ۱۳۹۴ ۱:۲۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

فلسفه کانت؛ تئوری انقلاب فرانسه شد…

ادای احترام به غلامحسین ساعدی-۲۹ دسامبر پرلاشز پاریس!

صدای لمپنیسم در پوشش سلطنت طلبی…

چپ، آزادی و عدالت در تاریخ معاصر ایران!

ضرورت چپ وجمهوری خواهی…

چله ی زمستان